چهارم ، شماره 1128 نوامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 23 شنبه 3
امنيت و آرامش ، آسايش يعني ابتدا معنويت ،
...
(1)شهري فضاهاي به بخشي شيوههايمعنويت درباره همشهري ميزگرد
فراهمنباشد ، شهر محيط در زيستيشهروند نيازهاي حداقل تا
.بود خواهد بيفايده حتي و اثر كم بسيار معنويتبخشي براي تلاش
:درآمد پيش
ما شهرهاي انساني و فيزيكي ساختار در جايگاههويت اخير ساليان در
اين در و شهرنشينيبوده فرهنگ به مربوط مقولات در جدي مباحث جمله از
.است داشته همشهريبازتاب روزنامه در برخيديدگاهها چندگاهي هراز مورد
وزمينههاي مسئلهمعنويت باره ، دراين موارد بحثانگيزترين جمله از
ميرود انتظار طبيعي بهطور.است شهري فضاهاي در آن نبودن يا بودن
و حال بيشترين كه باشد گونهاي به ما كشور در شهري سامانههاي پيريزي
بسازد فضايي شهرها از بهويژه و برتابيده را ملي و اسلامي معنوي ، هواي
ارتقاء براي را عرصه بيشترين ما مذهبي و ملي هويت و ارزشها آن در كه
در كه ميدهد نشان نيز شتابزده كنكاش حتي اما.باشد داشته تعالي و
به بخشي معنويت برخي است متفاوت بسيار تصورات و انگارهها باره اين
كشيد ديوارها بر ميتوان كه خاصي نگارهاي و نقش در را شهري فضاي
در شهروند نيازهايزيستي حداقل تا ميكنند تاكيد ديگر برخي و ميدانند
بيفايده وحتي اثر بسياركم بخشي برايمعنويت تلاش نباشد ، محيطشهريفراهم
.خواهدبود
و آثار همچون فرهنگي ، نشانههاي به رويآوري كه آن عين در نظر ، اين از
استفاده مورد انقلابي وارزشهاي اسلامي معماري براساس كه لعابي و رنگ
تلاش از حتي اما است ، توجه قابل و ضروري اينباره در ميگيرند ، قرار
زبالهها جمعآوري بزرگراهبه يك حاشيه در كه پيري رفتگر دلسوزانه
.برد شهرينام فضاي جهتمعنويتافزايي در اقدامي از ميبايست مشغولاست ،
شهرساز و معمار سه حضور با كردهايم برگزار گردي ميز باره اين در
بخش يلداكه مهندسترانه و نسرين رضا مزيني ، مهندس دكترمنوچهر كشور
.ميگذرد خوانندگانمحترم نظر از پي آندر نخست
را معنوي فضاي يك آنچهكه داشت توجه بايد ابتدا:منوچهرمزيني دكتر.
