چهارم ، شماره 1144 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 14 شنبه 24
|
|
فراسياسي ملي استراتژي
سريعالقلم محمود دكتر با گفتوگو
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بايد كه مواجهايم بشري تمدن يك با داريم ، كه روشي و سخن هر ما
.كنيم مشخص و تعيين آن به نسبت را خود جايگاه
چارچوب و اجتماعي پايدار ساختار يك ايجاد اجتماعي نظم از منظور
پيشبيني قابل واكنش -كنش سيستم يك مردم ، با دولت روابط معنيداردر
تمدن و فرهنگ انباشت و رشد به قادر آن پناه در تا است قاعدهمند و
شويم
بهوجود امنيت ميكند ، تقويت را عقل و پيشبيني قابل را جامعه ثبات ،
هيچ ميشود ، امكانپذير آن نوع هر از انباشت امنيت ، پناه در و ميآورد
وقت آن ، تضمين و بسط و امنيت حفظ اندازه به بيستم قرن در موضوعي
است نگرفته را سياسي ابزاريو نخبگان
پاسخ است؟ روبهرو معضلاتي چه با سوم جهان در توسعه اشارهاستراتژي
از يك هر داخلي شرايط و جهاني شرايط بررسي با بايد پرسشي چنين به
به دستيابي جهت آنها موجود تواناييهاي به توجه با جهان در كشورها
از دسته اين اساسي معضلات از امايكي باشد ، همراه مناسب راهبردي
توسط فراسياسي تئوري عدمتدوين موضوع توسعه به دستيابي امر در كشورها
گروهها متفاوت درك سياسياست ، -اجتماعي مختلف اقشار و گروهها نهادها ،
بالقوه نيروي كلانملي ، استراتژي از كليدي نيروهاي ويژه به و نهادها و
در راعليالخصوص اصلاحگرايانه حركت هر ميتوانند كه هستند آميزي تعارض
و تعاون ، تعادل توازن ، هرگونه و مخدوش و همراه تشنج با دورانگذار
اجتماعي اقتصادي ، -سياسي توسعه و كنند گريزان جامعه از را آرامش
به توجه با لذا نمايند ، گسيختگي هم از و آشفتگي دچار را وفرهنگي
به رسيدن جهت گذار دوران خسارات از كاستن كه آنجايي موضوعواز اهميت
فوق مسايل ميباشد ، كشور سياستگزاران توافق و موردنظر پايدار توسعه
نظرتان از كه گذاشتهايم بحث به دكترسريعالقلم با گفتوگويي طي را
:ميگذرد
مقالات سرويس
ساخته ضروري كشورها براي را خصوصياتي چه جهاني نوين شرايط:همشهري
است؟
وسيع فكري متدلوژي و فراوان قوههاي با كشور يك عنوان به ما
به كه است طبيعي و ميكنيم زندگي بزرگ ظرف يك در وفلسفي ، كهكشاني
است ، جديد دنيا در كه داريم حرفهايي هستيم ، معقول حيات دنبال
متفاوت اين ندارد ، تطابق رفتاري موجود سنتهاي با كه داريم روشهايي
چگونه ببينيم بايد اما ندارد مشكلي بهطوراساسي بودن متضاد حتي بودن
روش واقع در.كنيم منتقل بهدنيا را خود ايدهآل و افكار ميخواهيم
كه روشي و سخن هر ما اينجاستكه در نكته چيست؟ دنيا با ما معاشرت
تمدن يك دنيا ، با مختلفدر مكاتب و كشورها و دولتها از فراتر داريم ،
كنيم ، مشخص تعيينو آن به نسبت را خود جايگاه بايد كه مواجهايم بشري
را دومسئله جهاني ، گردونه و تمدن اين است ، نشده انجام هنوز كار اين
-ملي 2 مازاد به دستيابي چگونگي -است1 كرده مطرح همه براي
گسترش كه گفت بايد اول مورد دردرون در خاص اجتماعي ايجادنظم
است ، داده افزايش شدت به را مردم عامه انتظارات جا درهمه شهري فرهنگ
است ، يافته اهميت فرزندان تحصيلات و تربيت جمله واز خانواده اقتصاد
بين فاصله و شده بيشتر آن مديريت نحوه و دولت وعمل سخن به مردم توجه
به مردم اكنون نميپذيرند ، اقشارجامعه كمسوادترين حتي را وعمل شعار
مازاد و درامد جامعه ، نيازهاي از بتواندفراتر كه شدهاي طراحي تدابير
بهترينها ، چگونه دولتي اينكهدستگاه همچنين ميكنند ، توجه باشد داشته
مشكلات بهتدريج تا كارگرفته به را فكري افراد تواناترين و عاقلترينها
