چهارم ، شماره 1146 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 16 دوشنبه 26
پسامدرنيسم مكتب طرد
درباره لهستاني ساله نويسنده 75 بااستانيسلاولم ، كوتاه گفتگويي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
شيمبورسكا بهويساوا نوبل جايزه اعطاي
براي را شيمبورسكا خانم انتخاب كه هنگامي ادبيات متخصصين لم ، آقاي:
شديد؟ متعجب هم شما آياشدند متعجب شنيدند ، نوبل جايزه دريافت
پرافتخاري لحظه چنين انتظار در بود مدتها او كه چرانه واقع در:
.يابد دست آن به است توانسته حالا و ميكرد روزشماري
معناي به لهستاني ، نويسندهاي انتخاب يعني تصميمي ، چنين گرفتن:
است؟ جهان به پيامي رساندن
.است شده رد مكتبپسامدرنيسم نوعي به كار اين انجام با چون بله ، :
واقعا خانمشيمبورسكا مقالات با بيارزش مطالب دانستن مساوي
.ديوانگياست
هستند؟ لهستاني كلا خانمشيمبورسكا ، اشعار آيا:
و است بشريت مجموعه بيانگر اول درجه در او اشعاروجه هيچ به نه ، :
به و است صريح و واضح كاملا او زبان.ندارد ميهنپرستي رنگ اصلا
.كرد ترجمه را آن راحتيميتوان
در.ميرسد پيش سال چهل به شيمبورسكا ، خانمويساوا با شما آشنايي:
كرد؟ غلبه كمونيسم بر چگونه او مدت اين
به هرگز و ميگذراند را خود زندگي بدبختي نهايت با او جنگ از پس:
و فوقالعاده زن او.نداد در تن حزب در زمان آن ملي سرود خواندن
حسادت او به ادبي زمينه در كه باافرادي هرگز كه است مصممي
يك طرفي از ادبي ، جايزه او براياست نكرده همكاري ميورزيدند ،
گذاشته او دوش روي بر سنگيني بار ديگر طرف واز ميشود محسوب افتخار
.است
اشپيگل از ترجمه - معاوني ميراندا
:شيمبورسكا ازويساوا شعر ستون 3 انتهاي -113 صفحه تيتر-:411
خود درباره بد حس ستايش در
نميكند سرزنش را خود هيچوقت لاشخور
نميشناسد را ترديد ببر
ندارد شرم ميكند حمله (1)پيرانها وقتي
K
ميكردند ادعا داشتند دست مارها اگر
دارند را دستها پاكترين
چيست نميداند پشيماني شغال
نميلرزند خود بر حمله هنگام شپش و شير
درستكارند ميدانند كه وقتي بلرزند چرا
دارد وزن تن يك خونخوار نهنگهاي قلب كه است اين
بود سبك آنها قلب وگرنه
خورشيد سوم سياره اين روي بر
لبريز جانوري خوي ميان در
است كمياب پاك وجدان
K
نوشتن لذت
نوشتن لذت
بقاء قدرت
ميميرند كه دستهايي انتقام
K
اغراق و گزافه بدون مرگ هنگام
بگريزد مرگ از نميتواند زندگي
لحظهاي براي حتي
K
:پانويس
حمله نيز انسان به كه قوي آروارههاي با گوشتخوار ماهي نوعي -1
توحيد محمدعلي:ميكندمترجم