جنبه كهلزوما است القائاتي متمايزميكند ، غيرمعنوي فضاي يك از
بهعنوان مادي برخيعوامل است ممكن اگرچه.ملموسندارد و مادي
فيزيكياستفاده فضاهاي در معنوي هواي و حال به دستيابي ابزاريبراي
.است همين در هم سازي ساختمان فن با معماري هنر تفاوت واقع به و شود
از ميكنيم خلق كه فضايي تا بكنيم استفاده روشهايي از ما كه اين يعني
توجه با صرفا فضايي طراحي اگر و باشد برخوردار نيز معنوي جنبههاي
.بود خواهد معنوي جنبههاي فاقد قطع بهطور باشد ، آن كاركردي جنبه به
نام با ازكاندينسكي كتابي به بكنم اشارهاي كه نيست بيمناسبت اينجا
هنر كه يونانقديم ، در كه ميخوانيم كتاب اين در هنر در معنويت
دقيقواقعيتهاي ثبت تلاشهنرمند ميشد ، خلاصه درنقاشي عمده بهطور
هنرمند و است تجريديبوده هنر ايران در اما.بود پيرامون
.كند بيان ايجادشده ، ذهنش در ازواقعيت كه را بازتابي ميخواسته
هنر همين يعني واقعيهم و اصيل هنر نظركاندينسكي به و
بهوجود هنرمند براي لغتي طبيعتكتاب كه ميگويد هم بودلر.تجريدي
خلق و تنظيم به لغتبايد كتاب اين از بااستفاده هنرمند و ميآورد
از اصولامعماري.دارد مصداق هم معماري در مسئله همين.اثرشبپردازد
قطعا و است برخوردار هنرها اغلب به نسبت افزونتري تجريدي جنبه
به تا ايران سنتي معماري در كه اين.نيست چيز هيچ مقلد اصيل معماري
بصري خاص ريزهكاريهاي و متعالي هندسه به رويآوري و تجريد به حد اين
در معنويت به دستيابي براي هنرمندانمعمار تلاش از ناشي ميشود ، توجه
فضاهاي باره در را اينديدگاه بخواهيم اگر حالا.است هنري آثار خلق
كه واجدكيفياتي اگر فضاها اين بيانكرد ميتوان كنيم ، بررسي بازشهري
نخواهند معنوي حس بهالقاي قادر شك بدون نباشند ، گفتهشد ، اين از پيش
ميدهد ، رخ آن در كه متفاوتي عملكردهاي وجود با شهري ، باز فضايبود
انواع بايد فضاها اين از هركدام در.ندارد كاركردي جنبه صرفا
.شوند پيشبيني هستند ، ملازم انسان روحيات با كه انساني فعاليتهاي
و معنويت كهبين رابطهاي شهروند يك بهعنوان من:يلدا ترانه مهندس
بهطور.دارد بستگي شخصي بهتجربيات زيادي حد تا شهريميبينم فضاي
از برايم ارتباطبودهام در آنها با منبيشتر كه فضاهايي طبيعي
آن در كه فضايي ميگويد من تجربه.هستند برخوردار معنويخاصي جنبه
شكل دارابودن بر علاوه كه است مكاني ميكنيم ، معنويت احساس بيشتر
انسانها ميان را حسي ارتباط بيشترين زيبا ، نگار و نقش گاه و هندسي
ديگر ازباشد برخوردار افزونتري آرامش از و كرده فراهم محيط با
فيزيكي جنبه هيچ ميتواند حتي كه است هماهنگي نوعي فضا اين ويژگيهاي
از كه فضاييبگرديم دنبال بخواهيم مااگر كلي بهطورباشد نداشته
رابطهاي نوع ببينيم اولبايد وهله در باشد ، ناببرخوردار معنويتي
يك مثالميتوان براي.است چگونه ايجادميكند ، فضا اين با كهانسان
وقتي يا گرفت ، نظر هستنددر حاضر مردم انبوه آن كهدر وقتي را حسينيه
.است خالي ازجمعيت كه
را ايمني و آرامش ، پاكيزگي آسايش ، مولفههاييهمچون كلي ، بهطور پس ،
.گرفت نظر در ميبخشند ، معنويت فضا يك به كه عواملي عنوان به ميتوان
كه فضايي.كرد تاكيد عاملامنيت تاثير بر بايد من نظر به ويژه به و
شك بدون باشد ، نشده تامين آن گوناگون وجوه در شهروندان ، امنيت آن در
.شد خواهد موجب را اضطراب و معنويت ، دلهره جاي به
نظرتاريخي از كه مسئله اين به باتوجه من:نسرين رضا مهندس.
