چهارم ، شماره 1136 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 3 سهشنبه 13
|
|
مدرس شهيد منظر از قانون و عقل
مدرس سيدحسن مرحوم شهادت سالگرد مناسبت به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
وي بود ، مدرس سياسي و پارلماني مبارزه ميدان ملي شوراي مجلس
سيدلاغر اين كه كنند باور نميتوانستند بسياري شد ، مجلس وارد وقتي
آزادي حفظ سوي به حركت با زودي به كرباس لباس و چوبي باعصاي اندام ،
آورد درخواهد خود نفوذ تحت را قدرت عوامل تمام آرمانهايانساني و
تا عاقل:گفت ملي شوراي مجلس در خود سخنراني اولين در مدرس
كند صحبت نيست صلاح نكند بصيرتپيدا
مردم عرايض قرائت حال در مدرس شهيد
عملكرد در همواره را خود نورانيت اسلام ، جهان در اشارهتشيع
زمان از عملكرد اين.است نموده آشكار عدالت و آزادي راه مجاهدان
در ديني عمل و انديشه احياگران جنبان سلسله اسدآبادي ، سيدجمالالدين
حركت ، اين شاخص چهرههاي از قدرداني خودميگيرد ، به ديگري چهره اسلام
خود زمان مسايل از كه برداشتي و استراتژي اهدافو شناخت چارچوب در
تدوين براي آنان عمل و انديشه قوت و نقاطضعف تبيين همچنين و داشتند
تاريخي خسارات با قطعا آن ، فراموشي استكه ضرورتي آينده راهبردهاي
دقيقي نسبتا جمعبندي به آنان مجموعهافكار از اگر حال.است همراه
با تا شد خواهيم قادر مامسلمانان كه كنيم اذعان ميتوانيم برسيم ،
معنوي و مادي تمدن حيات و بسطفرهنگي به مضاعفي قدرت و توان استحكام ،
مرحوم شهادت سالگرد مناسبت امربه همين به عنايت با بپردازيم ، خود
در ايران و اسلام تاريخ بزرگمرد آن انديشه و عمل از گوشهاي مدرس ،
.ميگذرد نظرتان از زير درمقاله وي قانونمند و عقلاني حركت چارچوب
مقالات سرويس
به اردستان توابع از كجو سرابه قريه در (ق.ه) سال 1287 در مدرس
،(1)اصفهان به بازگشت و نجف در خود تحصيلات اتمام از پس آمد ، دنيا
متنفذان و رجالسياسي اعيان ، بيدادگريهاي و مفاسد با مبارزه از جدا
.پرداخت ايالت آن در عديدهاي عمراني كارهاي و خيريه امور به اصفهان
علماء نفر از 5 يكي عنوان به كه (2)(ق.ه) سال 1328 در سبب همين به
به عزيمت از شد ، انتخاب ملي شوراي مجلس دوم دوره براي اول طراز
كار پايان وتا كرد امتناع دوم دوره جلساتمجلس در شركت و تهران
پايان با و شد ، مستقر(3)اسفه روستاي در آباديمنطقه و عمران
به را خود تاريخي سفر عمراني ، مقدمات و ساختماني گرفتنكارهاي
زندگيطلبگي جامعالشرايط ، مجتهد مدرساين مرحوم.كرد فراهم تهران
سيد مرحوم) خود ارشد فرزند با و ريخت ، تكاسبهاي گاري در را خود
چهارپاي از گاري اين.كرد حركت تهران سوي به ديگر نفر دو و (اسماعيل
ميكشيد ، خود دوش به ديگر شهر به شهري از را پيامبر آن كه (ع)عيسي
(4).رسيد تهران به مدرس.شد مشهورتر
و پارلماني مبارزه ميدان حقيقت در ملي شوراي مجلس دوم افتتاحدوره
همه گذاشت ، مجلس ساحت به قدم وقتي بزرگ نابغه اين بود ، مدرس سياسي
عصاي اين با باريك و سيدلاغر اين كه كنند باور نميتوانستند بهاتفاق
عظمت و آورده چنگ به را قدرت عوامل تمام زودي به كرباس لباس و چوبي
خواهد بروز انساني آرمانهاي و آزادي حفظ راه در را خود نبوغ و
(5).داد
حضور(دوم دوره) ملي شوراي جلسه 195مجلس در مدرس حال ، هر به
آغاز در مجلس رئيس.شد تشكيل فروغي رياستذكاءالملك به جلسه يافت ،
شوراي مجلس به ورودشان جهت به مسرت كمال با مدرس آقاي خدمت:گفت
عمل به را قسم مراسم اساسي قانون موجب به ميگويم ، تبريك عرض ملي
