چهارم ، شماره 1146 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 16 دوشنبه 26
|
|
رمان در اخلاق
ومعناي عمق و بشريتند جمعي ميراثهايحكمت دنيا ، بزرگ رمانهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
.برنميتابد سطحينگريرا آنها ، در مستتر
ميگرديم خارجيعبارات مصداق تعيين بهدنبال رمان ، در كه است چگونه
ميشماريم؟ سادهانگارانه و عوامانه شعر ، با را برخورد همين ولي
سويي پرونوگرافاز و اروتيك اثر تمايزميان ايجاد كه جدي بحث اين
رمان در عملاخلاقگرايان راهگشاي ميتواند سويديگر از هنري اثر و
كه اين در.است مطرح ما ، جامعه در خصوصا امروزه كه بحثياست باشد ،
و دارند هدف را فساد و هرزگي رواج كه رمانهايي نشر و ترجمه از بايد
كه است جا اين در بحث اساسنيست حرفي كرد ، جلوگيري هنرند از عاري
كلمات ، تغيير و حذف يا جهان ادبي بزرگ اثر يك گذاردن كنار آيا
يا است اخلاق ، صحيح حفظ استدلال به توسل با آن از بخشهايي و عبارات
رمان در اجتماعي ، و روابطانساني واقعيات كردن اصولالحاظ آيا و خير؟
اخلاق ، و هنر رابطه زمينه در بحث اگرچه متاسفانه است؟ مجاز حد تاچه
افلاطون از بشري ، انديشه خداوندان و دارد انسان تفكر بهديرپايي قدمتي
سخن زياد آن ، زمينه در معاصر ، انديشمندان تا گرفته ارسطو و
كشيده رمان حيطه به ما ، امروز جامعه در بحث اين وقتي ولي راندهاند ،
اخلاق نيستو هنر رمان ، گويي كه برخوردميكنند آن با چنان ميشود ،
نه كهبرعكس ، حالي در.هنرهاست ديگر جدااز ضوابطي تابع آن ، در
آن به ميبايست نگريست ، بلكه هنري اثر منظر رااز رمان بايد تنها
داشت ، عنايتيخاص است ، انديشهبشري و تفكر جوهره كه اينجهت از
و عمق و بشريتند جمعي حكمت ميراثهاي دنيا ، بزرگ رمانهاي كه چرا
در:آلبركامو گفته به.برنميتابد را سطحينگري آنها ، در مستتر معناي
سعي اينان.فيلسوفهستند رماننويساني رماننويسانبزرگ ، :سيزيف افسانه
غرب در رمان يعني يارياستدلال به نه بنويسند ، تصوير بهكمك تا كردهاند
كاري دانست ، روايي قالبي در فلسفي و فكري ديدگاههاي ارائه ميتوان را
صلح و جنگ.ميكنيم نظري نوشتههاي قالب در انتزاعي ، صورتي به ما ، كه
جديترين با و است تاريخ فلسفه زمينه در تولستوي مانيفيست حقيقت در
بالزاك از آنچه است گفته انگلس.ميكند برابري زمينه اين در نظري كتب
چرا است نگرفته فرا اقتصادداني و جامعهشناس هيچ از هرگز گرفته ، ياد
روابط جزئيات و جامعه عميقتر فهم در را او بالزاك انساني كهكمدي
.است داده ياري اقتصادي
پيرامون نظري بحث به كه -تحقيقي و علمي كتاب يك در كه است چگونه پس
كارگيري به پرداختهاست ، ...و عرفان فلسفه ، فقه ، قضاوت ، تاريخ ،
مقصود ، بيان دليل به را عرف از خارج مثالهاي و كلمات ، عبارتها
در خواننده اخلاقي انحراف احتمال و ميشماريم مجاز و گريزناپذير
آن ، جوهره كه -رمان مورد در ولي ميكنيم رد را فوق عبارات با مواجهه
قاعدهرا اين است ، ..و تاريخي فلسفي ، نظرات همان تبيين بسا چه
ديگر درعرصه -هنري ديد از -ديگر ازبعد -نميدانيم؟ جاري و ساري
از يعني.اثرهستيم به نمادين و مجازي بهنگاه قائل ما ، هنرها ،
از و نشست ديدكلي دريك هنري ، اثر بررسي به بايد معتقديمكه سويي
پس در كه مفاهيمي بايدبه حال ، عين در و كرد ، پرهيز جزئينگري
در.آنرا ظاهر نه ديد ، را اثر ماوراي و داشت عنايت است كلماتنهفته
شاعران از برخي بادهگساري و ميخوارگي برادعاي نه چهارچوب ، اين
مدح نه و (قائليم مفهومعرفاني آن براي كه چرا) خردهميگيريم كشورمان
چون اخلاقميدانيم ، خلاف رواج اينبزرگان ، شعر در را يار قامت و وقد زلف
ذو لغات حذف حال ، درعين.نميشماريم روا را شعر درعرصه واقعانگاري
نميدانيمچون درست كلاسيك ، متون كشورماندر بزرگ شاعران آثار رادر وجوه
كهتاثيرپذيري آنجا از و قائليم اثر تاثيرگذاركليت و عميق پيام به
