چهارم ، شماره 1121 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 14 پنجشنبه 24
روشنايي سوي به سفري
كن 96 طلايي نخل برنده دروغها و فيلمرازها و دربارهمايكلي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
پزشكي فرزند او.آمد دنيا به لنكشاير در سال 1942 در مايكلي:اشاره
شيوه.داد تغيير بهلي را نامش بعدها مايك و بود نامليبرمن به
به و آمد ، بوجود دهه1960 در تئاترياش تجربه از او ساختارگرايانه
.بود دشوار كاري همواره برايلي فيلم ساخت بودجه تامين دليل همين
هيچگاه كه ميدانست او.بودند تلويزيوني كارهايش تمام سال براي 14
اعتراف نيز خود لي.ساخت نخواهد آمريكايي شيوه به سينمايي بلند فيلم
فيلم ساخت حين در وي.باشد خستهكننده ميتواند كارش شيوه كه ميكند
دراماتيك ژانر توانست انگلستان تلويزيون كانال 4 و بيبيسي شبكه براي
پرخاشهاي با كه كارگري طبقه انگليسي مردمانكند خلق را خودش خاص
.جدالند در هم با دائمي
فيلمهاي بعضي.پرداخت سينما در كار به هشتاد دهه اواخر از او
منتقدين جوايز وعريان است شيرين بزرگ ، زندگي آرزوهاي ليمانند
آمريكا سينماگران توجه جلب باعث و آوردند ارمغان به وي براي را
و گرفته قرار تقدير مورد هنري -فرهنگي مجامع سوي از بارها او.شدند
نوشته او زندگي براساس را لي مايك نگاه از كتابجهان كاوني مايكل
گستردهاي پخش كه است فيلملي اولين ودروغها فيلمرازها.است
كن جشنواره طلايي نخل جايزه سال 1996 فيلم بهترين عنوان وبه داشته
پس و نيويورك جشنواره در گذشته ماه فيلم اين.است دريافتكرده را
پي در كه مطلبي.است درآمده نمايش به آمريكا درسينماهاي آن از
كه است فيلم اين درباره تايم مجله منتقد كورليس نظراتريچارد ميآيد
.است شده ترجمه خارجي واحدرسانههاي توسط
ايستگاه نزديك كافهاي در كردهاند ملاقات را همديگر تازه كه زن دو
آن ماري)هورتنس جوانتر ، زن.يكديگرنشستهاند كنار لندن متروي
و اوست دختر كه ميگويد (براندابلتين)سينتيا مسنتر زن به (ژانپاتيت
را او ناباوري با سينتيا.است شده سپرده خانوادهاي به پيش سال 28
اشك چشماني سينتيابا.سياه هورتنس و است سفيد او زيرا ميكند نگاه
صحنه اينآمدي خوش خانوادهات به هورتنس.ميكند نگاه دخترش به آلود
ناتواني نمايش.است لي خاصمايك لحظهاي دروغها و فيلمرازها از
به آن نزديكي و ميشود حس كاملا بازيگران درخشان بازيهاي با كه محبت
شده گرفته كار به سينما هنر براي دستمايهاي عنوان به واقعي زندگي
او روي دقيقه تقريبا 9 لي دوربين ميافتد گريه به بلتين كه آنجا.است
خشن بازيهاي فيلمهايش تمامي مانند لي مايك.ميكند توقف پاتيت ژان و
حتي و دست ناگهاني حركتهاي منتظر انسان كه ميشود وباعث ميكند حذف را
زن بازيگر بهترين جايزه فيلم زن قهرمان نقش در بلتين.باشد چشم
مشهور بازيگر هنگاميكهبلتين.كرد رادريافت سال 1996 كن جشنواره
و فيلمرازها در تا كرد موافقت انگلستان تئاتر و سينما تلويزيون ،
و چيست درباره فيلم دارد ، فيلم در نقشي چه نميدانست كند بازي دروغها
را سوالات اين جواب نميتوانست او.نميدانست نيز را فيلم نام حتي
مشهوري بازيگر چرا.نداشت وجود فيلمنامهاي حتي زمان آن زيرا بداند
ميدهد؟ انجام كاري چنين او چون
خوبي فيلم در است قرار كه بود اين ميدانستم من آنچه:ميگويد وي
.نميسازد بد فيلم لي مايك.نميسازد بد فيلم لي مايك زيرا كنم بازي
كاري جهان كارگردانان بزرگترين براي حتي آن ابراز كه است ادعايي اين
دروغها و رازها مانند هيچيك لي ، فيلمهاي ميان در اما.است دشوار
.نبودهاند دهنده تكان
درباره آنچه.ميسازد پرورانده خود ذهن در كه همانطور را فيلمها لي
است توجه قابل كارهايلي در مجموع ودر دروغها و قدرترازها
ضدرومانتيك ديدگاهي آن توسط كه اوست فيلمسازي معمول غير همينروش
رنگ ملتي در جزيره اين اقتدار.درميآيد نمايش به نيز ازانگلستان
خشونت به آنها ملال حرارت كه است ودلتنگ تنبل آدمهايي با پريده