غذا پوشاك ، دارد ، مسئله قرار مردم توجهات مركز در كند حل را معضلات و
به تجمعاتفرهنگي با بايد جامعه يك اتباع است ، بديهيات از مسكن و
معاشرت و اخلاق و فلسفه ادبيات ، كوهپيمايي ، موسيقي ، هنر ،
اين تمامي شود ، سهل نيز خوديابي ميان اين در تا انباشتيبپردازند
ميتوان چگونه ميخواهد ، سالم و آرام اقتصاد تداومآن ، و تنوع و امور
حسد مورد را او رفتار و بارآورد رافرهنگي ملتي ملي ، مازاد بدون
تدبيرو اقتصادي ، قدرت بحث ملي ، بحثمازاد بنابراين قرارداد؟ بيگانگان
افراد تا است ، جامعه نخبگانابزاري عقل و نخبگان عقل دولتي ، عقل
زندگي ، دغدغه شوند ، عرصهفرهنگ وارد نميتوانند باشند ، نداشته پسانداز
يك تاريخي طور به چونما راميگويم ، اين نميدهد ، را شدن فرهنگي فرصت
روبهرشد و اقتصادسالم معقول ، فرهنگ كردن همگاني و هستيم فرهنگي ملت
جهاني يكجريان بلكه نيست ، دولتها انتخاب حد در موضوع اين ميخواهد ،
.است معقول
اجتماعي نظم از منظور است ، اجتماعي نظم يك ايجاد موضوع دوم ، بحث
در دار معني چارچوب و اجتماعي پايدار ساختار يك ايجاد چيست؟منظور
قاعدهمند و پيشبيني قابل واكنش -كنش سيستم يك بامردم ، دولت روابط
قادر انسانها ، رفتار كردن قاعدهمند به توجه آنبا پناه در تا است
استخراج است ، مدنظر كه آنچه هر و وتمدن فرهنگ و انباشت و رشد شويم
يك فرهنگ بر حاكم اصول و بخشنامهها ، قوانين رويهها ، جهت اين در.كنيم
رخت جامعه از دمدمي روحيه طريقآن از تا باشد داشته ثبات بايد جامعه
بوجود امنيت ميكند ، راتقويت عقل و پيشبيني راقابل جامعه ثبات ، .بندد
هيچ ميشود ، آنامكانپذير هرنوع از انباشت امنيت پناه در و ميآورد
وقت آن ، وتضمين بسط و امنيت حفظ اندازه به بيستم قرن در موضوعي
اصولثابت امنيت ، ايجاد است ، نگرفته را سياسي و ابزاري نخبگان
با اينكه نه شوند ، سوار تحولات بر بايد ثابت اصول ميخواهد ،
كه ميگيرد شكل زماني اجتماعي ، نظم شوند ، متولد جديد تحولات ، اصول
قابل قواعد از مجموعهاي بتوانند جامعه فكري ونخبگان ابزاري نخبگان
علم در ميخواهد ، مدت دراز عقل كار اين كنند ، البته ايجاد پيشبيني
بياطميناني به بخشيدن تقليل علم ، اهدافاين از يكي ميگويند اقتصاد
باشد ، حاكم روح بياطميناني و عدماعتماد آن در كه بيثبات جامعه.است
را كني چاق كار فرهنگ و تربيتميكند روزمره فرهنگ با شناور انسانهاي
تاريخي انسانها كه باعثميشود اجتماعي نظم حاليكه در.ميدهد رواج
فراموش.بگذارند مهميبرجاي اثرات مدت دراز در و زندگي با و بينديشند
آن با را خود وبشدت هستند خود جامعه محصول انسانها نهايتا كه نكنيم
آنكه نه و قاعدهمندباشد محيطي ، منطق است بهتر بنابراين ، ميدهند ، وفق
منطقيميتوانند چنين با ملتها -كشور.شود حاكم آن بر سنتي روز هر
.كنند منتقل خود مرزهاي فراتراز را خود الگوي
ضرورت نوع يك جلو ، به حركت ميرسد نظر به اساس اين بر:همشهري
عبارت به است ، مواجه تضادآميز فرآيندي با جلو به حركت اما است ،
به تكنولوژيك نظام شدن وارد با نو ، و كهنه تجدد ، و سنت ديگربحث
كه داد اساسي پاسخ سوال اين به بايد لذا ميشود ، تبديل روز بحث
و ملي مازاد تحقق براي مدرن به سنتي جامعه از حركت و تغيير فرآيند
صورت چگونه جهاني فشارهاي به توجه با شما نظر مورد اجتماعي نظم
چيست؟ توسعه حال در كشورهاي تجربه ارتباط اين در و ميگيرد
را فشارها از مجموعهاي مظروفي ، هر به جهاني ظرف كه است صحيح اين
هر كه نيست معنا اين به موضوع اين ولي ميكند ، وارد برايانطباق
