چهارم ، شماره 1150 دسامبر 1996 ، سال دي 1375 ، 21 شنبه1
|
|
كجاست؟ تفاهم عرصه ;دانشجو و طلبه
حوزوي درتحصيلات اجتهاد درجه داراي گرجي ابوالقاسم دكتر با گفتگو
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و مراحل خود تكوين روند در جامعه هر در انديشه و تفكر:اشاره
خود وانديشهخاص تفكر هرزمان ديگر ازسوي.راميگذراند متنوعي دوران
تكوين چگونه ما درجامعه پرسيدتفكر بايد اساس اين بر ميطلبد را
در دارد؟ توسعه با سنخيتي وچه ميگيرد الهام منابعي چه از مييابد ،
اين.داشت مبذول خاص توجه دانشگاه و بهحوزه بايد پرسش اين به پاسخ
كه ميپردازند خاص علومي به يك هر دارند كه ماهيتي توجهبه با نهاد دو
نيز و دوتفكر و علوم اين ماهيت.دارند را خود خاص هويت طبيعتا
گفتگو اين اساسي دانشجو ، محورهاي و طلبه براي آنها درك و فهم چگونگي
.ميدهند تشكيل را
مقالات سرويس
امروز جامعه تفكراستو و انديشه توسعه ، مربوطبه موضوعات از يكي
.رادارد خود خاص منشا كدام كههر است علمي عرصه شاهددوگونه ما
غالب در كهبيشتر داشته ما كشور درتاريخ ريشه آنها از يكي
تقريبا كه است ديگريانديشهاي و ميشود مطرح انديشههايحوزوي
آن كهخاستگاه است انديشهاي و مادارد كشور در يكصدساله سابقه
باتوسعه دو اين رابطه برايبررسي.است حوزهاي باانديشه متفاوت
توسعه از را خود تفسير و برداشت درابتدا است ، جنابعالي ممكن اگر
است؟ چگونه حوزوي علوم در توسعه كه بفرماييد آن از پس و كنيد بيان
بيگانه چندان لغويآن معناي از توسعه اصطلاح.الرحمنالرحيم بسمالله
حوزههاي در بخشيدن وسعت توسعهيعني لغوي ، معني به باتوجه.نيست
در.هستند توسعه حال در جوامع همه تقريبا تعريف اين باكيفي و كمي
زمينههاي در ميشوند ناميده يافته توسعه كه جوامع برخي حال عين
توسعه ، حال در ديگر جوامع از يا -جوامع ديگر از كيفي و كمي گوناگون
.هستند جلوتر
مستثني قاعده ازاين هم حوزوي تفكر بهتوسعه ، نسبت نگرش اين با
هم درپيشرفت سعي شك بدون و پيشرفتكند بايد حوزوي تفكر.نيست
مقرراتديني عرصه در تفكرحوزوي موضوع كه آنجا منتهيازميكنند
بخواهيم ما اگر علت بههمين.ميطلبد بيشتري احتياط لذا است ، مذهبي و
اين بيندازيم ، چشم حوزوي تفكر به ميبينيم را مسائل ديگر كه نگاهي با
باب فتح اوائل در.است نداشته پيشرفت است ، شايسته كه آنگونه تفكر
همه به هيچ از واقع در.افتاد اتفاق عظيمي حركت و جنبش يك اجتهاد ،
.شد ضعيف نيز اجتهاد شديم ، دور پرعظمت دوران آن از كه.رسيدند چيز
و نظر ميشود تصور كه بهطوريشد حاكم زيادي بسيار تعبد ما عصر در
اساس براين.است مذهب اصل و دين نفس همان بزرگان ، و علما فقها ، راي
دارد وجود آنچه به و كنند احتياط بيشتر چه هر ميكنند سعي كه است
.باشد نداشته وجود چرايي و چون موضوعات ، در و باشند متعبد
شكل پديدآيد اجتهاد در بود لازم توسعهايكه شد باعث امر اين
در توسعه -انقلاب از زمانپس خصوصا-زمان حاليكهمقتضيات در نگيرد ،
مطرح كهدرگذشته مسائلي ميكند ، بيشترضروري چه هر را زمينه اين
گوينداز مستحدثه مسائل لذابدان و است شده مطرح هماكنون نبوده
شيعيان اختيار در آن خاص معناي به حكومت اين ، از پيش گذشته اين
دست در مجال ايشان براي بههيچوجه و نداشت قرار شيعه فقيهان بويژه
است شده ديگري طور مطلب بحمدالله امروزه اما.نداشت وجود قدرت گرفتن
اين دارند ، اختيار در قدرت و گرفتهاند بدست را حكومت شيعه عالمان
را بيسابقهاي جهش كه اجتهاد ، پيدايش صدر هماننددارد اقتضا امر
مسائل همه اجتهاد و آيد پديد اجتهاد در جهشي ديگر بار بوديم ، شاهد
.كند حل را معضلاتجامعه همه استنباط با و كند بررسي را امروزين
تعبد همان كهالبته است زياد بسيار برايكار فضا و زمينه بنابراين
اندازه لازمبه جرئت متاسفانه شدهاست سبب اندازه از احتياطبيش و
در كيفي و ابعادكمي در را توسعهاي و نداشتهباشد وجود كافي
.نباشيم شاهد است شايسته كه گونه آن حوزوي انديشه
