چهارم ، شماره 1149 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 19 پنجشنبه 29
|
|
است بدبين همسرم
خانواده دادگاه راهروهاي در
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بيرون هم بعد و فاميل جلوي تهديد و كتككاري اول قاضي آقاي:زن
بگم علني نميتونم كه هست هم مشكلاتي يه خونه ، از كردن
علاقهاي من ميكنند فكر و هستند بدبين من به ايشون چرا نميدونم:مرد
هستم ديگري شخص فكر يا و بهشونندارم
ميشود موجب عرفي اخلاقيو چارچوبهاي ورعايت ايراني زنان وحياي شرم
داردو مردبعهده قاضي را آنها كهرياست دادگاههايي در كهزنان
بعضي بازگويي از دارند حضور نيز..مشاور منشي ، :مثل ديگري افراد
.كنند خودداري سرناچاري از مسائل
طول در كه دليلتجربهاي به ريشسفيدان بزرگترو خويشاوندان وجود
چشيدهاند را روزگار گرم و سرد بهاصطلاح و داشتهاند خود دورهزندگي
.باشد مختلف مسائل با عقلانيتر رودررويي براي ميتواندپشتوانهاي
زن:عموميخواهان دادگاه
مرد:خوانده
طلاق:خواسته
هستيد؟ آقا همسر چندساله:(زن روبه) قاضي
.كرديم زندگي باهم رو سالش البته 6 سال ، نزديك 10
ايشونداريد؟ از بچه تا چند
.دونه يه
بشي؟ جدا ميخواهي چرا
.نبود يكي هم حرفهامونبا زندگي اول از
.ندارن تفاهم هم كاملابا كدوم هيچ انسانها
.نشد بشه ، ايجاد تفاهم كرديم سعي خيلي ما
پس.شدند يكي بهنوعي كه شوهري و زن تفاهمايجادنشه؟ ممكنه مگر
.برسيد تفاهم به بايد
.جدابشن ميتونند شرايطي كهدر شده مقدر هم اين ولي
طلاقندهيد ، ازدواجكنيدو:فرمودند (ع)امامصادق اينكه ميدونيد
چه؟ يعني.ميلرزد خدا عرش طلاق از كه زيرا
.منفوره طلاق يعني بله
حتي.است وناراحتكننده تلخ روابطزناشوئي در جدائي معمولا
كه اينبدضروري است ، خصوصيتي دارايچنين هم توافقي طلاقهاي
مورد هيچگاه است شده خانوادهها از بسياري دامنگير متاسفانهامروزه
كمياب موارد در مگر است ، نبوده دادگاهها دادرسان و كارشناسان سفارش
مرد و زن مشترك زندگي ادامه در رواني مشكلات يا جاني خطر بروز بيم كه
.باشد
چيه؟ مشكل حالا خوب ،
جمله چند بعدا بگم ، علني نميتونم كه هست مشكلاتي يه قاضي آقاي -زن
دوستان ، و فاميل جلوي تهديدشون و كتككاريها اول ، ميكنم عرض خدمتتون
خونه برگشتم دوباره كه پيش سال.كرد بيرون خونه از منو كه هم بعد
.رفت و برداشت بچهرو.برسيم تفاهم و توافق به نتونستيم
عرفي ، حتي اخلاقيو چارچوبهاي رعايت ايرانيو زنان حياي و شرم
مرد قاضي را آن كهرياست دادگاههائي در زنان ميشودكه موجب
منشي ديگريبهعنوان كسان است ممكن شوهرزن ، بهجز و دارد بهعهده
از داشتهباشند ، حضور نيز...همراهانو دادگاه ، دادگاه ، مشاور
استديگر ممكن حتي كه كنند ، مسائلي خودداري بعضيمسائل بازگوئي
قضات و مشاوران بانبود.نيابند آن شفاهي كتبيو بيان براي فرصتي
تاكيد اخير نكته بر نيز قوهقضائيه رياست كه دادگاهها زندر
تهديد و كتككاري مورد در.مييابد بروز بيشتر مشكلاتي چنين ورزيدهاند ،
و اتفاقي خوردهاي و زد حد از و باشد اثبات قابل چنانكه است بديهي
.دارد شكايت حق زن باشد ، بيشتر نادر
شماست؟ مال منزل:(زن به رو) قاضي
ميخواستم.تحملكنم نتونستم كه كرد برامتلخ زندگيرو چنان.بله
