چهارم ، شماره 1149 دسامبر 1996 ، سال آذر 1375 ، 19 پنجشنبه 29
|
|
پاسخ دو و مشكل دو ;مطبوعات
(آخر بخش) -ميشود؟ نهادينه چگونه مطبوعاتي اخلاق
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بهچهار ميتوان خود حالت كليترين و عامترين در را اجتماعي انتظارات
:كرد محدود زير ارزش
امانتداري - وفاداري ، 4 - انصاف ، 3 - راستگويي ، 2 و صداقت - 1
در كه ميشود نهادينه چگونه مطبوعاتي مقالهاخلاق نخست بخش در:اشاره
بر شده ، قرائت مسلمان روزنامهنگار مطبوعاتي اخلاق همانديشي سمينار
ازتورم ناشي اخلاقي قواعد مشكل عملي ، و نظري اخلاق به اخلاق تقسيمبندي
درتعريف ابهام قواعد ، و ارزشها رويارويي و تضاد مقررات ، و تكاليف
از نتيجهشده اخلاقي تعهد مشكل همچنين و قواعد مطلوبيت عدم قواعد ،
و ذهني رزشهاي مقابله و اخلاقيات بودن تجريدي خاصگرايي ، ترس ، نفع ،
هردو از ما مطبوعات جامعه كه گرديد مطرح و شد تاكيد عيني نيازهاي
علل به مقاله اين بخشآخر در ميبرد ، رنج تعهد مشكل و قواعد مشكل دسته
اخلاقي قواعد به وپايبندي تعهد ميزان پايينبودن از ديگري عوامل و
ميبرند رنج آن از كهمطبوعات مشكلي دو به اساسي پاسخهاي و شده اشاره
.است شده داده تعهد مشكل و قواعد يعني
مقالات سرويس
آنكه بهدليل ما روزنامهنگار -مردم دورياز و مخاطب شناخت عدم -5
و جامعهشناسي چونروانشناسي ، تخصصي بهدانشهاي مجهز كمتر
به.ندارد ازمخاطب روشني و دقيق استتصوير ارتباطات نظريههاي
ونيازهاي علائق و مخاطبان تيپغالب تشخيص به قادر او عبارتديگر
به دست ميشودروزنامهنگار موجب مخاطب فقدانتئوري.نيست آنان
نيز دليل همين به.نيست فراگير و چندانعام كه ميزند گمانهزنيهايي
همه به را خود نيازهاي و علائق كه دارد قرار خطر اين معرض در اغلب
.كند معرفي مردم كامل و تام نماينده را خود و داده تعميم مردم
واقعيت از آنكهانعكاسي از پيش گزارشهايخبرنگار و اخبار نتيجه در
و شخصي برداشت بيشتر مخاطبانباشد ، نيازهاي و علائق معدلياز يا
را شخصياش كنجكاوي و علائق كه واقعيتاست از بخشي از او محدود
ومطبوعات روزنامهنگار شكافبين مرورزمان به مشكل اين.ميكند ارضا
فراهم مطبوعات از را آنها اعتماد سلب موجبات دامنزده را مردم با
.ميكند
ايجاب اجتماعي احساسمسئوليت -عمومي مقابلمنافع در فردي نفع -6
نفع رامقدمبر جمعي منافع همهحال ودر هميشه روزنامهنگار ميكند
واضح و روشن دوچندان اين بين مرز عمل در اما.گروهيبداند و فردي
يا خود نفع كه دارد شبههقرار اين معرض در همواره خبرنگار و نيست
جامعه منافع به را خود منافع يا دهد جلوه جامعه نفع را خود گروه
قانون به پايبندي مخمصه ، اين از رفتن بيرون براي.دهد ترجيح
كه است اخلاقي حداقلهاي تعيين بر مبتني عليالاصول قانون.راهگشاست
كه كساني گفت ميتوان معيار اين با حال.ميكند تامين را جمعي منافع
از جلوتر كه كساني يا و ميگذارند زيرپا را آن و برنميتابند را قانون
احتمالي به ميكنند تحميل برقانون را زيادههايي و ميكنند حركت قانون
اخلاقيات دايره از اين بنابر و هستند گروهي و شخصي منافع بدنبال زياد
.گذاشتهاند بيرون پا
و مطبوعات مديريتغيرحرفهاي -ومحافظهكاري شغلي امنيت عدم -7
