چهارم ، شماره 1124 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 18 دوشنبه 28
|
|
خالي شانه مسئوليت بار زير از چرا
ميكنيد؟
تا دارند وتوجيهاتي ترفندها از پر دستي همواره ناپذيران مسئوليت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خاليكنند شانه خود وظايف بار زير از
خود عمل توجيه براي اما ميزنيم باز سر خود وظايف از ما اوقات گاهي
برداريم خود دوش از را مسئوليت ميكنيم سعي و كرده بهانه را چيزي
و تصميمگيري براي لازم امكانات دادن با اطرافيان:پازند افسانه دكتر
دارند فرد مسئوليتپذيري وشكلگيري تقويت در مهمي نقش مشاركت
پرسشي چرا و ميكند خالي شانه مسئوليت بار زير از كسي چه اينكه
به بار اين اما.ميشويم مواجه آن با بسيار روزمره زندگي در كه است
شويم خود متوجه آن ، دلايل و ديگران مسئوليتناپذيري درباره بحث جاي
متفاوت زيربارمسئوليتهاي از ما خود ترفندهايي چه با معمولا وببينيم
حد چه تا ميتواند ما اينكهمسئوليتهاي و.ميكنيم خالي شانه زندگي
.باشد ودرشت ريز و گسترده
ميگيرد ، قرار والدين خاص مراقبت تحت ميآيد بدنيا كه زماني از كودك -
در تا ميكند مجاب را آنها كه است والدين مسئوليت احساس مورد اين در
.كنند ياري را او كودك ، نشيب و پرفراز زندگي طول
هستيم ، ديگرانمسئول و خود با ارتباط در نوعي به ما از كدام هر
بوجود را مشكلاتي و كنيم كوتاهي وظيفه اين برابر در گاهگاهي است ممكن
نقطه رفع درصدد و بينديشيم رفتارمان نوع به بايد خصوص اين درآوريم
با ميكنيم سعي و كرده بهانه را چيزي چرا اينكهبرآييم خود ضعفهاي
پيشرفت نهايت در كه راهي برداريم ، دوش از را مسئوليتي آن بر تكيه
.كرد خواهد سد را ما خود
چگونگيشكلگيري درباره دانشگاه استاد پازند افسانه دكتر
كه است شخصيتي ويژگيهاي از يكي مسئوليتپذيري:ميگويد مسئوليتپذيري
پدر طريق از بايد ميشود آغاز شخصيت شكلگيري كه هنگامي كودكي اوان در
كودك درشخصيت مدرسه و مهدكودك مانند اجتماع ، ديگر مادر ، پسنهادهاي و
.شود گنجانده
دادن با هستندكه اطرافيان و نيست دخيل مسئوليتپذيري در فرد
ميتوانند اجتماعات و درمسئوليتها شركت تصميمگيري ، براي امكانات ،
.آورند فردبوجود در را خصيصه اين
حتي يا كند خودكمك والدين به كارها انجام در ميخواهد كودك وقتي
را كار اين تو كه بگويند خود بهكودك نبايد والدين هرگز كند ، بازي
ذهن در نميتواند فرد اين چون ميكني ، خراب تو ميشكنييا تو نكن ،
زيربار از نتيجه در و دهد شكل را توانستن و توانايي قابليت خود
.ميكند فرار مسئوليت
نمره نميتواند هيچوقت كه دارد گلايه ساله عليزاده 13.حوصلگيس كم
همه امتحان از قبل روزهاي:ميگويد او.بگيرد درسهايش در را دلخواه
من اما هستند درسهايشان كردن دوره سختمشغول كه ميبينم را دوستانم
.موفقنميشوم هم دليل همين به بخوانم ، آخر تا را ندارمكتابها حوصله
زندگي هزينهبالاي دليل به:ميگويد خانهدار ساله مقيمي 37 مهناز
