چهارم ، شماره 1122 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 16 شنبه 26
|
|
چگونه؟ چرا؟ اسلامي ، شهر بقاي و حدوث
ديدگاه چند بررسي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
در اسلامي احيايشهر مسئله وجه رشيديحسرتبارترين بهروز
شهرهاي عمر از كه اندازه هر گويي است ، زمان گذشت خطر ما ، روزگار
ميشود سختتر اسلام موردقبول اصول پايه بر آنها ميگذرد ، ساماندهي امروز
اما.است ديده بسيار ديني شكل و هويت با شهرهايي اسلام ، تاريخ:اشاره
شهر بر خاص هويتي مواردي در و معماري خود با صنعتي دنياي چه؟ امروز
حال عين در.سپرد فراموشي به را آن راحتي به نميتوان كه ميكند تحميل
.ميسازد الزامي را اسلامي شهر وجود ايران ، چون جامعهاي بودن اسلامي
خواهد مقصود به را ما سازوكاري چه هدفي ، چنين به دستيابي براي
درباره را ديدگاههايي و طرح را اينگونه مسئلهاي حاضر مقاله رساند؟
.ميكند عنوان آن
مقالات سرويس
توگوييهزار همهمه ، سرم گرد برمدود ، و دور:شوريده شبان يك.
دهلميكوبند سرم توي ناشي دهلچي
.نيست اسلامي شهر يك تهران اما استانبولشايد ، !نه:شناس شرق يك.
[معماري زاويه از]
يك.بود داغان و درب و دهاتدرندشت يك تهران:خبرنگار يك
بدبختي با مدتياست.شد آن خداي كد وجدي خشك و اندام لاغر شهردار
را موشهايش شده ، آباد قدري دهات اين بزرگ و بهانههايكوچك و
و رنگ و كاشتهاند درختي دارو نميماند ، زمين روي آشغالها.كشتهاند
و بريدهاند بوده اضافي تخته و تير چه هر.ماليدهاند جدولها به لعابي
بنبستهايي از راديوپيام دولتي از مردم و شده روشن شبهايش.بردهاند
خانههاي.شستهاند را اتوبوسهايشميشوند خبر با نشده باز هنوز كه
آبها ميكشند ، سر طرف هر از برجها و كرده پيدا فرهنگي كاربري كلنگي
و سيمرغ و انتزاعي فرسكهاي با را شهر ديوارهاي.است افتاده آسياب از
ميدانهاي و كارخانهها.كردهاند رنگ لاجوردين زمينههاي و حرفها اين
صبحانه چاشني را فانتزي روزنامه يك.راندهاند شهر از را ترهبار
بيهويت دهات يك هنوز تهران اينها همه با... و كردهاند شهروندان
ميآييم بهستوه و ميشويم گم آن در است ،
كرد مردف مرتبو ميتوان را ديگر وعبارات جمله صدها اينها از غير
ميسازد راضروري تهران ناموضع به طرحمسئلهاي همه و همه كه
جمهوري و است اسلاميايران جمهوري مركز تهران ، :مسئله طرح
با) مستقل اسلامي حكومت يك تشكيل تجربه تنها و اولين ايران اسلامي
.است (خود خاص تعريف
.است ايران وكوچك بزرگ شهرهاي الگوي تهران
بهتمدن موسوم جرياني محصول بيكرانعمدتا و بينظم تهران
نيروهاي از توجهي قابل بسيار حجم امروز و بوده!شاهنشاهي
بيرويه رشد آن از موروثي اغتشاش به صرفساماندهي بايد شهر ادارهكننده
.شود
براي نظرفرهنگي از بلكه سياسي زاويه تنهااز نه تهران شهر وضعيت
.است اهميت با بسيار اسلامامروز جهان هويت
ماواگزيده تهران در ايران سياسي صنعتيو علمي ، جمعيت اعظم بخش
.است
غير.تاثيرميگذارد كشور سكون و حركت بهغايتبر تهران سكون و حركت
كه مردفكرد و ميتوانمرتب را ديگر عبارت و دههاجمله اينها ، از
.ميسازد ضروري را تهران زيرعنوانساماندهي مسئلهاي طرح
است دامنگير شهرها بحران
جستجويهويتاند در شهرسازان و معماران
