چهارشنبه‌ 14 آذر 1375 ، 4 دسامبر 1996 ، سال‌ چهارم‌ ، شماره‌ 1137‏‎

گريم‌ ، از غارهاي‌ انسان‌نشين‌تا صحنه‌هاي‌‏‎
تئاتر‏‎

مختصري‌ در مورد تاريخچه‌ و انواع‌ گريم‌‏‎

گريم‌ هنر ظريف‌ و گسترده‌اي‌ است‌ كه‌ در رديف‌هنرهاي‌ نمايشي‌ برپايه‌‏‎
گريم‌ هنري‌ است‌ وابسته‌‏‎.‎زيباشناسي‌ ، نقاشي‌ وپيكره‌سازي‌ بنا شده‌ است‌‏‎
تئاتر ، اپرا ، باله‌ و گريم‌‏‎:‎گريم‌ براي‌ صحنه‌ شامل‌‏‎.‎به‌ تئاتر و سينما‏‎
گريم‌ تلويزيون‌ ، سينما ، سياه‌و سفيد و رنگي‌ و عكاسي‌‏‎:‎براي‌ دوربين‌ شامل‌‏‎
. مي‌شود‏‎(‎پرتره‌‏‎)
اناتومي‌ سر و چهره‌ و بطور كلي‌‏‎:‎گريم‌ داراي‌ مبحث‌هاي‌ مختلف‌ است‌ مانند‏‎
يا تصحيح‌ ،‏‎(‎CORRECTION) تمامي‌ بدن‌ ، شناخت‌ چهره‌ ، كركسيون‌‏‎
، جامعه‌شناسي‌ ، زيباشناسي‌ ، شناخت‌ سبك‌‏‎(شخصيت‌‏‎)‎ نامتعادل‌سازي‌ ، روان‌شناسي‌‏‎
و نوع‌ تئاتر ، شناخت‌ سبك‌ و نوع‌ سينما ، آشنايي‌ با نور ، فيلتر در صحنه‌‏‎
تئاتر ، آشنايي‌ بانور ، فيلتر در تلويزيون‌ ، سينما و عكاسي‌ ، رنگ‌شناسي‌‏‎
... وروان‌شناسي‌ رنگ‌ ، حجم‌سازي‌ و تكه‌سازي‌ و‏‎

ماسك‌ از گريم‌ قدمت‌ بيشتري‌ دارد‏‎
آنچه‌ مسلم‌ است‌ قدمت‌ماسك‌ از گريم‌ بيشتر است‌ ، در غارهاي‌ انسان‌‏‎
مربوط به‌سي‌هزار سال‌ قبل‌ از ميلاد به‌ صحنه‌هاي‌ شكار‏‎(‎پالئولي‌تيك‌‏‎)
برمي‌خوريم‌ كه‌ رقصندگان‌ ، ماسك‌ بر چهره‌ دارند يا نقاشي‌هاي‌ روي‌ سنگ‌ در‏‎
آفريقاي‌ جنوبي‌ نيز نشانگر صحنه‌هاي‌ شكار است‌ كه‌ بدن‌ و چهره‌ را با‏‎
در مورد گريم‌ ، در دورانهاي‌ ابتدايي‌ در مراسم‌‏‎.‎ماسكي‌ پوشانده‌اند‏‎
آييني‌ و مذهبي‌ چهره‌ را با خاكستر ، عصاره‌ گياهان‌ ، رسوب رنگهاي‌ معدني‌‏‎
از مراسم‌ آييني‌ و مذهبي‌ است‌ كه‌ تئاتر و‏‎.‎و گل‌ سرخ‌ رنگ‌ آميزي‌ مي‌كردند‏‎
در گذشت‌ زمان‌ بازيگر براي‌ نقش‌ آفريدن‌ از‏‎.‎هويت‌ بازيگر شكل‌ مي‌گيرد‏‎
اين‌ دو پديده‌ گريم‌ و ماسك‌ از‏‎.‎گريم‌ و ماسك‌ استفاده‌ برده‌ است‌‏‎
هر دو يك‌ عمل‌ را بر‏‎.‎دورانهاي‌ بسيار دور در كنار بازيگر بوده‌ است‌‏‎
گريم‌ ، چهره‌‏‎.چهره‌ انجام‌ مي‌دهند و آن‌استتار هويت‌ اصلي‌ بازيگر است‌‏‎
بازيگر را با رنگهاي‌ خاص‌ مي‌پوشاند و ماسك‌ پوششي‌ از كاغذ ، مقوا ، ‏‎
.است‌‏‎.‎.‎. پارچه‌ ، پوست‌ ، اسفنج‌ ، چرم‌ ، پلاستيك‌ و‏‎

