چهارم ، شماره 1120 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 13 چهارشنبه 23
|
|
...مدركگرايي به زدن دامن
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(پاياني بخش) كنكور كابوس با تحصيل سالهاي
تعددآزمونهائي بهدليل ميشود كنكورقبول در كه فردي بعد مرحله در
بسيار او مغز قسمتآرشيو زيرا نيست طبيعي يكآدم گذرانده سر از كه
پس.است مانده باقي غيرفعال و ناچيز آن تحليل و تجزيه قسمت و بزرگ
هدف كه ميدهند نيز را اطمينان اين مادرها و پدر به غيرانتفاعي مدارس
و نرمال شخصيت ايجاد نه است كنكور در فرزندانشان قبولي آنها
.قضايا تحليل و تجزيه توان و علمي مهارتهاي
امتحانميگيرند هم دبستان مقطع در شدهاندكه ايجاد موسساتي اخيرا
بچه كه واضحاست البته.كرد مضطرب رانبايد بچه كه دارند ادعا و
.است خلاقيت و نوآوري اضطرابدشمن اين و ميشود ابتدامضطرب همان از
آزمون ورودي ، امتحانهاي ميشود ، امتحان مختلف مقاطع در طفل پس
...و آزاد دانشگاه كنكور سراسري ، كنكور آيندهسازان ، آزمون تيزهوشان ،
ميتوند فردي چنين وشد خواهد آزمون اضطراب دچار فرد ترتيب اين به
پايه مفاهيم نميتواند قطعا ولي كند رانندگي و بخورد غذا برود ، راه
قرار هنر حيطه در نوآوري.كند نوآوري نميتواند و كند درك را علمي
سر و علم آن سر يك كه است طيفي درون در مهندسي ميشود گفته.دارد
يك ميتوان.همباشد هنرمند بايد مهندس يك يعني.است هنر ديگرش
يك به را كاري هيچوجهنميتوان به ولي كرد حل بهزور رياضيرا مسئله
شدن رد بهدليل فقط فرد كنكوراضطراب مقطع در.كرد هنرمندتحميل
دست از را خود آينده كنكور شدندر رد با كه ميداند بلكه نيست
كه افرادي نبودهاند كم.است تنش تحت همواره دليل اين به و ميدهد
با راحت فضائي در خواندن درسرفتهاند بين از فشارها اين بهخاطر
را انسان زياد كار حجمنيست مشكل آموزشي تكنولوژي از بهرهگيري
مخترعين ، .ميشود جوان فرد سكته موجب كه است تنش اين بلكه نميكشد
سكته متمادي ساعات طي بيخوابي و سخت كار وجود با نوابغ و مكتشفين
نتايج شنيدن با جواني دانشآموز شده مشاهده بسيار ولي نكردهاند
و ميشود شكست و خستگي موجب مكرر تنشاست باخته را خود جان امتحان
و نيست نرمالي آدم قطعا بگذرد هم كنكور سد از فرد اگر وضعي چنين در
و خريد بهدنبال بلكه نيست درس بهدنبال رسيده خود غائي هدف به چون
.است خود زندگي تامين و فروش
اجتماعيبيتوجهاند؟ و سياسي بهمسائل دانشجويان چرا ميشود سئوال
و بودهاند ناكامي و عطش از شديدي بمباران زير رواني نظر از آنها چون
از كه بزنند حرفي يا كنند كاري نميخواهند رسيدهاند مطلوب به كه حال
.شوند جدا خود مطلوب
را مفهومخود شخصيتي و اخلاقي شدپرورش گفته كه تنشهائي به باتوجه
زيرا ميآيند بار خودمحور افراد پرورش نوع اين اثر در و ميدهد دست از
را ديگران دانشآموز دليل بههمين گروهي ، نه است فردي امتحان اينجا
و ندارم ميگويد دارد خصوصي معلم اگر مثلا ميدهد ، فريب و ميزند گول
.است فردگرائي بر اصرار نتيجه اين
و زدهاست دامن مدركگرائي به سويديگر از نيز ما اقتصادي نظام
اجرائي مديران كهحتي كرده پيدا اعتبار و بهقدريارزش مدرك داشتن
اكنون.هستند مدرك فراوانبهدنبال مشغلههاي با بالايمملكت سطوح
دكتر روابط برخي بركت به امروز و نبوده كارهاي ديروز تا كسيكه
مدرك كه كسي كه حالي در ميشود مدركگرائي اشاعه موجب ميكنند صدايش
متاسفانه.ندارد جايگاهي هيچ داده انجام هم باارزشي كار و ندارد
باخته نقش مدرك سايه زير است علم از برتر ما بزرگان قول به كه تجربه
.است
استاد تنهاتعدادي ديگر سال چند تا اينروند با كه است اين از ترس
كه آنهائي رقم و باشيم داشته كار بازار در تاجر و كوتهفكر شاگرد و
.ناچيزشود ميرسند مردم بهدرد علم به علاقه و دستيابي با
سدسكندر صد از و كرده علم از رامملو نابغه يك هنگامي بالاخره و
سرمايهعظيم ما خير شدهايم ، كنيمبرنده فكر نبايد ميكنيم رد
ونابود تخريب درواقع را فرد شخصيتييك و رواني انساني ،
.كردهايم
وجود كنكورگرا نظام اين براي راهحلي ظاهرا چيست؟ راهحل ديد بايد حال
.است شده نيز سختتر مرحلهاي دو كنكور جديد نظام با عملا و ندارد
عوض بايد شغل از ما تعريف صورت اين در زيرا برداشت نميتوان را كنكور
ديگري تعاريف با صنعتگر و خلاق افراد شئون و حيثيت ابتدا بايد.شود
عنوان صرفا كه كسي از بيش ميدهد انجام كاري كه فردي بايد.شود عوض
مقبوليت ندارد كار انجام توان ولي ميكشد يدك را مهندس و دكتر
فرهنگي و فكري خانهتكاني يك مستلزم امر اين.باشد داشته اجتماعي
فعلي روند با آتي نسل مهم بسيار نكته اين به توجه عدم صورت در.است
مملكت ، براي سرنوشتساز دليل اين به و بود خواهد توخالي انبوه نسل يك
حرف اين ديگر اما.گيرد قرار بازنگري مورد پرورش و آموزش نظام بايد
نگاه شد مقالهمطرح ابتداي در كه چهارمقولهاي قالب در را كلي
مضرات از ما.رخمينمايد عمليتري بهصورت آنگاهراهحلها.كنيم
جنبههاي و زديم قلم فرد برشخصيت آن خوب تاثير و وضعيتموجود
.برشمرديم(معلولها) آثار رابههمراه (علل) تاثيرگذاري از مختلفي
و ومعلولها ، علتها بيشتر شكافتن تصحيحرابطهها ، عملي ، راهحل
روشهائي اتخاذ سپس تنشزدائي ، و اول اصل.ونگرشهاست روشها تصحيح
كه است واقعيت تشخيصاين ديگر اصل.تنشهاست ظهور و عدمبروز براي
و علت رابطه بنابراين بالعكس ، نه ميشود ، ايجاد دانش دراثر اطلاعات
آنهم داد بها را تفكر و كرد واژگون بايد را فعلي ظاهري معلولي
اما باشد ، مدرك براي ملاكي ميتواند فهم.شد مطرح كه ابعادي به باتوجه
نه كارسازند فهميدهها.شود حكمت و فهم محك و ملاك نميتواند مدرك
.نازاينده نازنده مدركداران
شهيدي