اين و است ديگريبوده فضاي هر برساختن مقدس ، مقدم فضاي ساختن
چندقلمرو در ابتدا است ، هنرمعماري در مسائل مهمترين يكياز اصولا
امن ، قلمرو از است عبارت كه ميكنم تعريف فضا رابا بشر ارتباط مختلف
توجه مورد كه آنچه.راحت يا شخصي قلمرو و خصوصي قلمرو راحت ، قلمرو
قلمرو يعني قلمرو ، آخرين همشهري ، روزنامه سوال به پاسخ براي است ما
بر در را شخص فيزيكي نيازهاي محدوده راحت قلمرو مثال براي.است خلوت
...و نيست سروصدا معرض در دارد ، مناسبي حرارت كه جايي يعني.ميگيرد
از فارغ شخصي قلمرو اما.است حقوقي قلمرو يك حقيقت در خصوصي قلمرو
به لزوما خلوت ، قلمرو داشت نظر در بايد آنكه ضمن است ، حقوقي مسائل
فراهم است ممكن هم جمع در خلوت احساس يعني.نيست تنهايي محيط معناي
وجود فضا تملك حس معناي به خصوصي ، قلمرو احساس آنكه شرط به باشد ،
خصوصي قلمرو يك ميكنيم فرض.ميزنم مثال چند مورد اين درباشد داشته
قلمرو اين اغلب كه هستيم ساكن آن در كه خانهاي عنوان به داريم ،
.است منطبق هم ما امن و راحت قلمرو با خصوصي
شخصي قلمرو آن در ساكن فرد براي كه هست خانه اين در نقطهاي يك ولي
كاسبي يكبازارميبينيم ، در يا وميآيد شمار به خلوت يا
به يعني.مينشيند درپيادهرو آن مقابل سكوي روي بهجايداخلمغازه
عنوانقلمرو به عمومي قلمرو از ازبخشي خود خصوصي و حقوقي جايقلمرو
سنگ يك روي بر نشستن با شما حتي باز فضاهاي در.ميكند استفاده راحت
.برخوردارشويد شخصي قلمرو آوردنيك دست به احساس از است ممكن
فضا يك صورتي در كه ميكنم برداشت شمااينطور صحبت از من:همشهري.
هرچه ما كه باشد ، معنوي هوايي و حال از ميتواندبرخوردار
در مثال براي.باشيم داشته شخصي و قلمروراحت يك حس آن به نسبت بيشتر
آسايشرا و آرامش احساس همان محيط عناصر من منزل ، و محلكار بين فاصله
.دارم شخصيام و قلمروراحت در من كه كنند ، القا
احساس فضا از شما وقتي يعنياست همين منظور كاملا:نسرين مهندس.
و راحتي حس آنهمان در يعني بياوريد ، بهدست را شخصي قلمرو
هوايي حالو شما براي محيط كنيد ، ميدانيدلمس خود كه را آرامشمعمولي
.داشت خواهد معنوي
و گسترده جمع يك در حضور وجود با شما مسجد يك شبستان در مثال براي
معمارهم هنر واقع به و.برخوردارهستيد راحتي و حسخلوت از هم ناآشنا
آن در كه كند ، گونهايطراحي به را مسجد يا بتواندشبستان كه است همين
.شود حفظ جمعنيز در افراد خلوت و قلمروشخصي
و معروفشهرماخانهما شعار همان به واقعبرميگرديم به پس:همشهري.
و بداند خود خانه را شهر شهروند هر كه كرد فراهم را شرايطي ميبايست
.باشد داشته راحت و شخصي قلمرو حس آن فضاهاي عموميترين در حتي
طراحي اول دروهله اگر شد ، يادآور البته ، ميبايست:نسرين مهندس.
با را حقوقي و خصوصي قلمرو بتواند كه نباشد گونهاي به شما خانه
گريزان خانه اين از شما ناچار به كند ، منطبق راحت و شخصي قلمرو
خانوادگي زندگي آرامش براي محيطي خانه اين ديگر زيرا بود ، خواهيد
مجموعههاي از بسياري در متاسفانه كه است اتفاقي اين و بود نخواهد
پيدا مطابقت حقوقي قلمرو با شخصي قلمرو زيرا.هستيم شاهد مسكوني
.نميكند