(6).بياورند
شوراي عضومجلس اول طراز عالم عنوان رسمابه مدرس مراسم ، از پس
جو مييافت ، حضور مجلس جلسات در كه مدتي در.شد كار به مشغول ملي
بررسي دقت به را سياسي جريانهاي و نمايندگان روحيه و مجلس بر حاكم
فقه و خارج درس (فعلي مطهري شهيد) سپهسالار مدرسه در روزها وي.ميكرد
.مييافت حضور سياست عرصه در آن ، از بعد و مينمود تدريس را اصول و
قانون تدوين براي عقلگرايي
به (ق.ه) محرمالحرام 1329 شنبه 19 روز ملي شوراي مجلس جلسه 200
خوبي به نمايندگان.شد تشكيل - مجلس رئيس نايب -رياستمتينالسلطنه
كه كردند تماشا تريبون ، پشت از را (مدرس) او رشيد و استخواني اندام
نيست صلاح نكند پيدا بصيرت تا عاقل:گشود سخن به چنينلب
شوراي مجلس در نطقش اولين در او نخستينسخن واقع در ، اين(7).صحبتكند
بود ، او اعتقادي وارزشهاي بارز شخصيت بيانگر كه بود (دورهدوم) ملي
را همه يكديگر كنار در وصحبت آرايشكلماتعاقل ، بصيرت ، صلاح نحوه
.نمود او متوجهخردگرايي
فلسفه و حكمت سنگين بار كلمهاش پنج او ، جمله اولين كلمه هشت از
مجلس نمايندگان جلسه ، همان در وي.داشت بردوش را حيات و بودن زنده
و علتالعلل تابع فسادي و مضر هر كه ميسازد آگاه و متنبه را وجامعه
آن اساس و ريشه فساد ، رفعمضرو براي بايد.است اساسي و دارايريشه
به خدمت ميخواهيد اگر:ميگويد كه خودش قول به و برداشت ازميان را
(8).كنيد رفع را جا همان دارد عيب كار كجاي ببينيد ملتتانكنيد
دوم ، مليدوره شوراي مجلس جلسه 200 در سخنانش نخستين در مدرس
نمايندگان به واقع ، در عمل ، و حرف در تفكر و تعقل اصل كردن مطرح ضمن
عملي و تصميم تفكر ، هر لازمه و اساس پايه ، كهمعرفت داشت اشاره مجلس
ملي اراده تبلور پايگاه و ملت خانه عنوان به ملي شوراي مجلس استو
عقل بر مبتني بايد آن تصميمات كه والاست و عظيم بس جايگاهي دارايچنان
و چگونگي مورد در جلسه آن در كه است سبب همين به و باشد وتدبير
:ميدارد بيان قانونگذاري اهميتمساله
وضع طريق اين نشستن ، و برخاستن هي دقيقه پنج عرض در ميكنم عرض
راي بيدليل و كرد تامل موضوع اطراف در بايد نيست مملكت قانون
(9)نداد
جرياني و روند القاء در سعي ابتدا ، همان از مدرس شهيد بنابراين ،
شوراي مجلس امردر اين نمودن نهادينه و قانونگذاري جهت علمي ، - عقلي
.ميكرد نمايندگان بين ودر ملي
و بيست پنجشنبه ، جلسه 202 ، در نمايندگانمدرس اتحاد بر تاكيد
به مجلس نمايندگان دعوت ضمن (ق. ه)محرمالحرام 1329 شهر چهارم
و مشروطيت و اساس حفظ جهت سليقه ، در اختلاف عين در غرض در اتحاد
بايد قومي هر رئيس خادمهم ، كهسيدالقوم عبارت اين بيان با اسلام ،
امور ، در اتفاق اصولاتحاد ، مجددا ،(10)باشد قوم آن خادم و حافظ
از و ميدهد قرار تاكيد مورد را خلق به وخدمت قانون به احترام
بياهميت و جزئي مسائل به پرداختن از كه ميخواهد مجلس نمايندگان
.نگيرند پيش در را شخصيت رويهترور هم به نسبت و نموده خودداري
ملت ، و مملكت براي آن سودمندي عدم و بيفايدگي از جدا امر ، اين زيرا
زمان آن در را جلسهاش دقيقه يك هزينه كه ميگردد مجلس وقت اتلاف موجب
.كردهاند برآورد تومان هفتصد
يكشنبه ، 26 جلسه 217 ، در غربمدرس ، علم برابر در مدرس شهيد موضع
بويژه و علم دنياي به نسبت را خود موضعگيري (ق.ه) صفرالمظفر 1329
دوره آن آموزشي سيستم به خودرا نگرش چگونگي و داده نشان اروپا علوم
:كه ميكند اظهار و ميدارد بيان ايران
را علم هستيم ، اروپا علوم به محتاج امروز كه كرد نحوي به بايد....