بچهدلش كه جائي تاكردم سالصبر هم 2 باز ولي طلاقبگيرم بيام
من.كنم صحبت بچهتلفني با كه نميده اجازه بهمن حتي.سوخت برام
.ميرسونه لطمه داره بچه اين به اما كشيدم ، زياد بدبختي
بگيري؟ نداديبچهرو دادخواست چرا
بچه؟ براي تصميمنميگيريد ، حالا !نميداد بچهرو
.بدي يهدادخواست بايد هم اون براي
.باشه
نگهميداري؟ سالگي تا 7 بچهرو
.بله
چي؟ رو خرجش
.ميكنم تقبل خودم
مناسب قوانينحمايتي نبود دليل بزرگيبه خلاء اينكه وجود با
كهكارآئي مختلف قوانين قانونيدر مواد مختصر و وجوددارد اطفال
قانونگذار پيشبيني ندارند ، اما كودكان حقوق واعمال حفظ در چنداني
زن اينكه دليل.است اميدواركننده فرزندان نگهداري و حضانت موضوع در
درج عدم بدهد ، فرزندش نگهداري براي جداگانهاي دادخواست بايستي
تا ميتوانست كه ميباشد طلاق براي اصلي دادخواست در مذكور خواسته
قانون براساس زيرا.نمايد عنوان را آن دادرسي جلسه نخستين
اولين تا حداكثر را خود خواسته ميتواند خواهان مدني ، آئيندادرسي
اينكه مگر نيست پذيرش قابل آن از پس و دهد افزايش دادرسي جلسه
.شود تقديم ديگري دادخواست
داري؟ پاسخي چه همسرتون اظهارات برابر در شما:(مرد روبه)قاضي
.شد آغاز زندگي روزاول همون از ما گفتند ، مشكلات كه همونطور مرد ،
علاقهاي من ميكنن فكر دليل چه به كهنميدونم ايشون ، مثلابدبيني
بهشون جوره همه كه حالي در ديگهايهستم ، شخص فكر يا بهشونندارم
در ايشون اسم به ششدانگ رو خونه حتي.توانم حد تا البته رسيدم ،
كه روانشناس يه پيش برد منو بعدش سال چند.كردم ثبت دفترخونه
.كردن ترك رو خونه هم بعد.داشتن ما دوي هر براي راهنماييهايي
چي؟ زديد كتك رو ايشون ميگن اينكه
رو بچه من كه كردن شكايت رفتن ايشون !بود اول بار اون.ميگم بعدا
توصيه روانشناس آقاي اون.برگشتن و برگردن كه خواستم ازشون.دزديدم
شب يهكشيدن پيش رو طلاق صحبت بعدكنيم زندگي هم از مدتيجدا كردن
كه پاسگاه برم خواستم شب نيمه از بعد.نيومده كه ديدم خونه اومدم
نداري حق ديگه:گفتم.خالهام خونه:گفت.بودي كجا:گفتم.اومد ديدم
خالهاش با.شد دعوامون هم بعدش.بري جائي شب وقت اين تا اجازه بدون
پدر هم آخر دست.بيرون بري بايد منه ، خونه اين گفتن و خونه اومدن
خواستگاري اومدم تازه انگار اصلا:گفتم.ميدم آشتيتون:گفت بزرگش
.كنيم آغاز نو از دوباره بيا باشي ، شناخته خوب منو بايد كه حالا شما ،
.فاميل با رابطه قطع مثل گذاشتن من روي پيش رو شرايطي ايشون
.ميكنن كوكشون بعضيها گويا نميدونم ،
كساني؟ چه
.فاميلهاش
طول در كه تجربهاي دليل به سفيدان ريش و بزرگتر خويشاوندان وجود
چشيدهاند را روزگار گرم و سرد اصطلاح به و داشتهاند خود دورهزندگي
.باشد مختلف مسائل با عقلانيتر رودرروئي براي ميتواندپشتوانهاي
با ايشان ميان عاطفي رابطه كه مييابد تحقق صورتي در موضوع اين البته
و نگرشها تعارض و باشد مانده باقي قبولي قابل حد در فرزندانشان
احترام و نساخته وارد ايشان روابط در خدشهاي نسل دو ديدگاههاي
تجربه و درايت از بهرهمندي صورت اين غير در.باشد داشته وجود متقابل
از يكي سوئي از كه ميشود ملاحظه دعوي اين در.است منتفي ايشان
دامن افروخته آتش به و برخواسته او از حمايت به زن طرف از سالمندان