سعي و هستم حوصله كم خيلي اما بدوزم ، خودم را لباسهايمان دارم نياز
.بگيرم ياد را خياطي نميكنم
خود شرايطخانوادگي از فرد اگر:ميگويد مورد اين در پازند دكتر
لذت و برنامهريزي طرف به را رضايتفرد احساس اين كند ، رضايت احساس
يا جامعه در را نقشي ميخواست كه خانمي.ميدهد زندگيسوق از بردن
نيافته را آن ايفاي امكان حاضر حال در اما گيرد ، عهده به خانواده
ميدهد تعميم است آن در كه را شرايطي و ميكند رضايت عدم احساس است ،
زندگي طول در.ميكند بيحوصلگي احساس نتيجه در و ديگر كارهاي به
جبران قابل هرگز ندهند انجام خود زمان در اگر كه دارند وظايفي افراد
.دارد نياز بسيار پشتكار و اراده به آن جبران يا نيست
خانهآمدي؟ به دير امروز چرا خواندهاي؟ را درسهايت...عصبانيت
ميخواد دلم هرچه:ميگويد مادرش به بلند صداي با و عصبانيت با او -
.باشم اينطور دارم دوست ميدهم ، انجام
ادامه در او.است سالهاش خواهر 16 از صمدي فريبا گفتههاي اين
انجام را كاري چه كه بگويد خواهرم به نبايد كسي ما منزل در:ميگويد
به و ميشود عصباني چون دارد ، ايراد رفتارش كدام اينكه يا دهد ،
فراهم براياو بايد بخواهد كه هرچه مقابل درميكند ديگرانپرخاشگري
.شود
فرد و باشد پرخاشگريهمراه با عصبانيت وقتي:است معتقد پازند دكتر
ترسيدهاند ، يا شده تسليم او عمل مقابلاين در ديگران كه كند احساس
و پرخاشگري آتي رفتارهاي در و ميشود ويتقويت در رفتار اين
.كند تسليم را ديگران تا ميشود ، ظاهر خود به عصبانيتخود
نكنيم ، راتقويت مردم پرخاشگري كه يادبگيريم بايد ما كلي طور به
با بايد حتما ميدهد نشان پرخاشگري با را خود عصبانيت كه كسي
او كه زماني تا پرخاشگري ، با لزوما نه كرد ، برخورد او با بياعتنايي
.كند برخورد ديگران با آرامش با بگيرد ياد
خود وقتي و پيداكنند بصيرت مسئله اين به نسبت بايد افراد ابتدا
از را رفتار اين ميتوانند تمرين با باشند ، ناراضي مشكل اين از آنها
.كنند دور خود
اين به.بوجودآورد بدي عواقب ديگران رفتار در ميتواند عصبانيت
.كنيد توجه مثال
خيلي بچههايم درسهاي مورد در همسرم:ميگويد همسرش مورد در خانمي
اين و ميشود عصباني از 18بگيرند كمتر نمرهاي اگر مثلا است حساس
به حتي يا كنند پنهان او از را خود آنهانمرههاي كه شده موجب مسئله
.دروغبگويند او
غيرقابلفهم از دبيرستان دوم سال دانشآموز اميني تحصيليمحمد ضعف
آن از است مشكل برايم درس اين فهم چون:ميگويد انگليسي درس بودن
.دهم تحصيل ادامه نميخواهم دليل همين به و شدهام متنفر
شركت كنكور در گرفتنديپلم ، از بعد:ميگويد ساله خانمحمدي 34 شيرين
خود در درسها از بعضي به نسبت كه ضعفيبود دليل به اين و نكردم
ضعف چرا كه هستم پشيمان ميگذرد سال چند كه الان اما ميكردم احساس
.نكردم برطرف را درسهايم
دبستان از ودانشآموز كودك هر تحصيلي پايه:ميگويد پازند دكتر
قبيل از.دارد بستگي متعددي بهعوامل تحصيلي ضعف و ميشود ريخته