هستند حالاحيا در شده فراموش سنتهاي
وامروز زده برهم را طبيعت تعادل اخير قرنهاي در كه است دريافته بشر
است جبران تكاپوي در
در تعادل تناسبو رعايت و هويت نظر شهراز شگرفترين اسلامي شهرهاي
بودهاند اجزا همه
كردن زمينهلحاظ در را رويهها مسلمانعاليترين شهرسازان و معماران
در تاريخ از دوره هر در... و طبيعي محيط و جوي شرايط و زمان مقتضيات
روگرفتهاند پيش
طرح كه كرد مردف و مرتب ميتوان را عبارتديگر و جمله چندين و اينها
.ميسازد ضروري را اسلامي شهر بهاحياي موسوم مسئلهاي
مسئله طرح ضرورت بيان پي در كلي كلام يك در شده ياد گزارههاي
.است شهرها ساخت در اسلامي تفكر احياي
سرسامآور كهسرعت ميبينيم باشيم ، همداشته واقعنگري اندكي حتي اگر
ترديد نشانههاي و شده بيبنيانيكند و پوچي به برايدرغلتيدن بشريت
تازهاي تكانهاي جهاني اديان.است شده آشكار او رفتارهاي از
و اجتماعي هنري ، عرصههاي در بشري معرفت بر ديني تلنگرخوردهاند
گرديده آشكار جديد شهرهاي ساخت و ساختمانها سيماي در ويژه بهطور
.است
الگوها ، از اگر كه است اين اسلامي شهر احياي بحث در ما اساسي مسئله
به شويم ، بيبهره خود شهرهاي بقاي و حدوث در خودي شيوههاي و شمايل
بهعنوان امروز آنچه.ميلغزيم جهان تمدنهاي و فرهنگها اتحاد دام
وكلان تاشهر ، ابرشهر گرفته شهر ازشهركوخرده ;شهر انواع
در حدذاته في و خود خودي به است برافراشته قد جهان گوشه گوشه در شهر
مقبولات با كه است خاصي فرهنگي رفتارهاي و شيوهها كردن شايع حال
.دارد بسيار فاصله ما فرهنگي
.ندارد خود اعضاي با چنداني بستگي خانواده شهر ، در
.ميبينند يكديگررا كمتر خويشان و بستگان
.است ضعف دينيروبه و اخلاقي سنتهاي شهر در
.ميگيرد ضعفقرار مسير در خانواده نهاد
اماوقتي ببينند نوظهور پديدههاي ممكناست هرروز شهرنشين انسانهاي
.روبهروميشوند خود وجود در دخمهايتاريك با ميبندند ، چشم
.نيستند سختگير حساسو يكديگر به شهرنشينان
.ميشود روزبيشتر هر طبقاتي اختلاف شهر در
.است تغيير درحال شهرنشينان اجتماعي پايگاه
.است غيرشهرنشين مردم از بيشتر بسيار شهرنشينان فرهنگپذيري
-نشود تحركهدايت اين اگر و هست تحركاجتماعي طبيعي بهطور شهر در
.ببرد كجا به راه كه معلومنيست خاصـ منش و يكفرهنگ مسير در
نامطلوب فرهنگي آثار بردارنده در خود خودي به شهر آنكه كلام حاصل
نظر از شهرها احوال و اوضاع به اگر اينك.هست كه باشد ميتواند
مخاطرهآميز ورطههاي به را كشور و جامعه يك كليت نشود رسيدگي فرهنگي
نشانههاي و درنمادها اسلامي شهر يك كه ميانديشيم چنينميكشاند
درروح كه است گونهاي به واجتماعي فرهنگي فعاليتهاي ونوع تمدني
را او نقشهاونماها نوع و ميگذارد وديني فرهنگي تاثير شهروندانش
حل يك تنها مسئلهروشن اين براي لذاهستيميگراياند مبدا به
فرهنگي رفتارهاي در هم.است شهرها كردن اسلامي آن و هست روشن مسئله
.شهر شمايل و بافت و ساخت در هم و شهروندان واجتماعي
مويداين خود اجتماعي روانشناسي گستردهدر مطالعات نتايج مرور
كالا عرضهكنندگان سرسامآور هزينههاي تبليغاتصرف بحث در.است ادعا
اثر خريداران تشخيص در كه است اين از غير مگر كالاها لعاب و رنگ در
در نيز شهرها لعاب و رنگ و شكل ميكنيم تصريح كه است اين.بگذارد