امنيت از خبرنگار است شده موجب كارمطبوعاتي در سليقهاي برخوردهاي
و مقام تنزل يا اخراج از نگراني در هميشه و نباشد برخوردار لازم شغلي
خطر كمتر ميدهد ترجيح خبرنگار ناامني شرايط چنين در.برد بسر رتبه
كمتر و ميدهد تن موجود وضع پذيرش و محافظهكاري به اين بنابر.كند
است انصاف و گويي حقيقت به تعهد كه خود اخلاقي رسالت به است قادر
.بماند پايبند
دو به عموما كه پيشگفته مشكلات حل و اينوضعيت از رفت برون براي
تعهدبرميگردند مسئله و مسئلهقواعد يعني اخلاقي مسئلهبنيادين
:نمود مطرح را ذيل پاسخهاي ميتوان
انتظارات و حقوق رعايت را اجتماعي اخلاق قواعداگر مشكل به پاسخ
در را اجتماعي انتظارات كنيم ، تعريف اختيار و ميل روي از اجتماعي
:كرد محدود زير ارزش چهار به ميتوان خود كليترينحالت و عامترين
.امانتداري -وفاداري ، 4 -انصاف ، 3 -راستگويي ، 2 و صداقت -1
است مطلق قبحشان و حسن دارند ، ديني ريشه عميقا كه ارزش چهار اين
نيست هيچكس يعني.هستند ارزشي نظامهاي تمام قبول مورد و مطلوب و
وتبعيض نيست درست انصاف يا است خوب دروغ و است بد صداقت بگويد كه
.است خوب
برخوردارند روشن كمابيش تعريفي از فوق ارزش چهار اين ، بر علاوه
برميانگيزند را همه اتفاقنظر گوناگون تفسيرهاي و تعبير كاهش ضمن كه
و مردم انتظارات و نيازها ما چنانچه نيز مطبوعاتي كار عرصه در
و جامعه مسئولين و هنجارفرستان نظر مورد ديني و ملي مخاطبان ، ارزشهاي
ارزش چهار همين به كنيم جمعبندي را تخصصي و حرفهاي نيزهنجارهاي
مطبوعات دارند انتظار همه ديگر عبارت به.ميرسيم كلي وانتظار
و هست كه همانگونه را حقايق و باشند حقايق انعكاس نماي آئينهتمام
علاوه.كنند منعكس موقع به و سريع صادقانه ، تصرف ، و دخل بدونكمترين
در كنند برخورد منصفانه مسائل با مطبوعات دارند انتظار مردم براين
و نكنند برخورد جانبه يك نظرات و ديدگاهها يا مشكلات و طرحمسائل
بهعنوان مطبوعات اينها از گذشته.باشند انديشهها و افكار محلتعاطي
بر نظارت و مردم حقوق از دفاع به متعهد مدني جامعه يك ركنچهارم
از ملي منافع و مردم قبال در مسئوليت احساس هستند ، امور حسناجراي
.است مطبوعات از مردم حق به جملهانتظارات
به پايبندي و تعهد عدم مشكل به ميتوان تعهدچگونه مشكل به پاسخ
:است شده مطرح پاسخ دو سوال اين به پاسخ آمد؟در فائق اخلاقيات
قانون توسط كه ميكند تاكيد بيروني كنترل نظام بر اول پاسخ
.ميشود تامين مطبوعاتي دادگاههاي و منصفه هيات نظارت ، هيات مطبوعات
بر كه است تنبيهي نظام نوعي واقع در قانوني و بيروني نظامكنترل
از تخطي صورت در تنبيه از ترس يا و قواعد رعايت در نفع اهرمهاييچون
.ميكند آنتاكيد
نسبت را روزنامهنگاران وجداني و دروني باور است قادر كمتر نظام اين
را افراد پايدار تعهد نيز دليل همين به.كند تقويت اخلاقي قواعد به
.نميكند تامين اخلاقيات به پايبندي در
دو بيروني كنترل نظام داشت اذعان بايد فوق مسائل به توجه با
اول مشكل.ميگذارد لاينحل را تعهد موضوع در اصلي مسئله
.كند تامين را آن نيست قادر نظام اين كه است پيشبينيپذيريرفتار
با كه ميشود تضمين جايي تا فقط اخلاقي قواعد رعايت ايننظام در زيرا
