چهارم ، شماره 1142 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 11 چهارشنبه 21
|
|
كنيم؟ جمع را خود حواس چگونه
(آخر بخش) كجاست حواست
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بعد دو از ميتوان حواسپرتيرا تبعات و تبعاتپيامدها و پيامدها
نيز فردي بعد البته.قرارداد بررسي مورد واجتماعي فردي
افراد مشكليكه مهمترين.باشد اجتماعي بعد با بيارتباط نميتواند
بيدقتي يعنياست وانرژي وقت اتلاف ميكنند ، خودايجاد براي حواسپرت
هنگامي مثلاكرد خواهد وارد لطمه خودشخص به نهايت در امور درانجام
لوازم يا كتاب يا كيف فراموشميكنيم و ميشويم خارج ازمنزل عجله با كه
ميشويم ، آن متوجه تازه راه نيمه در و برداريم را خود نياز مورد
ما انرژي و وقت تنها بين اين در و برگرديم را راه دوباره كه ناچاريم
كار محل به بخواهيم موقعيتي چنين در اگر اما.است رفته هدر به
برسيم كارمان به حدمعمول از ديرتر كه ميشود سبب بيدقتي همين برويم ،
به -ديگري افراد متوجه ما بيدقتي و سهلانگاري لطمه كه اينجاست در و
.ميشود هم -خودمان از غير
و قول شغلش ، به نسبت پرتي حواس بهدليل كه فردي اينكه كلام خلاصه
نميكند ، مسووليت احساس...و ميشود محول او به كه كارهايي قرارهايش ،
به مردم.نميكنند حساب رويش نميدانند ، متعهدي فرد را او ديگران چون
اجتماع صحنه از تدريج به او و ميدهند هوا به سر و گيج لقب شخصي چنين
.شد خواهد طرد
احياناصدمات و ناگوار سبباتفاقات حواسپرتي هم گاهي
كه خواندهايم درخبرها بارها نمونه براي.خواهدشد جبرانناپذيري
ميكردهاست ناراحتي و درد هماحساس هنوز جراحي عمل از بيماريپس
تازه عكسبرداري معاينهو از پس كرده ، معالجمراجعه پزشك به وقتي و
ديگر يا چاقو پزشك ، وبيدقتي سهلانگاري دليل به شدهكه مشخص
سيگار ته كسيكه يا.است جامانده شكمبيمار داخل در جراحي وسايل
ميشود آتشسوزي سبب عملاو همين و ميكند رها درمحلي را خود روشن
...و
باشيم داشته نظر دقت و تمركز -كرد؟ بايد چه
مانع ميتواند حواس تمركز و دقت داشتن هماشارهشد ، قبلا كه همانطور
انرژي ، اتلافوقت ، سبب بيدقتي زيرا.شود حواسپرتيها از بسياري
جمعي حواس آنكههميشه براي پس.شد خواهد..و هزينه اتلاف مواقعي در
به بهخوبي.نباشيم بيدقت و اطرافمانبيتفاوت وقايع به داشتهباشيم ،
داشته بهخاطر مهمتر ازهمه.كنيم توجه آن به و ديگرانگوشدهيم صحبتهاي
-فراموشي اراديبودن بحث -ميخواهيم چونخودمان ميكنيم ، فراموش باشيمكه
استموقع لازم پس.نميكنيم راصرف لازم انرژي آن موقعفراگيري ، يعني
دقت نيز عمل درموقع و دهيم خرج به هشياري دقتو مسالهاي هر فراگيري
.باشيم داشته كافي نظر
حافظهتاننباشيد به متكي تنها -
را موضوع آن كه ميكنيم تصور ميسپاريم ، ذهن به را موضوعي كه زماني
اما.هستيم بهحافظهمان متكي عبارتي به و خواهيمداشت ياد به هميشه
از دلايلمختلف ، به زيرا.بود متكي بهحافظه نميتوان هم هميشه بايدگفت
لازم موقع در را ازامور بسياري گرفتاري ، و مشغلههايفكري جمله
را گذشت ، آن كار از كار اصطلاح كهبه مدتي از پس اما.بهخاطرنميآوريم
ياد به بهموقع كهچرا ميكنيم سرزنش را خود بعدهم و ميآوريم ياد به
.نبوديم آنكار انجام
به و ضروري ملاقاتهاي قرار مهم ، كهكارهاي ميشود توصيه اين بنابر
كوتاه هرچند مدتي براي ذهنمان و ميكنيم تصور كه را مسائلي كلي طور
بتوانيم لازم مواقع در تا برداريم يادداشت هميشه ماند ، نخواهد باقي
.كنيم رسيدگي خود كارهاي به بهموقع نوشتهها ، به رجوع با
معمولا.دهيد نظم افكارتان به هميشه كنيد شروع جايي از را نظم -
در را موضوعي قادرند بهسختي دارند ، متشوش و افكارمغشوش كه كساني
فرض.بهخاطرآورند را آن لازم موقع مهمتردر همه از و دهند جاي ذهنخود
روزنامه ، گوشت ، صابون ، سبزي ، مانند را ميخواهيدكالاهايي كه كنيد
يك عدس ، تنماهي ، چند شير ، بطري چند رقمميوه ، چند شامپو ، لپه ، ماست ،
مسلما.كنيم خريداري مختلف چندفروشگاه از را...و مايعظرفشويي مجله ،
بايد چه پس.امكانپذيرنيست حساب و نظم كالاهابدون اين همه خريد
تقسيمبندي كلي دسته چند در را خود كهخريدهاي است آن كار كرد؟بهترين
:شوينده مواد گروه.ميوه و سبزي شامل صيفيجات گروه مثال براي.كنيد
ماهي ، تن و گوشت:پروتئيني مواد ظرفشويي ، مايع و شامپو صابون ،
و لپه حبوبات شير ، و ماست شامل ، لبنيات مجله ، و روزنامه:مطبوعات
...عدس
قصد فروشگاههاييكه مسير با درارتباط ميتوانيم را دستهبندي اين
كه باشيم يادداشته به.دهيم انجام نيز خريدكنيم آنها از داريم
به و دهد سامان و نظم را ذهن ميتواند زمينهها درتمام طبقهبندي
.بود خواهد كمتر فراموشي باشد ، يافتهتر سازمان ذهن كه نسبتي
خود به نميتوانيدهيچگاه كه نكنيد تلقين خود به و كنيد تمرين -
درجه در قوي حافظه داشتن براي.است ضعيف حافظهتان كه نكنيد تلقين
تقويت تمرين بوسيله را خود حافظه سپس و كنيد اراده خودتان بايد اول
.نماييد
داشته ونيرومند پربار حافظهاي كتابچگونه در مورسل آلبرت دكتر
را آن اگر كه است بدن ازعضلات يكي مثل حافظه:باشيم ، مينويسد
را آن صورتيكه در اما ميشود ، كنيم ، نيرومند تقويت و دهيم ورزش
خود توان و قدرت ميگرددو ناتوان و بيرمق گذاريم ، سست ، خود حال به
درذات حافظه:ميدهد ادامه مورسلسپس دكترميدهد ازدست را
از قبل آن توانايي و ظرفيت.نميشود برمانازل آسمان از و ماست
.دارد بستگي ما جسمي و روحي حالت به هرچيز
پورناجي بنفشه