چهارم ، شماره 1141 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 10 دوشنبه 20
|
|
كجاست؟ حواست
است ، پرت حواسم قبيل از مطالبي كردن عنوان با افراد از برخي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
سهلانگاريهاي و بيدقتيها...و است ضعيف حافظهام شدهام ، فراموشكار
حافظه واقعا كه كنند تلقين خود به هم شايد و ميكنند توجيه را خود
دارند ضعيفي
جبرانناپذيري احياناصدمات و ناگوار سبباتفاقات حواسپرتي گاهي
و ميكند رها محلي رادر خود روشن سيگار كه كسي مثلا.شد خواهد
...و ميشود آتشسوزي سبب عملاو همين
هنوز.ميشود خارج مغازه از و ميگذارد پيشخوان روي را توماني پانصد
از پس انداخته ، دستيش ساك داخل به نگاهي كه است نشده دور قدم چند
راه سرگرم كه مغازه صاحب.برميگردد مغازه داخل به درنگ لحظهاي
از پس اما نميشود ، او ورود متوجه ابتدا مشتريهاست ، بقيه كار انداختن
به را سرش خجالت با داشتيد؟ امري:ميگويد كرده ، او روبه دقيقه چند
شامپو يك و آمدم پيش لحظه چند همين ببخشيد ، :ميگويد انداخته زير
فروشنده.ببرم خودم با آنرا كردم فراموش اينكه مثل اما خريدم ،
او به ديگري شامپوي و شامپوهاميرود قفسه طرف به غرولندكنان
در.ميدهد ادامه بهراهش دوباره و ميآيد بيرون مغازه از.ميدهد
بعد.ميآورد بهياد را فروشنده گفته و ميكند ديگرمحاسبه بار راه
بقيه چرا پس گفت ، تومان را 250 شامپو قيمت فروشنده:ميگويد خود با
منظورش نميداند.ميشود مغازه وارد شرمساري با باز و نداد؟ پس را پولم
عصباني شدت به فروشنده بار اين.ميگويد خلاصه اما.كند بيان چطور را
تا چند روز در ما گرفتي؟ رو ما حسابي ، مرد برو ، :ميگويد و ميشود
حواسترو كنيم ، تخته رو مغازه اين در بايد باشيم ، داشته تو مثل مشتري
...كن جمع
به دست مشكل اين با نوعي به باشيدكه اشخاصي زمره در هم شما شايد
بعد اما ميرويد ، مغازه به رقمجنس چندين خريد براي مثلاگريبانند
از را خود موردنياز اجناس از رقم چند يا يك ميشويد ، متوجه خريد از
يادتان تازه ميشويد ، خارج خانه از وقتي اينكه يا.انداختهايد قلم
را جورابهايتان گاهي.گذاشتهايد جا منزل در را خانه كليد كه ميآيد
است ، چشمانتان به عينك اينكه با وقتها بعضي.ميپوشيد لنگه به لنگه
...ميكنيد فراموش را قرارهايتان و قول.ميگرديد عينك دنبال به
ممكن كردهايد؟حواسپرتي فكر اينحواسپرتيها دليل به حال به تا آيا
عجله كه مثلاهنگامي.بيفتد اتفاق ما براي خاصزماني مقاطع در است
.است خاص بهمسالهاي پرداختن مشغول شدت به اينكهذهنمان يا داريم ،
و گلهمندند خود ازحواسپرتي كه ميشويم روبرو بااشخاصي گاهي اما
دارند سعي بسپاريم ، بهخاطر نميتوانيم را چيزي هيچ كه ايندليل با
مادري سهلانگاري ميتوان شما نظر به.كنند توجيه را خود فراموشكاري
انگشتان شدن قطع باعث امر همين و ميكند رها را روشن گوشت چرخ كه را
گذاشت؟ پرتيش حواس حساب به ميشود ، او بازيگوش و شيرين طفل دست
ماشين فرمان پشت در مشكلاتخانوادگي دليل به كه را رانندهاي عمل
ميشود؟ توجيه چگونه ميكند ، تصادف عابري با و ميشود پرت حواسش
و فراموشي تفاوت مسايليازقبيل به داريم قصد گزارش اين در
درنهايت و آن غيراراديبودن و ارادي فراموشي ، حواسپرتي ، دلايل
.بپردازيم حواسپرتي وتبعات پيامدها
كردنمطالبي عنوان با افراد از است؟برخي ارادي حواسپرتي آيا
...و ضعيفاست حافظهام شدهام ، است ، فراموشكار پرت حواسم ازقبيل
