چهارم ، شماره 1124 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 18 دوشنبه 28
|
|
بحران يك حكايت ;امروز شهر
(آخر بخش) چگونه؟ چرا؟ اسلامي ، شهر بقاي و حدوث
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
درنظرگرفته عالي طبقات سكونت خاصيبراي منطقه اسلامي ، شهرهاي در
نميشود
شكلگيري حال در ايران جمله از اسلامي ، جوامع شهرهاي در امروز آنچه
است هويت بحران يك از حاكي واقع در است ،
اين برمبناي كه است هرجامعهاي لازمه اسلامي شهر بناي امروز:اشاره
در.است كرده پايهريزي را خود واقتصادي سياسي فرهنگي ، زندگي دين ،
و چيست اسلامي شهر كه مفهوم اين بسط ضمن مقاله اين دوم و اول قسمتهاي
اسلام جهان در شهر تاريخ به دارند ، دخالت آن ظهور در مولفههايي چه
ميداد تشكيل را اسلامي شهر محور آنچه تحليل اين در.شد اشاره نيز
شهرها براين خاصي معماري ميشد باعث كه بود ديني بناهاي نيز و مسجد
اسلامي جوامع شهرهاي گسست شاهد شرايطكنوني در اما.باشد حاكم
پيامدهاي و بررسي شماره اين در موضوع اين.هستيم خود ديرين ازپيشينه
.ميشود مطالعه آن
مقالات سرويس
و كوتاه ساختمانهاي قالب در ما شهرهاي در امروز آنچه ترديد بدون
سدههاي در كه بوده مدني بيهويت جريان يك محصول است ، گرفته شكل بلند
لذت نه كه است رسانده جايگاهي به را ما امروز و شده ايجاد اخير
نمودي نه و ارزشهاست از نشاني نه اقامتي ، آسايش نه و دارد تماشايي
گذشته در.است جامعه زندگي سراسر نمايشگر شهر. ما جهانبيني از
دانش با همواره -اسلامي بويژه -شرقي سرزمينهاي در شهرها طرحافكني
يا شهر.است بوده توام بسيار فنون و هنرها از بهرهگيري و اجتماعي
و سنت محدوده در و بوده مردم از گروهي يا يكفرد خواست جلوهگاه
دايرهوار و مستطيلي شهرهاي.است ميشده ايجاد آنها خاص جهانبيني
.كيهانياست تصور دو مخصوصانمودار و بوده زندگي دوشيوه نشان
نمايشگر آن شكل و كلجهان از است تصويري تمدناسلامي تاريخ در شهر
شكل مربع شهرهاياست جهان كل به خويشنسبت از آنان شيوهتوجيه
از است نموداري باشد شده طرح اصلي جهات موازات به آن كهمحورهاي
كه صورتي در ازجهان است استواري تصوير نيز و آبادينشيني زندگي
از بازتابياست جهان ، حركت ازتصور است مشتق كه هنردايرهوار
و زندگيثابت بر بدينگونه جامعه شهرنشينيكه آستانه در بيابانگردي
كه شهرها نقشه گذشتروزگار با اسلامي جوامع در.است رسيده پابرجا
نبايدهاياسلامي و بايدها زيرتاثير ايراني يا و بوده يارومي
ايجاد با شهرها از بعضي.كرد تغيير شهرها شكلاستبدادي و شد دگرگون
بازارهاي مسجدها ، مانند اجتماعي ، مراكز و جديد ديني كانونهاي
شده اسلامي شهرهاي گونه اين از برجستهاي نمونه.شدند اسلامي سرپوشيده
.است بيزانس باستاني پايتخت يادآور آن طرح كه است استانبول بيگمان
و بازرگاني بخشهاي كه است آن اسلامي شهر طرحريزي مستمر صفات از يكي
سكونت براي خاصي منطقه اسلامي ، شهرهاي در.باشند جدا كاملا مسكوني
خانههاي بازشناختن و نميشود گرفته نظر در اجتماعي عالي طبقات
قرطبه و بغداداست نبوده ممكن خانهها نماي از مستمندان از توانگران
اما داشتند فاصله فرسنگ صدها يكديگر از اسلامي بزرگ شهر دو عنوان به