.ميپردازد دو آن ميان سازش به خردمندي سالمند كه حالي در ميزند ،
پس دهيم ، پاسخ بدي با را بدي اگر كه را اخلاقي پند اين نكنيم فراموش
به مراجعه مرد ، بيانات در تامل قابل نكته برميخيزد؟ ميان از بدي كي
است ، مرد به نسبت زن ترديد و بدبيني دليل به گرچه كه است روانشناسي
و گيرد صورت عادي شرايط در اگر بويژه مرد بهانه و بيقيد پذيرش اما
شايان بسيار باشد افراد رواني و جسمي تندرستي ميزان آزمودن براي
.است توجه
ديگهاي آدم با شوهرتون كه ديديد خودتون شما خانم ، :(زن روبه) قاضي
هستيد؟ مطمئن باشه؟ داشته ارتباط
.ميگم شما به بله ،
.است فاصله انگشت تا چهار يقين تا شك از آخه
چيزي چنين كه شون فاميلها پيش خوردم قسم من:(ميدهد ادامه) مرد
برام ديگه اما.پدرش منزل.خانم پيش روبردم بچه هم چندبار.نبوده
مجبور هم و ميشدم پدرش خانواده مزاحم هم چون.اونجا برم هي بود مشكل
تا گرفتم تماس و كردم مراجعه بازهم بعد بمونم اونجا ديروقت تا بودم
ميگيري؟ تماس چرا:ميگفت ايشون ولي.برگرده
تمكين دادخواست هم من داده ، طلاق دادخواست رفته كه فهميدم بعد
.دادم
كجا؟
.بدم طلاق نميخوام من البته.شده هم وقت تعيين.مجتمع همين تو -
بشه؟ رسيدگي هم با پرونده دو هر ميخواهيد -
.ميشه اگر نميدونم
پول توجهي قابل مقدار ميپرداختن ، رو زندگي هزينه ميگن كه ايشون:زن
مياومدن دير مدتي شبها هم خودشون.بدهند پس بعدا كه گرفتن من از
.خونه
.مياومدند دير ايشون ميگيد شما ايشون ، برعكسحرفهاي يعني -
ثاني در.بدم اطلاع كه نبودن ، خونه اما ميگن ، درست رو شب اون البته
منزل به گفتن اينكه مورد در.بودم نزديكم و وثوق مورد خونهفاميل
.نداره صحت اصلا هم كردن مراجعه پدرم
طرف دو اظهارات تعارض و مدعايش داشتن واقعيت مورد در زن ترديد
دو هر مواردي در يا ايشان از يكي جانب از را حقايق كتمان چيزيجز
به طرفين آگاهي عليرغم مواقع گونه اين در متاسفانه.نميكند آشكار
حاضر ميزنند ، نقش را مبهم تصويري فرزندشان و خود آينده درباره اينكه
قرار آن اساس بر كه هستند قانوني و اخلاق گذاشتن زيرپا و دروغگوئي به
توجيه !چهنباشند باشند محق چه.شود صادر ايشان نفع به حكمي است
در را ايشان راحتي به مقصودشان و منظور به رسيدن براي وسيله
غافل.ميكند حالتي چنين دچار حقطلبي و دادخواهي مرجع و محضردادگاه
ضمن دور ، چندان نه آيندهاي در نزديكانشان يا خود بسا چه آنكه از
به دست زيادي پنهان و پيدا دشواريهاي با رفتاري ، چنان از پشيماني
.بود خواهند بيعدالتي مجري خود و شد خواهند گريبان
زندگي هم از جدا را مدتي شوهر و زن روانشناس تجويز به اينكه رغم به
تلاش اميد ، روزنه تنها و نرفته بين از مشكل ظاهرا كردهاند ، اما
در كه صورت آن به اگر البته.ست ا سازش ايشانبراي منتخب داوران
هر درنگيرند را يكي جانب بزرگانخويشاوند ، شد ، گفته دادرسي جريان
به توجه با يعني.شود چارهايانديشيده باره اين در كه دارد ضرورت حال
قوانين در حتي بودنآن مفيد به اذعان و داوران تعيين قرآني منشاء
بهگونهاي ، دادگاهها داوران انتخاب در است لازم خانواده ، حمايت
اخلاقي خصوصيات لحاظ به چه مرد و بازن مذاكره براي را ايشان شايستگي
.نمايد احراز آنها بيطرفي جهت به وچه