داخلي ظرفيتهاي تابع انتقال ، اين است ، انطباق دارايظرفيت جامعهاي
است ، چالشهاي صحيح بلي فرموديد ، كه تضادي با ارتباط در است ، كشور يك
اجتماعي نظم و ملي مازاد به علاقهمند كه كشورهايي روي پيش فراواني
روبهرو بيشتري تضادهاي با خاورميانه كشورهاي.دارد وجود هستند
عدم يا انطباق كرد توجه بايد اما.دور خاور كشورهاي تا شدهاند
با اختلاط كه است طبيعي.است امنيت عدم يا امنيت از ناشي انطباق ،
است ، ائتلافهاناگوار از بسياري سياست ، صحنه دردارد عواقب دنيا ،
ظرفيتهايمختلف با مختلف كشورهاي.است محور منافع نهايت در سياست
حركت اما كنند ، برخورد خاص گونهاي به انطباق اين با ميتوانند
يك بيشتر ، بهرهوريهاي راستاي در و ملي ثروت ايجاد مسير جهانيدر
برخوردار همگاني منطق يك از و است وكاركردگرايانه كاربردي جريان
سنتي مدار از جامعه حركت اساسي شرايط حائزاهميت نكته اينجا ميباشد ،
خاص اولويتبندي و روشن اهداف با كهبايد است يافتگي توسعه مدار به
.بودهاند محور دور ، اقتصاد خاور كشورهاي.باشد همراه
افزايش و ملي پسانداز و ملي مازاد به مملكتداري در را اولويت يعني
نميكنم ، تجويز را استراتژي اين بنده دادهاند ، توليدي ظرفيتهاي
براي نخبگان نظر اجماع مورد روشن اهداف و اولويتبندي اهميت به صرفا
زماني شما ديگر ، عبارت به ميكنم ، اشاره پايه ميان كشورهاي
صورت اين غير درباشيد داشته اولويتبندي كه ميشويد استراتژيپذير
.است محال ملي استراتژي يك به دستيابي
توسعهيافته كشورهاي عموم است ، سياسي آرامش ارتباط ، اين در بعدي بحث
كردهاند حركت اجتماعي نظم و ملي مازاد طرف به شرايطي در سوم جهان در
يك داراي ايننكته بودهاند ، سياسيبرخوردار نسبي آرامش يك از كه
خود مادر و پدر نزاع درمعرض دائما كه فرزندي است ، انساني منطق
براي را ملت و دولت اهتمام سياسي آرامش كند ، رشد نميتواند باشد ،
ميكند ، تبديل ملي قدرت به و ميسازد انباشته هم روي جامعه ، پيشرفت
عملكرد و چندگانه جهتگيريهاي و ميدهد هدر را سياسي ، نيروها ناآرامي
تمام سياسي گروههاي سياسي رقابت ميآورد ، بهوجود دفعكننده متنوع
كردن اميدوار و رقابت اين كردن معقول براي مكانيزمهايي و است نشدني
مملكتداري ، اما شود ، ايجاد بايد رقابت و فعاليت و كار ادامه به آنها
و گروهها ميان سياسي رقابت از فراتر جامعه يك در نخبهگرايي و مديريت
. شود سياستزدايي بايد ملي استراتژي كه منظوراست بدين.است افراد
دستيابي شرايط نظر از دور خاور و خاورميانه كشورهاي آيا:همشهري
هستند؟ يكديگر با مقايسه قابل بهتوسعه
به واقعا مقايسهكنيم ، خاورميانه با دوررا خاور اوضاع وقتي ما
دچاربحران بهشدت برميخوريم ، خاورميانه متفاوت مجموعهشرايط دو
طيفي خود ، اطراف خاورميانهايدر كشور هر سياسياست ، امنيت و ثبات
از بعضاقابلتوجهي بخش لذا مشاهدهميكند ، بيثباتي و ازناآرامي
بيثبات ، ايناوضاع ميشود ، آفاتمنطقهاي دفع صرف وامكانات نيرو
ازوضع تركيه مجموع در انداختهاست ، تاخير به را توسعهمنطقه
است ، بوده دور ثقلبحران مراكز از چون بودهاست برخوردار بهتري
توليد نگهداشتننظام گرم و فروشاسلحه با جهاني قدرتهاي
خاور داشتهاند ، در نقشبسزايي منطقه ناآرامي خوددر ميليتاريستي
وجود سياسي آرامش سومي ، جهان مناطق تمامي با مقايسه مقام در دور
و است شده ملي امنيت تامين صرف ملي درامد از كمتري سهم و است داشته
بسيارياز دليل بههمين است گرفته ابزاري نخبگان از كمتري وقت يا
آرامش وجود ازنظر لذا رسيدهاند ، اقتصادي مساعد وضعيت به كشورها اين
.متفاوتند يكديگر با ماهوي ازلحاظ منطقه ، دو اين سياسي
دارد ادمه