ولو بياوريم ، خارج از معلم بايد اولا...بياوريم خودمان مملكت به
معلم كه نشود ممكن اگر ثانيا باشد؟ او مخارج كرور يك كهسالي اين
...فرستاد معلمي براي شاگرد بياوريم ، بايد
خودتان مملكت در تمام شما پولهاي تا بياوريد خارج از معلم شما حالا
گمانم و ابتدائي غير يا ابتدائي معلم به نباشد هم منحصر و بشود خرج
(11)...است بهتر طور اين امروزه صلاح مقتضاي به استكه اين
نمودن آگاه در بايستي چيزي ، هر از بيش كه ميداند خوبي به مدرس
معلم آوردن يعني مقوله ، دو اين لذا كوشيد ، افراد كردن تربيت و
وي ، براي نظر از زمين مغرب علوم انتقال و جذب و تعليم جهت خارجي
و قيمت به اگر حتي است ، اهميت با و ذيارزش قدري به مصلحتجامعه
.نمود چنين بايد شود ، تمام جامعه براي بالايي هزينهبسيار
علت در ريشهيابي را مملكت اصلاح حل راه نطقش ، در مردممدرس تحاد ا
خودشمفاسد قول به و ميداند آن رفع متعاقبا و فسادجامعه علل يا
ضمن بايد فساد ، نمودن برطرف جهت يعني.ميخواهد رافعنوعيه نوعي ،
قطع را فساد هرگونه ريشه معلولي ، و علي ديدي با آسيبشناسيموضوع ،
جهت پايهاي و اساسي اقدام يك ضرورت به بودن قائل بنابراين ، با.كرد
قديم ، ايرانيان ميان تشتت در را ريشهاي مفاسد يكياز مملكت ، اصلاح
تعاون ، لزوم و معضل اين رفع جهت و ميداند ومسلمانها زردشتيان نصارا ،
خدمت راجهت ايران در موجود (مذهبي) ملل تمام اشتراكمساعي و همكاري
.ميكند خودشانمطرح مملكت به
به خدمت مشغول هم با بايد هستند ، همه ايران در كه مللي تمام
رفع هست مملكت اين در كه مفاسدي اين تا بشوند ، خودشان مملكت
(12).شود
همكاري لزوم جامعهو در موجود فرقه يگانگي 4 و اتحاد به اعتقاد
عقيدتي و مذهبي اختلافات عليرغم مملكت ، به خدمت جهت در مشتركآنها
سه آگاهانهبه چه ، وي.مينماياند را مدرس معرفت و بصيرت اوج بينآنها ،
امرينظري را عقيده تعدد اختلاف و دارد باور ملت و وطن مهمدين ، اصل
متانتبرخورد با و احترام به فرقهاي يا فرد هر نظر به نسبت و پنداشته
جهت عنوانعاملي به را (عقيده اختلاف) امر اين نميتواند لذا ، .مينمايد
نظر ، صدرووسعت باسعه بنابراين ، .بپذيرد يكپارچگي و اتحاد عدم توجيه
رفع و نموده قلمداد متحد و برادر را ايران در ساكن مذهبي فرق تمامي
.كشورميداند به اينان گروهي خدمت در را جامعه ناهنجاريهاي و مفاسد
زماني محمدرضا
پانوشتها
مدرس مليبه شوراي مجلس تلگراف -ق20.ه) 1318-1
نشر دفتر -تركمان محمد (اول جلد)تقنينيه دور در 5 كتابمدرس از نقل
.دوم چاپ -اسلامي 1372 فرهنگ
اصفهان 72 تا فاصلهاش كه شهرضا و اصفهان درراه است دهكدهاي اسفه ، -3
ملي نابغه شهيد مدرس) روزگاران مرد ك.ر.است كيلومتر شهرضا 12 تا و
.منبع همان -ص 4046 -1374-نشرهزاران -عليمدرسي -(ايران
.ص 771 مجلس ، مذاكرات -ص 6062 روزگاران ، مرد -5
.ص 822 مجلس ، مذاكرات -ص 90822 همان ، -ص 80822 همان ، -7
.ص 969 مجلس ، مذاكرات -ص 110843 همان ، -10
.همان -12