شهرشان كه ميكوشيدند اسپانيا ، مسلمانانسختمينمودند رقابتي هم با
منزل و ومدرسه مسجد.كند برابري بغداد با دانش و هنر و ثروت از
عوامل و عناصر گرچه بودهاند ، اسلامي معماري اصلي انواع قصر ، و مسكوني
سخت يكديگر با آنها مفاهيم اما است ، يكسان اغلب آنها دهنده تشكيل
عظمت اوج قصرها ، از تا شده موجب آثار اين سمبليك عوامل.است متفاوت
.دريافت بتوان را معنوي كششهاي و جذبهها مساجد از و سلاطين اقتدار و
اسلامي تمدن در انحطاط و ركود بروز و روزگار گذشت با اينها ، همه با
و گرديد ناخوشايندي تغييرات دستخوش رفته رفته اسلامي شهرهاي شكل
و باختند رنگ آنها ساكنان فرهنگي ، و رفتاري باختگيهاي رنگ با متناسب
نسل و نشد ساخته معنا و مفهوم با بناهايي ديگر بناها ، فرسايش با
و بايد و ارزشها كه آموخته دانش و هنرمند مهندسان و معماران
كشوري در نه امروز و شد منقرض گيرند ، نظر در را ملي و ديني نبايدهاي
شهر ويژگيهاي از نشاني اسلامي جوامع از بسياري در كه ايران همچون
.است اندك بسيار هست ، اگر يا و نيست اسلامي
محيطبسيار معماري -فيزيكي شرايط عواملو و رفتار متقابل تاثير
به بيتوجهي نتايج تهران شهروندان بيشتر.اهميتاست حائز و اساسي
معماري در را (..فرهنگي اقليمي ، جغرافيايي ، ) محيط شرايط و عوامل
اين.كردهاند مشاهده يا تجربه شهر اين مسكوني واحدهاي از بسياري
و طرحها طبق كه ميشود ملموس ساختمانهايي در بويژه تجارب گونه
در.مينمايند زيبا و راحت ظاهرا و شدهاند بنا خارجي نقشههاي
رسوم و آداب به فضاها تقسيم در بويژه ساختماني ، طرحهاي اينگونه
يك نيز دليل همين به است نشده كافي توجه ايراني خانواده زندگي
به ساختماني واحدهاي اينگونه فضاهاي از نميتواند ايراني خانواده
كه را فضايي خانوادهها برخي.كند استفاده است شده پيشبيني كه گونهاي
براي و است برخوردار استراحت براي مناسب شرايط ديگر و كافي نور از
.ميدهند اختصاص انباري به است شده گرفته نظر در خواب اتاق
با بودن نامناسب دليل به نيز مسكوني واحدهاي از بسياري پنجرههاي
به.ميكند مشكلتر را زندگي رفتار فرهنگي ابعاد برخي و اقليمي شرايط
هزينه تحمل با را عظيم پنجرههاي اينگونه ميشود مجبور انسان كه طوري
نور و نشود ديده سو هر از اتاقها درون تا بپوشاند پرده با سنگين ،
...ديگر مثال صدها و نكند بيرنگ را اثاث ديگر و فرش خورشيد شديد
واقعثابت به فرهنگي سرمايههاي بسيارياز دادن دست از با ما
سرآمد خود ، ملتي اصيل فرهنگي و مدني واگذاريسهم در كه كردهايم
ديگر موارد از بسياري در كه شهرسازي و معماري در تنها نه و بودهايم
و تقليد در و وانهادهايم آساني به را خود ميراثهاي گرانبهاترين
بيشتر زيرا.بودهايم بياستعداد غايت به نيز بيگانگان از دنبالهروي
انباشتي ما شهرهاي.برداشتهايم را نو منفيزندگي جنبههاي و عوارض
و معابر در چه انسانها از اجتماعي كه است بينظم و متراكم فضاهاي از
.نميزياند راحت خصوصي سقفهاي زير در چه و عمومي مكانهاي
و معرفت راه در كوشش و اخلاقي سنن سازمانسياسي ، اقتصادي ، رويكردهاي
طبيعي طور به اركان اين از يك هر.هستند تمدن اساسي اركان نيز بسط