نمونه‌اي‌ از يك‌ كار گريم‌‏‎
مختصري‌ از تاريخچه‌ گريم‌ و ماسك‌‏‎
ماسكهايي‌ كه‌ از قرون‌گذشته‌ بر جاي‌ مانده‌اند ، نقش‌ و تخيل‌ انسان‌هاي‌‏‎
دوره‌هاي‌ گذشته‌ را دربردارند ، آنها استعاره‌هايي‌ هستند كه‌ از‏‎
سرنوشت‌ انسان‌ ، اميدها و آرزوها و رموز مبهمشان‌ سخن‌ مي‌گويند ، آنها‏‎
.هاله‌اي‌ از رمز و رازند‏‎
به‌طور كلي‌ گريم‌ و ماسك‌ رادر طي‌ دوران‌ نه‌ تنها درصحنه‌ تئاتر بلكه‌‏‎
مصريان‌باستان‌ در مراسم‌ مذهبي‌ماسك‌ بر‏‎.‎در زندگي‌مشاهده‌ مي‌كنيم‌‏‎
چهره‌ مي‌نهادند ، نقوش‌ ماسك‌ الهام‌ گرفته‌از فرم‌ و خطوط چهره‌‏‎
نقش‌ حيواناتي‌ چون‌ گربه‌ ، شير ، گاو ، شاهين‌ ، ‏‎.‎حيوانات‌ و پرندگان‌ بود‏‎
مصريان‌ باستان‌ با‏‎.همزمان‌ گريم‌ را در مصرنيز مشاهده‌ مي‌كنيم‌‏‎.‎لك‌لك‌‏‎
سولفور سرب سائيده‌اي‌ از جوشانده‌ تخم‌ مورچه‌ به‌ شكل‌ سرمه‌ خطوطي‌ اطراف‌‏‎
.چشمها مي‌كشيدند و پشت‌ چشم‌ را رنگ‌ سبز كربنات‌ مس‌ مي‌ماليدند‏‎
بازيگران‌ در دوران‌ قرون‌وسطي‌ در كشور ايتاليا درنمايشهاي‌ هجو‏‎
در نمايشهاي‌ مذهبي‌‏‎.‎ماسكهاي‌ كامل‌ از صورت‌ حيوانات‌ بر چهره‌ مي‌نهادند‏‎
چهره‌ شياطين‌ با ماسك‌ پوشيده‌ مي‌شد و يا چهره‌ با رنگ‌ سياه‌ رنگ‌آميزي‌‏‎
در اين‌ دوره‌ به‌ هنگام‌ جنگ‌ پادشاهان‌ اغلب ماسكهاي‌ فلزي‌ رزمي‌‏‎.‎مي‌شد‏‎
اين‌ ماسكها داراي‌ نقشي‌ ترسناك‌ و همراه‌ با نوكي‌ تيز به‌‏‎.بكار مي‌بردند‏‎
.شكل‌ منقار از جنس‌ فلز ساخته‌ مي‌شد‏‎
در‏‎(‎COMEDIA DELLARTEكمدي‌ يا دل‌ آرته‌‏‎)‎در دوره‌ رنسانس‌ تئاتر‏‎
.سال‌ 1545 ميلادي‌ در شهرپادوا در شمال‌ كشورايتاليا شكل‌ گرفت‌‏‎
شخصيتهاي‌‏‎.‎شخصيتهاي‌ اين‌ نوع‌ نمايش‌ به‌ دو گروه‌ تقسيم‌ مي‌شدند‏‎
اغراق‌آميز ماسكهاي‌ نيمه‌ از جنس‌ چرم‌ بر چهره‌ مي‌نهادند و شخصيتهاي‌‏‎
طبيعي‌ آرد و يا پودر به‌ چهره‌ مي‌ماليدند و لبها و گونه‌ها را قرمز‏‎
در قرن‌ شانزدهم‌ميلادي‌ در ايتاليا ماسك‌وسيله‌اي‌ براي‌ تغيير‏‎.‎مي‌كردند‏‎
درنيمه‌ دوم‌ اين‌ قرن‌ از ماسك‌به‌عنوان‌‏‎.‎چهره‌ و نيز حفاظت‌ از پوست‌ شد‏‎
مد ، زنان‌ متشخص‌ماسكهايي‌ كه‌ غالبا از جنس‌مخمل‌ و ابريشم‌ ساخته‌ مي‌شد‏‎
.برچهره‌ مي‌نهادند‏‎
بازيگر و‏‎(‎‎‏‏(در قرن‌ هفدهم‌ ميلادي‌ در كشورفرانسه‌ مولير1622ـ1673 ميلادي‌‏‎
بازيگران‌‏‎.‎نمايشنامه‌نويس‌ معروف‌ فرانسوي‌ نيز از گريم‌ استفاده‌ مي‌كرد‏‎
با ماليدن‌ آرد يا پودر بر چهره‌ در جهت‌ روشن‌ شدن‌ چهره‌ از دور ، و‏‎
.رنگ‌آميزي‌ گونه‌ها و لبها ، نقش‌ ايفاء مي‌كردند‏‎