.است گذار تاثير شهروندان تشخيص
و پوچ را شهروندان باشد ، ياس و پوچي سوي به شهرها لعاب و رنگ اگر
شهروندان باشد ، داشته معنوي و ايماني لعاب و رنگ اگر و ميسازد مايوس
شناختشان است ممكن شهروندان امروز ، بيهويت شهرهاي درميكند مومن را
در تدبر و تعمق و خودآگاهي اما كند رشد غايت به اطراف محيط از
نتيجه دو هر اسلامي شهر در اما.ميكند افول غايت به آنها خويش خويشتن
رشد خانواده در فرزندان بيهويت شهرهاي در.ميشود حاصل توامان
اسلامي شهر در اماميكنند رشد آن درخارج و ديگر جو در نميكنند ،
از دارند پذيري فرهنگ خانواده از خارج در كه اندازه همان به فرزندان
.ميشوند بهرهمند نيز خانواده بستر
.منقطعشدهاند خود متبوع اصيل وتمدن فرهنگ از ما امروز شهرهاي
ابوت رابطه هم و دادهاند دست از را خود رابطهنبوت هم شهرها اين
شهرهاي بر ونه گرفتهاند تاثير گذشته شهرهاي از نه يعني را ، خود
.ميگذارند تاثير آينده
خطرگذشت ما ، روزگار در اسلامي احيايشهر مسئله وجه حسرتبارترين
ساماندهي.ميگذرد امروز شهرهاي عمر از كه هراندازه گويياست زمان
فرايندي شهرها رشد.ميشود سختتر اسلام قبول مورد اصول پايه بر آنها
در سختتري شرايط روز هر نشود ، هدايت رشد اين اگر:است اجتنابناپذير
.ميشود ايجاد شهرها كردن اسلامي براي ما برابر
شهر نهادن بنيان كه است اين شود داشته دور نظر از نبايد كه نكتهاي
بهمعناي وجه هيچ اسلامي ، به مدنيت و فرهنگ مبناي بر آن اداره و اسلامي
سيمايي امروز اسلامي شهر كه پنداشت نبايد.نيست آنها عقبماندگي قبول
آنها در كه فراخ خانههايي با داشت خواهد وسطي اسلاميقرون شهر مشابه
... پرماهيو حوضهاي
حاضر مقتضياتعصر و شرايط گرفتن درنظر با امروز اسلامي شهر بيگمان
بارز ويژگيهاي يكياز خود اين زيرا است ، وجوهسازگار تمامي از
.است اسلامي شهرسازي و معماري
است؟ ترتيب چه به شهري چنين در معيشتمردم منوال كجاست؟ اسلامي شهر
ديگر از آن تشخيص وجه است؟ چگونه آن بناهاي سبك و تمدن ظاهري اندام
و شهروندان فرهنگي رفتارهاي متقابل رابطه است؟ كدام شهرها
اين پاسخ ميشود؟ تعريف شهريچگونه چنين در تمدني ونشانههاي نمادها
در كه ميكشاند ، بحثي شناختي نوع بحثي به را ما باشد چه هر پرسشها
و عمومي تعريف دريك.يافت بتوان شايدـ -را شهراسلامي نشاني آن اثناي
از تنيده درهم است اجتماعي;اسلامي شهر كه گفت مجاملهآميزميتوان
فرهنگ و انديشه از بابهرهگيري كه اسلام به گراييده انبوهشهروندان
.است داده اختصاص خود به را ويژهاي سيماي اسلامي
ايدهها مرآت و مظهر اسلامي شمايلشهر دارد ، شمايلي شهري هر
در چه و شهروندان فرهنگي رفتارهاي در چه اسلامي ، انديشههاي و
.است نمادهايتمدني
;مثال
.شتابانميكند مساجد سوي به را منارههامردم از اذان طنين تصاعد
[فرهنگي رفتار]
نماد].ميتوانديد (مثلا) را تصاعدمنارهها بناها انداز چشم در
[تمدني
بعثت نوعي موجد اسلامي شهر كوچههاي و خيابانها در زدن پرسه حتي
و حدوث در هم اسلامي شهر.ميشود ديني علائق و عقايد انديشه ، در دوباره
به گروه سه را موهبتها ايناست معنوي موهبتهاي محتاج بقاء در هم
:ميبخشند شهر
معماران و طراحان (1
شهروندان (2
كنندهشهر اداره دواير و مديران (3
دارد ادامه