.خانوادگي و ذهني نظر از توانايي و هوشي بهره جسماني ، فيزيكي ، عوامل
و شناخت آنرا دارد ، بايد خاص زمينهاي در استعداد ، و توانايي فرد هر
.كرد تقويت را وي زمينه آن در
و تقويتي كلاسهاي انجام با باشد ، ضعيف خاص درسي در دانشآموزي اگر
بايد موارد اين در كرد ، رابرطرف مشكل ميتوان ترفندهايي يكسري
علاقه بهتئاتر دانشآموز اگر مثلا يافت ، را علاقهدانشآموز زمينههاي
دانشآموز آن به و گنجاند درتئاتر ميتوان را مربوطه درس موضوع دارد ،
و آيد بهوجود وي در رغبت و ميل اين تا راداد نقشها از يكي
درس دريادگيري كند احساس دانشآموز زمانيكه.ديگر همچنينترفندهايي
شخص كه است اين مهم نكته ، دراين ميشود ، علاقهمند برداشته جلو به گامي
كهبسيار كساني با را خود نبايد كنكور همچون دررقابتي شركت هنگام در
شده رقيبان زرنگي مرعوب او اينصورت در كه چرا.كند مقايسه هستند قوي
.ضعيفميشمارد را خود و
رادر موفقيتخود عدم عامل مهمترين ساله اراكي 20 بدشانسيليلا
تمرين به دوستم و من:ميداند ، اوميگويد بدشانسي مختلف موارد
راياد رانندگي كه شد موفق بود من از خوششانستر چوناو رفتيم رانندگي
چون ميكنم احساس من:همچنينميافزايد وي.نتوانستم من اما بگيرد ،
.مننيست مراد وهيچچيزبروفق نميشوم موفق كارهايم هستمدر بدشانس
عدمموفقيتتحصيلي ميكنند كهتحصيل افرادي دانشآموزانو از بسياري -
بايد كه هستند اصولامعتقد و ميدهند نسبت بودنخود بدشانس به را
انجام آنان نفع عادي ، به روال كارهابه تا بگذارند دست دستروي
درس ازدوستانم بيشتر هميشه:ميگويد ساله محبوبه 14 مثال بهعنوان شود ،
.ميگيرم كمتري نمره اما ميخوانم
باشد؟ خواندنتان درس نحوه در ايراد كه نميكنيد فكر شما -
.نميگيرم نمرهبالا كه هستم بدشانس فقط من نه ، -
دوران كتابهاي كردن دوره مشغول كتابخانه در ساله مومني 21 سميرا
كنكور در آنها كه است افراد شانس فقط:ميگويد او است ، دبيرستان
و ميآيم كتابخانه اين به صبح از روز هر من درصورتيكه ميشوند ، قبول
.نميشوم موفق اما هستم كتابهايدرسي خواندن مشغول غروب هنگام تا
كه است مفاهيمي ازمصطلحترين يكي شانس واژه:است معتقد پازند دكتر
تنش ، از وفرار رهايي براي ناكاميواسترس ، با مواجهه در افراد
.ميكنند استفاده آن از
وقتي كنند ، بررسي را ناكامي به مربوط عوامل كه است بهتر مورد اين در
در كه ميترسد فرد شود ، تكرار زمان درطول شانس واژه از استفاده
طول فرددر شده ناكام وتجربههاي دهد دخيل را خود جديدي فعاليت
احتمالات از شانس واژه از استفاده با سپس تكرارشود ، زمان
.ميكند ناكاميفرار
و كار زناشويي ، تحصيل ، زندگي در عدمموفقيت كه هستند زيادي افراد
كميتعمق با درصورتيكه نسبتميدهند ، خود بودن بهبدشانس را غيره
به مربوط آنها موفقيت عدم كه دريافت ميتوان كارشان وروش رفتار در
بدون كردهاند انتخاب كه را روشي اينكه يا و بوده آنها ناصحيح انتخاب