در قرن‌ هيجدهم‌ ميلادي‌ دركشورهاي‌ فرانسه‌ و انگلستان‌بازيگر زن‌‏‎
نخست‌ ، به‌ چهره‌نوعي‌ خمير سفيد مي‌ماليد وسپس‌ پودر سفيد بكار‏‎
رگهاي‌ پيشاني‌ رابا رنگ‌ آبي‌ و گونه‌ و لبهارا با رنگ‌ قرمز‏‎.‎مي‌برد‏‎
در اين‌ قرن‌‏‎.‎كلاه‌گيسهاي‌ بسيار بزرگ‌ بر سر مي‌نهاد‏‎.‎رنگ‌آميزي‌ مي‌كرد‏‎
بازيگر مرد چهره‌ را با‏‎.‎براي‌ موها پودرهاي‌ رنگي‌ معطر بكار مي‌بردند‏‎
پودر سفيد مي‌كرد و ريش‌ و سبيل‌ مي‌گذاشت‌ ، در اين‌ دوره‌ كاربرد ماسكهاي‌‏‎
.كوچك‌ و بزرگ‌ بسيار متداول‌ بوده‌ است‌‏‎
در اوايل‌ قرن‌ بيستم‌ باراه‌يافتن‌ نور به‌ صحنه‌ تئاترتحولي‌ در ساخت‌‏‎
با استفاده‌ ازلوازم‌ جديد نيز بازيگران‌‏‎.‎لوازم‌ گريم‌به‌وجود آمد‏‎
گريم‌ تئاتربسيار‏‎.‎چهره‌را بدون‌ تكنيك‌ مانند گذشته‌گريم‌ مي‌كردند‏‎
گريم‌ تئاتر با تكنيك‌ در جهت‌ سبكهاي‌ مختلف‌ از نيمه‌‏‎.‎غليظ انجام‌ مي‌شد‏‎
.قرن‌ حاضر پديد آمد‏‎
در اوايل‌ قرن‌ در سينمابه‌علت‌ محدوديت‌ ماده‌ خام‌ يااستفاده‌ از‏‎
و ارتوكروماتيك‌‏‎(‎MONOCHROMATIC)فيلمهاي‌مونوكروماتيك‌‏‎
كه‌ قادر به‌ثبت‌ رنگهاي‌ آبي‌ و سبز طيف‌ نور سفيد‏‎(‎ORTHOCHROMATIC)
بودند ، در فيلمبرداري‌ از محيط اطراف‌ و سوژه‌هاي‌ انساني‌ رنگهاي‌ محدوده‌‏‎
قرمز طيف‌ نور سفيد روي‌ آنها ثبت‌نمي‌شد ، لذا فيلمبرداران‌ به‌منظور ثبت‌‏‎
اعضاي‌ چهره‌ بازيگران‌ مانند چشمها و لبها ، در زمان‌ فيلمبرداري‌ اين‌‏‎
اين‌ نوع‌ گريم‌ را در‏‎.‎نواحي‌ را بر چهره‌ بازيگر مشخص‌ و برجسته‌ مي‌كردند‏‎
فيلمهاي‌ چارلي‌چاپلين‌ مشاهده‌ مي‌كنيم‌ كه‌ گريم‌ در آن‌ بسيار غليظ و‏‎
.اغراق‌آميز است‌‏‎
در دهه‌ 30 با پيدايش‌ سيستمي‌ از سينماتوگرافي‌ تحت‌عنوان‌ تكني‌كالر‏‎
در گريم‌‏‎(‎OPTIC) و تحولات‌ ، تكامل‌ سيستمهاي‌ اپتيك‌‏‎(‎TECHNI COLOR)
سينما و ساخت‌ لوازم‌ در جهت‌ بالا بردن‌ كيفيت‌ تصاوير ، تحولي‌ به‌وجود‏‎
، كريلون‌‏‎(‎MAX FACTOR) ماكس‌فاكتور‏‎(‎LEICHNER) كارخانه‌لشنر‏‎.‎آمد‏‎
به‌طور كلي‌ با پيشرفت‌‏‎.‎ ساخت‌ لوازم‌ گريم‌كامل‌ را آغاز كردند‏‎(‎KRYOLAN)‎
.هنر سينما در دهه‌هاي‌ بعدي‌ ، هنر گريم‌ نيز تكامل‌ پيدا كرد‏‎
شخصيتهاي‌‏‎:‎امروزه‌ با گرايش‌ فيلمهاي‌غرب به‌ سبك‌ سوررئاليسم‌كه‌ شامل‌‏‎
گريم‌ توجه‌ كارگردانان‌ را به‌خود‏‎.‎تخيلي‌ ، فضايي‌ و عجيب و غريب است‌‏‎
معمولا در‏‎.‎معطوف‌ كرده‌ است‌ و هر روز روبه‌ رشد و پيشرفت‌ و نوآوري‌ است‌‏‎
.اين‌ سبك‌ فيلم‌ از عروسك‌ ، مانكن‌ و ماكت‌ استفاده‌ مي‌شود‏‎