و متفاوت افراد منافع كه آنجا از و نباشد ، تضاد افراددر منافع
افراد منافع با قواعد كه جايي باشيم منتظر بايد است ، پيوسته متعارض
پيشبيني بنابراين بزنند ، سرباز قواعد رعايت از پيداميكند تعارض
.بود خواهد مشكل مختلف موقعيتهاي افراددر رفتار
وتنبيه ترس بر چون بيروني كنترل نظام است ، دوممشاركتپذيري مشكل
قواعد به نسبت را افراد قلبي و دروني باور و اعتقاد و است متكي
در افرادرا آزادانه و داوطلبانه مشاركت نيست قادر نميكند ، تامين
نظميپايدار و اخلاق به نيز دليل همين به.كند جلب قواعد به پايبندي
.نميانجامد
دروني كنترل نظام به اول پاسخ برعكس تعهد مشكل به دوم پاسخ
ارزشها كردن دروني كه است كنترلي نوعيخود دروني كنترل.تاكيدميكند
.ميدهد قرار توجه مورد را اختيار و ميل روي از اخلاقي وهنجارهاي
نوعي بلكه ترس ، و جبري بيروني فشار نه دروني كنترل نظام اصلي اهرم
در.ميگيرد ريشه صنفي و گروهي تعهد از كه است شرم و گناه احساس
از را حرفهاي ارزشهاي و هنجارها گروه در عضويت دليل به افراد اينجا
عاطفي تعامل و مشترك ارزشهاي و اهداف.ميكنند قبول اختيار و ميل روي
انتظارات رعايت به كه ميآورد بوجود گروهي تعلق نوعياحساس اعضا
نظام نوعي صنفي تشكل ترتيب بدين.ميانجامد يكديگر از اعضا متقابل
اخلاقي نظم اصلي مشكل دو است قادر خوبي به كه است كنترل خود
نظم كندو حل را افراد رفتار پذيري وپيشبيني پذيري مشاركت يعني
ارادي پذيرش بر كه آنجا از صنفي نظام.آورد بوجود پايداري اخلاقي
اعضا و افراد همه داوطلبانه مشاركت است متكي حرفهاي ارزشهاي و قواعد
اعضاموجب گروهي تعهد و تعلق احساس ديگر سوي از.ميكند تامين را
در و رفته فراتر سودگرايانه محاسبات و خودخواهي نفعطلبي ، از ميشود
روحيه ايندهند ترجيح فردي نفع بر را اجتماعي نفع حال همه
در اعضا رفتار پيشبيني امكان اجتماعي مسئوليت احساس و دگرخواهانه
با سو ازيك صنفي تشكل حال هر در.ميكند فراهم را مختلف موقعيتهاي
ازسوي و ميزند گره عمومي منافع به را فردي منافع خودخواهيها ، مهار
دستگاههاي و دولت بلامنازع سلطه مانع خصوصي فضاهاي حفظ با ديگر
مهمترين روزنامهنگاران صنفي تشكل ايجاد فوق دلايل به.قدرتميشود
اين در اخلاقي پايدار نظم وايجاد مطبوعاتي اخلاق نهادينهكردن ابزار
.است حرفه
حسن ترجمه -اجتماعي كار تقسيم (1359) اميل دوركيم ، -منابع1
قلم انتشارات:تهران-حبيبي
خمسهاي ، فرحناز ترجمه جامعهشناسي ، و فلسفه (1360) اميل -دوركيم -2
فرهنگها مطالعه ايراني مركز:تهران
- Durkheim,E () professional Ethics and civic morals trans.
andcornelia Brookfield, London: Routledge and keyanpall.
- Lukes,s(),Emile Durkheim, Hislife and work:A Historical
in sociology, critical study, Harmonds worth: Penguin Books
Glencoe, free press.- Durkheim,E(), suicide: Astudy
- Vol.No:trans.J.A.spaulding and G. simpson,
اجتماعي ، وفاق (1372)مسعود چلبي ، -7 Training and development,
دومشماره 2 جلد جديد دوره اجتماعي ، علوم نامه
نشرني:تهران نظم ، شناسي جامعه (1375)مسعود چلبي ، -8