آنطور كارشان نتيجه كه است موضوع همين بهدليل و است مطالعه و تحقيق
.نيست ميخواهند كه
دارد اضطراب از كه تجربهاي مورد در ساله خانهداري 52 اضطرابخانم
مدت تمام من رفت ، مسافرت به دوستانش با پسرم قبل هفته چند:ميگويد
هروقت كه بود شده طوري بيفتد ، او براي اتفاقي نكند كه بودم نگران
مسافرت هفته يك.داشتم واضطراب ميترسيدم درميآمد صدا به تلفن زنگ
من دلواپسيهاي فهميدم و برگشت مسافرت از او گذشت ، يكماه من براي او ،
.خودمنيست دست كه كنم چه اما بود ، بيهوده
از قبل و امتحان اولين از قبل شب:سالهميگويد شريفي 15 سعيد
بعد كردم ، دوره بار دومين براي را كتاب فصل آخرين خوابيدن ،
.رفتم خواب به نخواندهنگذاشتهام را كتاب از جايي اينكه از بااطمينان
بدنم تمام كردم حس كه بود امتحان از قبل ساعت يك بعد روز صبح
كردم ، سعي هرچه رفتم ، امتحان سرجلسه به حال همان با ميلرزد ،
كاملا را پاسخها از هيچكدام نه كنم ، دور خود از را اضطراب نتوانستم
آقاي اينكه تا نوشتم ، پاشكسته و دست را سوال هر جواب آوردم ، بهياد
را ورقهات چرا شده ، تمام وقت:گفت و كشيد دستم زير از را ورقه معلم
بودي؟ نخوانده را درس مگر نميدهي؟
كلاس از و شدم بسياربلند ناراحتي با چيزيبگويم بتوانم اينكه بدون
دقيقا اضطراب:دارد عقيده اينمورد در پازند دكتربيرونآمدم
ناكامي موجب كه است عواملي از يكي و ميآورد پايين را فرد كارايي
كه دانشآموزي بعدي ، مراحل در اضطراب براي است عاملي همچنين ميشود ،
ميشود موجب نداشته را لازم كارايي امتحان اولين در كند احساس
.باشد داشته را لازم كارايي نتواند نيز بعدي درامتحانهاي
بايد فرد.است افراد شخصيت تعالي جهت در عامل ، مخربترين اضطراب
فرد هدفهاي البته كند ، انتخاب را هدفهايش واقعبينانه بهطور
.باشد تواناييهاياو به نسبت بايد
تقويت خود در داريم زندگي در كه مثبتي نقاط بايد اينكه ماعلاوهبر -
داشته توجه نيز است ذاتي ميكنيم احساس كه ضعفهايي به بايد كنيم ،
.بكوشيم آنها رفع درجهت و باشيم
اين از ميشود ، ما ما رشد مانع كه ميكنيم استفاده برچسبهايي از ما
فعلي وضعيت در ماندن جهتباقي در توجيهي بهعنوان صفتها و برچسبها
.متوقفميشود ما شخصيت كه است اينصورت در ميكنيم ، استفاده
طبيعتم دستمبرنميآيد ، از كاري بودهام ، اينطوري هميشه من منم ، اين
اين ;ميگوييم خود به ما اوقات كهگاهي هستند جملاتي اينها;است اين
.سعادتبازميدارد از سرشار يكزندگي ساخت و تغيير ازرشد ، را ما جملات
ميزنيم خود به كه برچسبهايي تغيير به اراده با است بهتر پس
جمله بودهام ، من بهجملهاين را..منم جملهاين يعني بپردازيم ،
ميتوانمآن كنم كار آن روي جملهاگر به را...برنميآيد من از كاري
دارم قصد بهمن را...بودهام اينطور هميشه جملهمن دهم ، تغيير را
فكر جملهقبلا به را..است اين طبيعتم جمله و باشم ديگري طور كه
.دهيم تغيير است اين طبيعتم ميكردمكه
خارابي سارا:تنظيم