چهارم ، شماره 1126 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 20 چهارشنبه 30
|
|
زيست محيط بحران و قدرت ساختار
كه رود پيش روالي بههمين دنيا كار آينده سال دويست يا صد در اگر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بخشهاي در انسان مدني زندگي عملا ديگر رفته ، گذشتهپيش سال پنجاه در
بود نخواهد ميسر دنيا از بزرگي
ريويو ماهنامهمانتلي سردبيران كه است يادداشتي زير ، مقاله:اشاره
زيست محيط در لازم دگرگونيهاي و سياسي ساختار ميان رابطه درخصوص
ساختارهاي وجود با كه باورند اين بر مقاله نويسندگان.نگاشتهاند
عميق بهبود كنوني ، جهان در شده نهادينه (اجتماعي آن تبع به و) سياسي
مقاله خوانندههاي از نويسندگاننميباشد ميسر زيست محيط وضعيت
حل درباره كنوني ، رايج نظامهاي ناتواني عواقب بر كه ميخواهند
.بينديشند جهاني گسترهاي در زيست ، محيط معضل بنيادين
مقالات سرويس
مگداف هري سوئيزي ، پل:نوشته
ثابت برزو:ترجمه
از نداندنوعانسان كه كرد سراغ را فهميدهاي آدم بتوان مشكل ديگر
يا صد در اگر.شدهاست غريبي مخمصه گرفتار محيطي زيست مسايل حيث
بسيار مدت تاريخ ، بامقياس كه مدتي در يعني -آينده سال دويست
گذشته سال پنجاه در كه رود پيش روالي همين به دنيا كار -است كوتاهي
ما كه نحوي بدان انسان ، مدني زندگي كه است مسلم عملا ديگر رفته ، پيش
ساير در و بود نخواهد ميسر دنيا از بزرگي بخشهاي در ميشناسيم ، امروز
چنين.شد خواهد ترديد محل و دشوار خود ، حال بهترين در بخشها ،
پراكنيهاي سخن عنوان به عموما پيش ، سال همين حدود تا حتي نظرياتي
.نيست چنين ديگر اما.ميشدند رد و طرد زيست محيط تندروي هواداران
طور به نه آنهم -ديگر ميآوريم پائين در كه دست اين از نظرهايي اظهار
توجه.دارند بستگي حاكم خط به آشكار كه ميزند سر منابعي از -استثنا
مايه ، كار از استفاده در را خود كنوني روشهاي نميتوانيم ما:كنيد
مديريت حيواني ، و گياهي گونههاي از حفاظت مزرعهداري ، جنگلها ، اداره
نميتوانيم ما بيترديد.دهيم ادامه صنعتي كالاهاي توليد و شهري ، رشد
.كنيم توليد تجديد كنوني نرخ با را خود گونه
كه است رشدپايدار براي اقتصادي فعاليت اظهارنظرمجمع اين صاحب
و نمايندگان از جمعي عبارتنداز آن اعضاي كه پرآوازه است مجمعي
نام به كه جهان مليتي چند شركتهاي بزرگترين بلندپايه مقامات
داوكميكال ، و سيباگايگي ، بيشي ، ميتسو اويل ، شورن مثل چندتايشان
.ميكنيم اكتفا دوپونت
كننده قشركنترل جانب از كوبنده ارزيابي اين كه است عجيب قدري
دوش بر را رفتارهايي مسئوليت كه قشري همان يعني.ميشود ابراز جامعه
است اين تعجبآور حقيقتا نكته اما.ميبرند فاجعه سوي به راه كه دارد
كه آنهايي كه دارد قرار هم صريح قبول اين بالا ارزيابي با همراه كه
هستند همانهايي دقيقا دارند ، هم را تغييرات انجام قدرت و مسئولند
ارزيابي بنابه.دارند دست در تغييرات انجام براي را دليل كمترين كه
مقامات به كه كساني براي كنوني ، وضع كه است آن دردآور حقيقت مجمع ،
و راحت نسبتا وضعيتي رسيدهاند ، حاكم خط اقتصادي و سياسي رهبري
آن اصلي دليل شايد و پايدار رشد مسئله اصلي گره اين.مناسباست
قدمي عملكمتر در اما دارد عام پذيرش اصول در پايدار ، رشد كه است
عملي قدرت كه ازآنها بسياري آري ، ميشود برداشته اجرايش براي
را موجود وضع تا نمييابند درخود انگيزهاي دارند ، را تغييرات ساختن
.كنند دگرگون است داشته ارزاني آنان به را قدرت اين كه
آن اماقضيه.است درستي تحليل ميرود ، پيش كه آنجا تا تحليل ، اين
پايگاههاي كه كساني فرضكنيم بياييد.نميرود پيش كافي حد به كه است