به درعمل هم شايد.ميكنند توجيه را سهلانگاريهايخود و بيدقتيها
.هستند ضعيف حافظهاي داراي واقعا كه شود تلقين عده اين خود
را موردعلاقهشان موضوعات همينافراد كه كردهايم مشاهده بارها اما
كه را شخصي نام كه ميافتد بهندرتاتفاق مثلا.نميكنند هرگزفراموش
.فراموشكنند دارند ، خاصي ارادت بهوي
:مينويسد كنيم ، تقويت را خود حافظه چگونه كتاب در وينلند جيمز دكتر
و خواندن آواز زدن ، حرف همانند است هنري و مهارت سپردن ، خاطر به
را كارها اين تمام يا يك هر آموزش و تلاش با ميتواند كس هر كردن ، فكر
.باشد عضو نقص يا ناتواني دچار آنكه مگر دهد ، انجام بهتر خيلي
ضعيف حافظه يك ازدست هنگاميميتوان تنها:مينويسد همچنين وي
و دارد علاقه آنها به كهعميقا را مسايلي بيشتر انسان كه ناليد
.كند فراموش هم باز همكرده ، فراوان كوشش سپردنشان برايبهخاطر
كه يافت دانشآموزاني در راميتوان وينلند دكتر گفته بارز نمونه
حفظيرا دروس نيستند قادر وميگويند ميدانند ضعيف را حافظهشان
ناميك ميتوانند بهراحتي هميندانشآموزان اما ;بسپارند بهخاطر
.بسپارند بهخاطر را خود محبوب هنرپيشه يا فوتباليست
ريشه فراموشي كه درصورتي گفت ، تنها بايد كلي جمعبندي يك در
ما حواسپرتيهاي بيشتر اما.غيرارادياست باشد ، داشته ارگانيك
.است...گرفتاريو سهلانگاري ، بيتوجهي ، دليل
مساله و موضوع بودن كماهميت -
فراموش را چيزي ميگوييد كه وينلند ، اغلبوقتي دكتر بهعقيده
.بهخاطرنسپردهايد را آن هرگز كهبگوييد است آن درستتر كردهايد ،
خود كهحواسپرتيهاي افراد از عده آن بر را حقيقتراه در گفته اين
قرار ما كه ميآيد پيش كمتر مثال براي.ميبندد ميدانند ، غيرارادي را
استاد رييس ، مثل) دارند بالايي اجتماعي پايگاه كه را اشخاصي با ملاقات
.كنيم فراموش (...و دانشگاه
ما براي (مهم شخص ملاقاتبا) ومساله موضوع اهميت عامل اينجا در
بهشمار نكردن فراموش نتيجه در و ملاقات ساعت يادآوري جهت در عاملي
.ميرود
توجه و دقت نداشتن -
اما ميكنيم ، نگاه تلويزيون به كهمثلا افتاده اتفاق تابهحال حتما
را تلويزيون برنامه يا فيلم از دقيقه چند كه ميفهميم مدتي از پس
ظاهرا آنكه با ميكند ، صحبت كسي وقتي اينكه يا نشدهايم ، متوجه
خود به تازه ميكند ، سوالي ما از وقتي اما ميشنويم ، را حرفهايش
طبق يا.نميداديم گوش اما ميشنيديم ، تنها را او صحبتهاي كه ميآييم
محفلي در جسممان دگراست ، جاي دلم و اينجا در من كه معروف ضربالمثل
صحبتهاي و رفتار متوجه و غوطهوريم خود تصورات و افكار در اما است
بهطور و ديدن ، شنيدن درست براي كه است اين بر اصلنميشويم ديگران
يا نكردن دقت برعكس و باشيم داشته توجه و دقت بايد صحيح ، ادراك كلي
مشكلات و مسايل از بسياري درواقع.است حواسپرتي منشاء كردن دقت كم
.است توجه نارسايي از ناشي حافظه
و بهدقت هرگاه:مينويسد روانشناسي حافظهدر كتاب در لورين هاري
خواهيد صرفهجويي را خويش وقت نهتنها كنيد ، مشاهده و دهيد گوش تامل
نيروي حال درعين بلكه يافت ، خواهيد رهايي ناراحتيها بسياري از و كرد
.خواهيدكرد تقويت توجهي جالب بهطرز را خويش حافظه
صورتگرفته ناقص شكل به فراگيري ميكنيمكه فراموش زماني كلي بهطور
درموقع اگر ميپرسيم ، كسي از را كهآدرسي زماني مثال براي.باشد
خواهيم فراموش را آن مدتي از پس نكنيم ، مسلما كافي دقت پرسيدن
.كرد
آقاي.ميشود حواسپرتي موجب كهدرنهايت است ديگري موارد از عجله
