چهارم ، شماره 1138 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 5 پنجشنبه 15
دارد؟ چهره چند واقعيت
الوند سيروس ساخته فيلمچهره بر تحليلي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
جواني بين وكلاهگذاري كلاهبرداري و رويارويي شرح فيلمچهره ماجراي
با كه خانوادگي ، زوج چند با فريدوناست نام به برگشته فرنگ از تازه
ماجراهايي طي.ميدهند تشكيل را صميمي ظاهر به و دوستانه جمعي يكديگر
و ميشود عوض شده سوءاستفاده و سوءاستفادهكننده جاي ميافتد اتفاق كه
خود از تازهاي شناخت به فريدون ، هم و دوستانه جمع اين هم پايان ، در
.ميرسند اطرافيانشان و
پس بهعنوان زدهشهر ، ترافيك و گرفته دود چهره فيلم نماهاي اولين در
زمينه ترتيب اين به.نمايشدرميآيد به فيلم ماجراهاي وقوع زمينه
با آشنايي اولين در.ميشود فراهم روابطبينشان و آدمها با آشنايي
از بيش و كم و يكرنگ و صميمي دوستاني آنها كه نظرميرسد به جمع ،
از كه ميدهند تشكيل را بسته جمعي آنها.هستند سطح هم نيز مالي نظر
اولين در واقع در.نميآيد خوششان نيز جمعشان به تازهاي آدم ورود
آنها بين پيش مدتها از محكمي دوستانه روابط كه ميرسد نظر به برخورد
نخواهد وجود به بينشان اختلافي آساني به احتمالا كه چنان است ، برقرار
رسيدن براي كه ميشود ديگري چهره به تبديل بعدا ظاهري چهره اين.آمد
.ندارد ابايي دشمني و دشنام و تهمت از خود ، منافع و پول به
چهره همان برنداشته ، را جمع اين پولهاي كه هنگامي تا نيز فريدون
اما ميدهد ، نشان خود از را برگشته فرنگ از تازه آتيه خوش مهندس ساده
تماشا به را ماهر ، بسيار كلاهبرداري يعني خود ، ديگر چهره آن از پس
ميرود ، خود خانه به مادرش ديدن براي او كه صحنهاي تنها در.ميگذارد
فيلم گرچه.ميشود داده نشان نيز خانوادگياش محقرانه و ساده زندگي
سرمايه توانسته چگونه موقعيتي چنين داشتن با فريدون كه نميكند توجيه
حساب افتتاح براي او) كند پيدا جمع اين زدن گول براي را اوليه لازم
اما ،(ميريزد بانكي حساب به تومان ميليون خود 10 ازطرف شركت ،
دادن ونشان فريدون براي پيشينهاي چنين شدن قائل آن ، از گذشته
تقابل كه ميآورد بهوجود را توهم اين وضعي ، چنان در مادرياش خانه
با فريدون خود كه آنجا از اما.نداراست و دارا تقابل فيلم ، كلي
ضمنا و باشد بيپولي آدم نميتواند تومان ، ميليون حداقل 10 داشتن
ميافتد ، اتفاق متمول اصطلاح به آدمهاي بين هم فيلم درگيريهاي بيشترين
.داد نخواهد دست به فيلم از درستي درك فرض اين
شده داده نشان فقير فريدون مادر چرا كه ميماند باقي سوال اين و
مادرش ، به تومان هزار سي بيست حدود پولي دادن هنگام در فريدون)
مسئله ، اين طرح و ،(كن خرج كمكم را آن و است پول خيلي اين كه ميگويد
چند و آدمها بهتر شناخت به كمكي چه فيلم ، تقابلهاي كردن مبهم جز
يعني ميشود ، گرفتارش فريدون كه كشمكشي در اتفاقا ميكند؟ چهرگيشان
قول به كه ديگر ، آدمهاي بسياري مثل شدن منتفع و شدن چهره چند به ميل
كه ثريا ، وجود بودن ، عاطفي و يكرنگي به ميل و ديده ، زندگي در خودش
ثريا.ميكند بازي مهمي نقش است ، جمع اين فرصتطلب آدمهاي از يكي دختر
از نشاني هيچ است ، بودن عاطفي و يكرنگي بارز مثال فريدون براي كه
بقيه برخلاف او واقع در.ندارد را خود طبقاتي يا خانوادگي بد خصوصيات
همين به و مانده شدهدور بنا منفعتطلبي و پول براساس كه روابطي از
معناي از گرفتن كمك با.كند حفظ را خود يكرنگي توانسته هم دليل
كلي طور به ميتوان ميدهد ، نشان شهر از ابتدا در فيلم كه نماهايي
زندگي را آدمها بودن چهره چند علت فيلم كه كرد نتيجهگيري اينطور
در عمدتا فيلم زعم به گويا كه ميداند مادي ناسالم روابط در كردن
.دارند وجود شهر
انجام اولفيلم نيمه در ماجراها اوليه طرحريزي و شخصيتها با آشنايي
باوجود) ميداشت را مقدمهفيلم حكم بايد قاعدتا كه بخش اين.ميگيرد
تقريبا 50 يعني) ميانجامد طول به حد از بيش (بودن جذاب و ضرب پر
چهره معرفي صرف را خود توان و وقت اصلي بخش فيلم واقع در(دقيقه
موقعيت ، دگرگوني هنگام در دليل همين به ميكند ، آدمها اين ظاهري
مايه ميتواند كه ميافتد اتفاق ساده و يكباره چنان آنها چهره تغيير
واقعي چهره صراحت و سادگي همين به آدمها اين اگر كه چراشود تعجب
حالي در هم آن تنگاتنگي ، و نزديك روابط چنين در ميدهند ، نشان را خود
گوناگون ، مسائل و تنشها از پر كه روابطي و شرايط چنان در زندگي كه
آدمها اين تا نيفتاده اتفاقي هيچ تاكنون آيا است ، مادي بهخصوص
آدمهايي چنين كه بيروني ، واقعيت از بگذريم) بشناسند؟ را يكديگر
را خود واقعي چهره آساني اين به كه هستند آن از زرنگتر و پيچيدهتر
(.نميشدند متمولتر روز به روز مطمئنا بود چنين اگر كه بدهند ، نشان
چهره نمايش صرف را خود وقت از مهمي بخش فيلم وقتي كه است طبيعي
كه بدهد نشان تا داشت نخواهد كافي فرصت بعدا ميكند ، آدمها ظاهري
وبزرگ كوچك وقايع حين در تدريج به و چگونه آدمها اين واقعي چهره
.ميشود آشكار متعدد ،
را آن بتواند كه نميكند پيدا دست واقعيت از عمقي چنان به گرچهچهره
ارتقاء عميق و واقعگرا فيلم يك سطح به ساخت خوش ملودرام يك سطح از
قبول ، قابل شخصيتپردازي صحنهها ، سريع ضرباهنگ البته اما دهد ،
رضوي ، عاطفه و سعيدپورصميمي بازي بهخصوص) خوب بازيهاي و فيلمبرداري
خوبي به كلامي بيهيچ را خود احساسي و دروني درگيريهاي لحظههايي در كه
مسائل به فيلمساز حساسيت اينها ، همه از مهمتر و ،(ميگذارند نمايش به
.كردهاند تبديل ديدني و ساخت خوش فيلمي به را آن جامعه ، مبتلابه
سناپور حسين