آئين به تنها نه دارند دست در جامعه اين در را اقتصادي و سياسي قدرت
تغييراتي انجام به خود بيميلي بر بلكه آوردهاند ، ايمان پايدار رشد
از مايهشان كار كه صنايعي.شدهاند چيره نيز ميطلبد رشد اين كه ضرور
و حمل نظام ;شوند بسته مرور به بايد ميشود تامين سنگوارهاي سوخت
همراه و شود عوض بايد گرفته شكل سوز درون موتورهاي براساس كه نقلي
;دهند مكان تغيير جامع ، طرح يك مصرفي و توليدي مراكز بايد آن
.يابند كاهش ممكن حد كمترين به يا شوند منع بايد آلاينده تكنولوژيهاي
بايد كه ضروري بديهيترينتغييرات از مختصرند مثال چند فقط اينها و
واقعا آيا حالا.درآيند عمل به طولاني مدتي طي در و شوند تمهيد
دست كه كنيد مجسم را سهامي شركتهاي مديران و سياسي رهبران ميتوانيد
كه كنيد فرض را موتورز جنرال رئيس مثلا.باشند زده كارهايي چنين به
صنعت است لازم كه ميكند اصرار و شده ظاهر سنا كميته مقابل در
مدت چه تا رئيسي چنين.كند پيدا كاهش درصد نود اتومبيلسازيگيريم ،
ماند؟ خواهد رئيس
قدرت مسند در كه كساني شخصي تمايلات سر بر بحث:است مهمي نكته نكته ،
را افراد اين كه است قدرتي ساختار ماهيت در بحث ;نيست گرفتهاند قرار
بطور سطحش ، هر در ساختار ، آن جامعه ، اين در.است نشانده مسند آن بر
نه هم آن سودجوئي ، -است شده بنا سودجويي برپايه غيرمستقيم يا مستقيم
يا امروز همين در هماكنون ، و جا همين در بلكه خيالي آيندهاي در
به يا شد خواهند حذف زود يا دير نشوند بازي وارد كه آنها.فردا
را قدرتشان شرطي به تنها اينان ديگر عبارت به.ميشوند رانده حاشيه
كه برند كار به مقاصدي راه در آنرا نخواهند كه داشت خواهند دست در
-است گرفته شكل تاريخ حكم به كه طبيعتي -قدرت ساختار خود طبيعت با
.باشد ناسازگار
قدرت طبيعتساختار كه وقتي تا كه نيست اين حرفمان معناي البته
بار به نميتوان را محيطزيست حال به مفيد تغيير هيچ نشود دگرگون
در خورشيدي مايه كار توليد كه است محتمل كاملا ;مثال عنوان به.آورد
سنگوارهاي سوخت راه از انرژي توليد از ارزانتر عرصهها از بسياري
و نشاند ديگري آن جاي به را مايه كار اين ميتوان صورتي چنين در.شود
ميان اين در منافعشان كه كساني مصمم مقاومت بر بايد آن از قبل البته
تجديد نحوي به را جامعه بخواهيم اگر اما.آمد فايق ميبيند آسيب
بردن بين از -برسد حداقل به اتومبيل به وابستگياش كه دهيم سازمان
متفاوت كاملا مسئله آنگاه -ميگذاريم كنار اكنون را وابستگي اين
نمونههاي از نمونه يك تنها كه عميقي ، دگرگوني چنين.بود خواهد
خواهد تحقق صورتي در تنها دارند ، فوري عمل به نياز كه است فراواني
فعال نحوي به باشد داشته ديگر پايهاي كه نوين قدرتي ساختار كه يافت
.كند پشتيباني آن از متعهد و
قدرت ازساختار نوع آن كه ميرسد نتيجه بدين خواهناخواه استدلالمان ،
بنياديترين پاسخگوي قادرنيست برپاست دنيا نقاط بيشتر در امروزه كه
معناست بدان خود ، نوبه به نتيجه ، اينباشد انسان نوع بقاي نيازهاي
ميتواند جهاني سطحي در قدرت ساختار طبيعت در دگرگوني يك تنها كه
ادامه مدتها تا همچنان بشري تمدن كه برانگيزد را اميد اين واقعا
.يافت خواهد
استقبالروبرو حسن با روزها اين نتيجهگيرياي چنين كه است روشن
خود از نبايد جدي افراد امايابد عام قبول آنكه به رسد چه.نميشود
بايد بلكه نه؟ يا ميگيرد قرار پسند مورد حرفهايشان آيا كه بپرسند
نيست حق ما حرف ميكنيد فكر اگر.نيست يا است حق حرفشان آيا ببينند
حق كه ميكنيد فكر اگر و ميكنيد؟ فكر چنين چرا كه بگوئيد لطفا
چيست؟ حرفمان عواقب و آثار شما نظر به آيا ميگوئيم ،
Dupont Business Council for Sustainable Development
Chevron Oil, ciba-Geigy, Dow chemical,