آن پرمعناي و عميق وپيام اثر كل عظمت برابر در جزئياترا از خواننده
در همينطور.نميدانيم درست را رويكلمات وسواس ميكنيم ، تلقي رنگباخته
مجازي مفهوم به تصاويررا نيز مينياتور مثل هنرهايتجسمي شاخههاي برخي
آن بر كمتر و ميدهيم بررسيقرار مورد زيباشناختي منظر واز ميگيريم آن
برخورديقائل چنين به رمان ، درزمينه كه است چگونه حال ، .خردهميگيريم
ندارد خارجي بهازاي ما شعر ، مثل نيز رمان استكه اين نه مگر نيستيم؟
اثرهنري هر مانند ميافتد ، آناتفاق در چه هر و است ذهننويسنده حاصل و
كه است چگونه شدهاست؟ تنيده حس و خيال ازجنس پودهايي و تار با ديگر ،
رامثلا برخورد همين ولي خارجيميگرديم مصداق تعيين دنبال رمان ، به در
مثنوي مثلا در كه چگونهاست ميشماريم؟ وسادهانگارانه عوامانه شعر ، با
هستيم آن عرفاني مفاهيم عنايتبه و اثر كلي تحليل به مولويقائل
ولي نميدانيم درست را جامعه معمول عرف خلاف احيانا كلمات روي وتاكيد
ديدگاههاي و نظريه بيان به كه -را اثر كليت جهان ، بزرگ رمانهاي در
به و ميسپاريم فراموشي به -ميپردازد بشري انديشههاي عرصه در نويسنده
آيا ميگرديم؟ كلمات نقاب پس در ضداخلاق و انحراف از رگههايي دنبال
چند هر رمان مثالي و تخيلي دنياي صحنههاي يا عبارات كلمات ، اصولا
به را صالحي توانسته و ميتواند حد چه تا خاطر ، كننده مشوش و دلآزار
رمانهاي خواندن اثر بر اخلاقي منحرفان درصد چند و بكشاند اخلاقي فساد
علمي ، متون در ما ، كه است چگونه افتادهاند؟ خلاف ورطه به بزرگ
و ميشماريم جايز مقصود بيان براي را كلمات و عبارات برخي بكارگيري
-بيمار اذهان در جز -عبارات آن بكارگيري در را بدآموزي احتمال
ميان به (پرونوگراف و در پرده نه اصيل ، ) رمان پاي وقتي ولي نميدهيم
اصلا گويي تو ميكنيم ، حذف را مسايل طبيعيترين و بديهيترين ميآيد ،
زاميايتي قول به !شود مطلع آنها از نبايد خواننده يا ندارند وجود
بچهاي انگار كه ميكنيم رفتار طوري خودمان مردم با ما ، :روس نويسنده
جدي ادبيات هرگز ترتيب ، اين به و كند حفظ را خودش ناموس بايد كه است
.داشت نخواهيم
خواننده ميتواند تنها موجود ، ظرايف به بيتوجه و برخورد اينگونه
به تا آغاز از بشر تفكرات چكيده از عمدهاي بخش شناخت از را علاقهمند
رمان براي چارچوبي چنين تعيين اصولا كه چرا بس و سازد محروم حال
رمان ، چون.رماناست هويت نافي اينچهارچوب ، در آن مطالب كردن وسرند
وهم سياست از هم اخلاق ، رمان ، ديگر ، در بياني به دارد را خاصخودش عالم
اخلاق دغدغه رمانهايخود ، در داستايوسكي چه اگر.است شده جدا ادبيات از
نميتوان كه همانگونه شمرد ، اخلاقي نميتوان را او وليآثار دارد را
رماننويس اين رمانهاي در.برد كار به را بودن ضداخلاقي مشخصه آن براي
را او آثار ولي دارند حضور دو هر غيراخلاقي ، و اخلاقي شخصيتهاي بزرگ ،
براي او ، كارامازوف برادران.ضداخلاق نه و شمرد اخلاقي ميتوان نه
اخلاقي مضامين متضمن كه حال عين در) نميشود توصيه كسي به اخلاق آموزش
با (مشابه كتابهاي ديگر و) كتاب اين تشريح و تحليل بنابراين (است
.نميبرد جايي به راه معمول اخلاقي ملاكهاي
هجومبيامان عصر در كه است لازم نكتهنيز اين به اشاره انتها ، در
دهكدهاي به مارا پهناور دنياي و رادرمينوردند مرزها كه رسانهها
زوال از ملتها ناگزير هراس زمانه در بدلميسازند ، جهاني
امواج گسترش درپرتو مسلط بيفرهنگي هجوم و فرهنگي ناسيوناليسم
حيوانيند ، تصورات درآورندهپليدترين تصوير به كهبعضا ماهوارهاي
و است؟ كارساز و لازم حد چه تا يكرمان در عبارتي يا كلمه حذف سخناز
روابط واقعيات انگاشتن ناديده به حتي كه آنچنان -رمانها كردن سرند
رمان فلان در كلمه فلان مثلا حد وسواسدر به شود؟ منجر اجتماعي انسانيو
ميراثهاي اين قلب يا حذف آيا كارگشاست؟ حد چه تا -بيانجامد خارجي
كنترلي غيرقابل ابزارهاي بر جامعه اقبال براي را راه بشري ، تفكر
بازنميكند؟ مثلماهواره
صدر رويا