چرا بازيگر تئاتر بايد گريم‌ شود؟‏‎
در صحنه‌به‌علت‌ تابش‌‏‎.‎در تئاتر ، چهره‌ بازيگر با دوهدف‌ گريم‌ مي‌شود‏‎
نور پروژكتور ، چهره‌ بازيگر رنگ‌پريده‌ و مسطح‌و چشم‌ و ابروهاي‌ او‏‎
:هدف‌ دوم‌‏‎.‎رفع‌اين‌ عيبهاست‌‏‎:هدف‌ نخست‌‏‎.حفره‌مانندجلوه‌ مي‌كند‏‎
شخصيت‌سازي‌ بر چهره‌ بازيگر است‌ كه‌ بر مبناي‌ سبك‌ و نوع‌ نمايشنامه‌ ، ‏‎
، مكان‌ ،‏‎(‎شخصيت‌‏‎) نژاد ، مليت‌ ، موقعيت‌ اجتماعي‌ ، طبقات‌ سني‌ ، روان‌شناسي‌‏‎
زمان‌ و زيبايي‌شناسي‌ با درنظر گرفتن‌ هدف‌ اول‌ بر چهره‌ او انجام‌‏‎
از ديدگاه‌ زيبايي‌شناسي‌ طراحي‌ گريم‌ تئاتر كلاسيك‌ برمبناي‌‏‎.مي‌پذيرد‏‎
هماهنگي‌ ، رئاليست‌ بر مبناي‌ حقيقت‌ و واقعيت‌ ، سبموليسم‌ بر مبناي‌‏‎
روان‌شناسي‌ رنگ‌ ، اكسپرسيونيست‌ و سوررئاليست‌ به‌ زيبايي‌شناسي‌ ذهني‌‏‎
. مي‌پردازد‏‎(‎سوژكتيو‏‎)‎
.گريم‌ در سالنهاي‌ بزرگ‌ غليظ و در سالنهاي‌ كوچك‌ رقيق‌ انجام‌ مي‌شود‏‎