قلبي حمله يك ،(درمي ديوانهها)ديوانهوار جنگ يك.است شده بدل انفجار
اين.(شدهها بزرگ) اندازه از بيش رواني فشار يك يا (مهمانيابيجيل)
سوق جامعه يا بشر از تنفر سبعيت طرف به كه است طبيعت به اعتقاد نوعي
نمايش شكلي به را انگليسيها سنتي نزاكت او شخصيتهايكرده پيدا
ديده رفتارشان در آنچه ميرسند ، نظر به مناسك و آداب همچون كه ميدهند
در را كينه از حالتي صورتها حتي.ندارد وجود روحشان در اما ميشود
و درميآيد نمايش به او فيلمهاي در جادويي صورتي به تحقير.دارند خود
است كارگر طبقه تنها اينمييابد ارتقاء هنري فرم يك شكل به بيزاري
فيلمهاي تمام:ميگويد او.ميكند نزديكي احساس آن به نسبت كهمايك
.هستند خانوادهها و ريشهها درباره نوعي به من
در را زندگينامهاش از بخشي بيان براي تمايل يك وجود لي وجود اين با
مردمي فيلم اين در:ميگويد و ميكند انكار ودروغها فيلمرازها
كنم صحبت دربارهشان نميتوانم من كه دارند وجود من به نزديك بسيار
درباره فيلمي داشتم قصد من.دارند من مشابه كاملا تجربهاي اما
دهه در كه سياهپوستي بچههاي درباره جهت همين به بسازم سياهپوستان
نميدانستم اما.كردم تحقيق شدهاند متولد سفيدپوست مادران از و 60 50
فيلم ساختن با آدم كه شده تشكيل چيزهايي از داستان زيرا چيست داستان
.ميكند كشف را آنها
درام -كمدي يك نهايتا و جذاب طولاني ، فيلمي دروغها و فيلمرازها
دارد ، نيز ديگري دختر است ، كارخانه كارگر يك سينتيا.است ساده
تيموتي) موريس نام به جوانتر پسر يك و (كليرراشبروك) ركسان بالكي
آنان به را خودش هورتنس وقتي پس.است كرده بزرگ را آنها كه (اسپال
را حقيقت ودروغها شوند آشكار رازها كه ميآيد پيش فرصتي ميكند معرفي
تا بلتين كه است تند و تلخ آنقدر كافه صحنه اينكه دليل يك.بسازند
سينتيا دختر نقش بازيگر كه نميدانست ميكرد بازي را صحنه كه زماني
در را پاتيت ژان ماريان نام من:ميگويد بلتين.بود خواهد سياهپوست
ايستگاه به كه روزي.بودم نديده را او اما بودم ديده بازيگران فهرست
او وقتي.نيست باشد بايد كه كسي همان او ميدانستم ديدمو را او رفتم
.است فيلم فني عوامل از يكي كردم فكر واقعا من هستي توسينتيا پرسيد
طبيعي عكسالعمل است داده رخ اشتباهي ميگويد فيلم در سينتيا وقتي پس
.نميكردم بازي من.بود من
برايمايكلي اما.نظربرسد به شريرانه شوخي يك است ممكن كار اين
و ميسازد فرد به منحصر را فيلمهايش كه است روشي از بخشي كار اين
فرد به منحصر شكلي به ميدهند ، نتيجه شوخيها اين كه هنگامي
من:ميگويد انگليسي ساله سه و پنجاه كارگردان لي.هستند تاثيرگذار
.ميكنم خلق پراحساس و ذهني شخصي ، حسي ، بسيار روشي به را فيلمهايم
فيلم و شود خارج خانه از آدم كه است اين به شبيه بسيار كار اين
آن طول در كه ماههاي يك روند است ، كاربديههسازي شيوه اين.بسازد
:ميافزايد او.ميكنند كمك او به فيلم خلقشخصيتهاي در بازيگرانلي
فيلمسازي ، معمول روش به بازيگران انتخاب و يكفيلمنامه نوشتن بجاي
شروع از قبل مدتي براي وآنها ميآورم گردهم را ازبازيگران گروهي من
ماه تمرينها 5 اين دروغها و فيلمرازها درميكنند كار فيلمبرداري
اما داشتم كار درباره تصوري نوع همه كار شروع هنگام من.كشيد طول
فيلم ، شيوه خلق براي كار اين.نكردم متعهد خاصي چيز به نسبت را خودم
در شخصيتها كه است جهاني و جانبي داستانهاي روابط ، خلق شخصيتها ، خلق
و بازيگران همراه و ميروم فيلمبرداري سرصحنه سپس.قراردارند آن
بديههسازي با ما.ميسازم را فيلم پيچيده بسيار شيوهاي با فني عوامل
كار با همراه ساده و ساختاري كاملاصريح ، شكلي به موضوع دربارههر
.ميرويم پيش
شادي يا دردآور صورت دو به طبعي شوخ نمايش در دروغها و فيلمرازها
يك در خشمگينلي و خورده زخم مخلوقات.است غني بسيار آن آفرين
.آمدهاند گردهم بزرگ و شاد خانواده
واقعي ، لي:ميدهد نشان حالتهايش تمامي در را مايك دروغها و رازها
.عميق لي ديوانه ، لي