از ميكنند ، آشكار شهرها ظاهري سيماي در را خود نشانههاي و نمادها
به و كرد رها را جنگلنشيني و پناهي غار و فردي معيشت بشر كه روزگاري
ايجاد انديشه در قهري صورت به آورد ، روي گروهي زندگي به آرامي
از نياز هنگام در تا افتاد خود نيازمنديهاي انباشتن براي فضاهايي
كه شد موجب بشر اقتصادي رويكردهاي نمونه براي.گيرد بهره آنها
و فرهنگي باشرايط متناسب.بگشايند ستد دادو براي را ميدانگاهي
اشتباه به امروز.وجودآمدند به بازارها هرسرزميني اقليمي
گفتار حتيدر.ميپندارند خريد معادلمركز مجموعهاي را بازار
كه حالي در گرفتهميشود كار به معادلي چنان واژهبا اين هنوز مردم
مراكز با متفاوت كاملا سيمايي بازارها بافت و ساخت و نبوده چنين
موجب امروز دنياي در اقتصادي سرسامآور دگرگونيهاي.دارد امروز خريد
طور بهبدهند دست از را خود اساسي كاركردهاي سنتي بازارهاي كه شده
يافته جريان امروزي خريد مراكز در خاصي اجتماعي رفتاريو فرهنگ طبيعي
.است
باشد ، پذيرا را ويژهاي فرهنگي و اجتماعي نقشهاي اينكه براي بازار
امروزه كه مدرن شهرسازي محتوم دگرگونيهاي گرفتن نظر در با است مناسب
كاركردهاي و سنتي شكل به گرفتهايم قرار آن مسيرهاي در نيز ما
نمايشگاه يك عنوان به كه اقتصادي شاهرگ يك عنوان به تنها عمومينه
دربرنامهريزيهاي اگر.شود بهرهگيري آن وجود از خودي فرهنگ دائمي
كردنالگوهاي كپي كه گيرد قرار توجهكارشناسان مورد نكته اين ما شهري
لازم و رساند نخواهد جايي به را ما تنهايي به ديگر كشورهاي در رايج
نظر مورد كلان و خرد برنامههاي در نيز ديگري موتيفهاي و عناصر است
و مشكلات از برخي خود خودي به و است موثر و مفيد بسيار گيرد ، قرار
در امروزه پاساژهاييكه.شد خواهد نيزمرتفع ما فرهنگي كاستيهاي
دارند ، هيچ كه سنگيني تمامهزينههاي با ميشوند ماساخته شهرهاي
كاملا مواردي اندك جزدر و ندارند دربر را فرهنگخودي عناصر از يك
ميكنند ، ديدن ما كشور از كه سياحاني.هستند ديگران از شده تقليد
را آنها و ديده جامعه از گويا تصويري را بازار خود گزارشهاي در
مكاني سنتي بازارهاي واقع به.نميدانند كالا تهيه براي صرفا مكاني
قالب در فقير اقشار نياز رجوع و رفع اخبار ، سريع انتقال براي
راستهها ، .بودهاند...و سياسي فعاليتهاي برخي اعانه ، سريع جمعآوري
كنار در سنتي شيوه به كه مدرسهاي و مسجد تيمچهها ، باراندازها ،
بازارها به را متعددي كاركردهاي است ، ميشده ساخته بازارها
كدام براي را الگوها كدام نيازها ، كدام با اكنون..ميدادهاند
برميگزينيم؟ كاركردها
حالشكلگيري در ايران جمله از جوامعاسلامي ، شهرهاي در امروز آنچه
در كه گفت بايد تاسف با استو هويت بحران يك حاكياز واقع در است ،
در كه هست آن بيم و شده بحرانگستردهتر اين ابعاد گذشته ، چنددهه
عناصر و نشانهها نمادها ، اسلامي ، جوامع مردم دور چندان نه آيندهاي
تاكيد بايد ديگر بار يككنند جستجو موزهها در فقط را اسلامي شهر
و گرفتن ناديده معناي به روي هيچ به شهرها سنتي عناصر فقط كه كرد
كه است روشن بسيار و نيست مدرن شهرسازي اسلوبهاي از استفاده عدم
كلان برنامهريزيهاي در ميبايست لزوما كه دارد مقتضياتي امروز زندگي
.شود لحاظ شهري