جايگاه‌ گريم‌ در تئاتر امروزمتاسفانه‌ تئاتر امروز درنابساماني‌‏‎
بسر مي‌برد ، چنانچه‌تئاتر به‌ سبك‌هاي‌ مختلف‌ درسالنهاي‌ متعدد تئاتر‏‎
مشاهده‌شود ، گريم‌ را هم‌ مي‌توان‌ مشاهده‌ كرد ، اما با خالي‌ بودن‌ اكثر‏‎
.سالنهاي‌ تئاتر نمي‌شود راجع‌ به‌ گريم‌ صحبت‌ كرد‏‎
دكور ، لباس‌ ، گريم‌ ، ‏‎:ازجمله‌‏‎.تئاتر رشته‌هاي‌ وابسته‌ به‌ خودرا دارد‏‎
باپيشرفت‌ تئاتر اين‌ رشته‌هانيز فعال‌ و پيشرفته‌‏‎.‎.‎.‎نور ، صدا و‏‎
.خواهندشد‏‎
اين‌ احيا به‌ كمك‌مسئولين‌‏‎.‎به‌نظر من‌ تئاتر امروز نياز به‌احيا دارد‏‎
.هنري‌ انجام‌پذيراست‌‏‎

.گريم‌ در سينماچشم‌ دوربين‌ بسيار حساستر ازچشم‌ انسان‌ است‌‏‎
.بنابراين‌ گريم‌در سينما و تلويزيون‌ ، دقت‌ و ظرافت‌ بيشتري‌ مي‌طلبد‏‎
گريم‌ سينما ظريفتر از گريم‌ تلويزيون‌ انجام‌ مي‌شود و گريم‌ فيلم‌ سياه‌ و‏‎
.سفيد با فيلم‌ رنگي‌ متفاوت‌ است‌‏‎
:در مقابل‌ دوربين‌ نيز با دوهدف‌ چهره‌ بازيگر گريم‌ مي‌شود ، هدف‌ اول‌‏‎
:هدف‌ دوم‌‏‎.‎رفع‌ عيوبي‌ است‌ كه‌ به‌دليل‌ انعكاس‌ نور ، بر چهره‌ ايجاد مي‌شود‏‎
.شخصيت‌سازي‌ بر چهره‌ است‌‏‎
مواردي‌ كه‌ براي‌ شخصيت‌سازي‌چهره‌ براي‌ تئاتر شرح‌ داده‌ شده‌براي‌‏‎
سينما نيز با افزودن‌ ، سبك‌ فيلم‌ ، فضاي‌ بيروني‌ ، فضاي‌دروني‌ ، زواياي‌‏‎
به‌طور كلي‌ چهره‌ هر فرد‏‎.‎مختلف‌فيلمبرداري‌ ، درنظر گرفته‌ مي‌شود‏‎
طراح‌ گريم‌ در سينما و‏‎.‎داراي‌خطوط و حالات‌ مثبت‌ و منفي‌است‌‏‎
تلويزيون‌ بايد با دقت‌ اين‌خطوط و حالات‌ را در چهره‌بازيگر كاوش‌ و‏‎
بررسي‌ كند ، سپس‌ برحسبنقش‌ و شخصيت‌ به‌ تقويت‌ خطوط و حالات‌ و ميميك‌‏‎
.بازيگر بپردازد‏‎
در گذشته‌ در غرب ، شخصيت‌سازي‌ بر چهره‌ در سينمابه‌شكل‌ قراردادي‌‏‎
انجام‌ مي‌شد ، اغلب براي‌ شخصيتهاي‌ منفي‌ چشم‌ وابروان‌ در هم‌ ، عضلات‌‏‎
.چهره‌برجسته‌ و نيز گاه‌ جاي‌ چند زخم‌ كهنه‌ نيز بر چهره‌ كار مي‌شد‏‎
امروزه‌ شيوه‌ شخصيت‌سازي‌ درسينما تغيير كرده‌ است‌ ، معمولابراي‌ نقش‌‏‎
يعني‌ چهره‌اي‌ بدون‌‏‎:‎ در نظر گرفته‌ مي‌شود‏‎(‎NEUTRE)‎منفي‌ چهره‌ خنثي‌‏‎
البته‌ بازيگري‌ اين‌ نقش‌ بسيار دشوار است‌ ، ‏‎.‎اكسپرسيون‌ ، حالت‌ و ميميك‌‏‎
طراح‌ گريم‌ سعي‌ مي‌كند تمامي‌ اكسپرسيون‌ چهره‌ را با گريم‌ محو كند‏‎
.واخيرا چهره‌هاي‌ منفي‌ گاه‌ حتي‌ با حالتها و خطوط مثبت‌ كار مي‌شود‏‎
.به‌طور كلي‌ معيارهاي‌ زيبايي‌شناسي‌ كلاسيك‌ تاحدودي‌ازبين‌ رفته‌ است‌‏‎
اغلب در فيلمهاي‌ غربي‌بازيگران‌ نقش‌ اول‌ مثبت‌نه‌تنها زيبايي‌ كلاسيك‌‏‎
.درچهره‌شان‌ موجود نيست‌ ، بلكه‌داراي‌ چهره‌ نامتعادل‌ نيزهستند‏‎
لذاطراح‌ گريم‌ براي‌ نقش‌ مثبت‌‏‎.امروزه‌ در سينماجذابيت‌ مطرح‌ است‌‏‎
.تعادل‌سازي‌ را مابين‌ فرم‌ چهره‌ بازيگر و اعضاي‌ چهره‌ او انجام‌ مي‌دهد‏‎
دكتر مهين‌ ميهن‌‏‎




.تمام‌ حقوق‌ محفوظ و متعلق‌ به‌ روزنامه‌ همشهري‌ است‌‏‎
. ندا رايانه‌‏‎ موسسه‌ گسترش‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ فرهنگي‌‏‎:‎مجري‌ فني‌‏‎