چهارم ، شماره 1128 نوامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 23 شنبه 3
سپيده جوي و جست در !كنيد دقت
.نكردند جو و جست را سپيده جز هيچ.آمدند پرندگان گذرگاه از گويي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
رنگي كه مرگ ، پيشاپيش زندگيشان ، و بود رشادت بلند قصيده كلامشان
شايستگي به را عشق كه بودند مرداني و زنان ديگرگونه.داشت شفق چونان
.خوابزدگانگشودند جان و تن از را خواب زنجيرهاي و ستودند
بيشه شير از عبادت ، گاه به و حسينيداشتند بوي و عطر رزم ، گاه به
در را مرگ تا بود جاودانشان روز آفتاب ، حقيقت.گرفتند مدد توحيد
.بنگارند خويش بهخون را تاريخ سرفراز اما وگمنام ، نجويند بستر
دست با.جاويدانند سروش ماننده و ستاره ، روشن چونان بلند ، نخل مثل
كرد ، گل سنگفرشها و ماسهها بر خونشان گشودند ، را پنجرهها عشق
ابرها آنگاه.پاكمقدس خاك اين زهراهاي بهشت همه در ساختند گلستاني
.عرشبرنوشتند بر را نامشان وفرشتگان گريستند
.بود بسيجي همهشان نام