:ميگويد اينباره در قادري
خيلي چون اداره به رفتن كهدرموقع افتاده اتفاق چندينبار تاحالا
قدم چند هنوز و شدم خارج خانه دمپايياز با كفش بهجاي داشتم ، عجله
.برگشتم خانه به دوباره و شدم اشتباهم متوجه تازه كه بودم نرفته
امور از برخي انجام به كهنسبت ميشود باعث كار انجام در عجله
.شويم بيتوجه
با كار هنگام گاهي:كامپيوتر مهندس ف.مشغلههادي و گرفتاري -
خيلي كه ميآيم خودم به وقتي و ميشوم كار انجام محو ساعتها كامپيوتر
تمام كارم وقتي و مينشينم كامپيوتر پاي عصر ساعت 5 مثلا.شده دير
بخورم شام كردم فراموش و است شب نيمههاي كه ميشوم متوجه تازه ميشود ،
.كنم رسيدگي ديگرم كارهاي به و
هستيمو شاغل دو هر خانمم و خودم:ميگويد نيز شركت يك مدير
تاريخ از مدتها ميافتد گاهياتفاق.برميگرديم خانه به ديروقت
كه كاري فشار و حجم بهدليل اما ميگذرد تلفن و برق و آب قبض پرداخت
افتاده اتفاق بارها و كنيم پرداخت را آن ميكنيم فراموش داريم ، دو هر
كرديم ، مشاهده كه همانگونه.كردهاند قطع را منزل تلفن و برق كه
بهشمار فراموشي عوامل ازجمله فكريميتواند و مشغلهكاري و گرفتاري
حجم با و دارند اختيار در كمتري وقت سايرين به نسبت كه افرادي.آيد
فراموش را كماهميتتر و فرعيتر امور هستند ، مواجه كاري انبوه
.ميكنند
براي مانعي را عادت روانشناسي كارشناس افخمي عادتخانم نقش -
هر كه كردهايم عادت ما چون او عقيده به.ميداند فراموشي از جلوگيري
بدون صبح روز هر پس كنيم ، سلام آشنايان و خانواده اعضاء به صبح روز
افخمي ، خانم عقيده بهميدهيم انجام را اينكار كنيم فراموش آنكه
برخلاف را كاري يا عمل باشيم ناچار كه ميدهد رخ زماني معمولا فراموشي
عادت چون مثال براي:ميگويد وي.دهيم انجام خود هميشگي عادات
به چتر باراني روزهاي در وقتي.ببريم چتر خود با هرروز نكردهايم
جا ميرويم ، كه مكاني يا تاكسي در را آن است ممكن ميبريم ، خود همراه
.بگذاريم
ازحواسپرتي مانع جهتي از عادت:بايدگفت فوق مورد به توجه با
كه ميگردد سبب امر وهمين ميشود معاني تداعي تكرارسبب زيرااست
زماني كردند ، اشاره هم افخمي خانم كه زيراهمانگونه.نكنيم فراموش
توجه و دقت كار انجام موقع در نتيجه در ميكنيم ، عادت موضوعي به كه
اما.ميدهيم انجام را عمل آن عادت روي از تنها و نميبريم بكار
اين با و ميكنند عادت هم حواسپرتي به گاهي حواسپرت تيپ متاسفانه
.ميكنند خالي شانه مسئوليت بار زير از ناپسند ، عادت
زمان گذشت و نكردن تكرار -
و مدت حافظهكوتاه:داريم حافظه دونوع ما روانشناسي علم نظر از
مدت كوتاه حافظه مهمترينويژگيهاي از يكي.بلندمدت حافظه
در اطلاعاتي اضافي مقادير شدن وارد كه است آن محدود بسيار توانايي
امر اين به فراوان تحقيقات با دانشمندان.بود نخواهد مقدور آن
و دارد ربط ثانيهها و دقيقه ساعت ، به مدت كوتاه حافظه كه پيبردهاند
اطلاعات است ممكن گيرد ، صورت تمرين و مرور ميزان چه اينكه به بسته
آنها تمرين ، و تكرار و غياب در اين بنابر.شود مدت بلند حافظه وارد
از ديگر يكي ميتوانيم اين بنابر.ميشوند ناپديد و كمرنگ سرعت به
شده فراگيري موارد نكردن تكرار و زمان شدن سپري را فراموشي عوامل
.بدانيم
و فراگيريتكرار از پس كه درصورتي شد ، يادآور بايد مجموع در
حافظه وارد كوتاهمدت حافظه از مطالب نگيرد ، يعني صورت تمرين
مطالببه نگيرد ، صورت فراگيري ، عميق اينكه يا بلندمدتنشوند ،
.شد خواهد فراموش زمان مرور
دارد ادامه