صورت اينزمينه در شايستهاي تاكنونحركت كه آن با حال هر به
ومشكلات باشيم اجتهاد شاهدتوسعه عنقريب كه است ، اميدواريم نگرفته
.برداريم پا پيش از را
شد ايران وارد اخير قرن طي كه انديشهاي با را تفكر اين بخواهيم اگر
چه يك هر كنيم مقايسه است گرفته غرب انديشه از عميقي تاثيرات و
دارد؟ بنيادهايي و مباني
غربي جوامع كه استاين مشخص نسبتا اصطلاحامروزي ، به تفكر مبناي
عده ديگر طرف از.نيست انكار قابل داشتهاند زيادي مادي پيشرفتهاي
از و رفته آنجا به تحصيل براي ما روشنفكران و دانشجويان از بسياري
اقتضاء ارتباطي چنين كه است طبيعي.گرفتهاند بهره آنها تحقيقات
تحقق هم امر اين كه بشود سرزمين اين وارد تفكر طرز آن كه ميكند
همه ايران ، اسلامي كشور به تفكر اين ورود با است بديهي است ، يافته
سياست ، تجارت ، حقوق ، است شده دگرگون ما جمعي و فردي زندگي شئون
اين.است پذيرفته شگرفي تاثير تفكر ازاين... و اجتماعي نهادهاي
رخنه ما وجود عمق در تفكر اين حقيقت ، در.انكار غيرقابل است واقعيتي
فرهنگي شبيخون يا تهاجم نوع يك را آن ميتوان ترديد بدون.است كرده
و كنند تهي داريم خودمان آنچه از را ما كه است اين آنها هدف دانست ،
بهوضوح نيست ، انكارپذير امر اين.كنند آن جايگزين را ديگري موضوعات
طرف از گرفت ناديده را آن نميتوان ميكنند دنبال را هدفي چنين آنها
تفكرو لذا هستيم ، مسلمان ما و است مردم دين اسلام ايران ، در چون ديگر
ومحدوديتهايي شود ايران وارد بيحسابوكتاب نميتواند انديشهغربي
و كشورشد ، اين وارد غربي كهتفكر پذيرفت بايد بنابراين.دارد
و داشته وجود آن ونفوذ ورود سر بر هم مانع گذاردهولي هم تاثير
خود توسط كه گونه آن غربي ، انديشه است شده باعث موضوع همين.دارد
موثر اسلامي ايران در گسترده صورت به نتواند ميرفته ، انتظار غربيها
.شود واقع
حالي عين تفكردر اين ميشود ، مطرح بحثديگري حوزوي ، تفكر درباره
و ضعف دچار غربي ، انديشه ورود بهدليل;است سنت و بركتاب مبتني كه
شرايط در داشته ، تاثير درگذشته كه نحو بدان نميتوانداست شده سستي
.باشد داشته اثر هم كنوني
مورد رابسياري تفكر طرز دو اين وتاثرات تاثير و انفعالات ، و فعل
دو اين از يك هر است شده باعث تاثر و تاثير اين.قراردادهاند بحث
طور به دو هر نفوذ ميزان از كه است مسئله همين باشد مانع ديگري براي
بعد در تفكر اين از يكي كه است شده آن از ومانع كرده جلوگيري كامل
.باشد مطلق حاكم جامعه ، فكري
عرفاني ، مبنايي حوزوي انديشه معتقدند عدهاي تفكر دو اين مقايسه در
اين بر و است متكي هست برآنچه جديد انديشه و دارد غيرمادي و معنوي
چيست؟ مورد اين در شما نظر.دارد قرار مبنا
تفاوت غيرديني تفكرات و ديني تفكر بين كه واقعيتاست يك اينالبته
منحصرا غربي جوامع مخصوصا جهان ، امروزين تفكرات.دارد وجود فاحشي
چندان كه بگويم ميتوانم هيچ نگويم اگر ميزند دور مادي موضوعات حول
و عميق ارتباط ديني تفكر شك بدون اما.نميپردازد معنوي مسائل به
هم اسلام كه معتقديم مسلمان يك عنوان به ما.دارد معنويت با گستردهاي
دو هر آن ، غيرمادي جنبههاي به هم و پرداخته زندگي مادي جنبههاي به
نوع دو اسلامي و غربي تفكر قهرا ، لذااست داده قرار توجه مورد را
توجه ماديات به صرفا كه غربي تفكر برخلاف و است هم از جدا تفكر
.دارد توجه معنويات به هم و ماديات به هم اسلام دين دارد ،
است شده معنويتوجه و مادي بعد دو هر به نسبت هم حوزوي تفكر در آيا
است؟ شده اشاره بعد يك به بيشتر كه آن يا
اين ;دادهاست قرار توجه مورد را معنوي مسائل بيشتر حوزوي تفكر
دين ، ولي.است برداشتهايخودشان و استنباطات از ناشي هم مسئله
دارد توجه مادي مسائل به هم چشمدارد ، دو دين ، نگاه.نيست اينگونه
ندارد مادي مسائل حوزه ، بگويم نميخواهم البته.معنوي مسائل به هم و
اينجانب.است معنوي مسائل در كوششهايشان همه به نزديك و بيشتر ولي
فكري هيچ كه بود اين حوزه مسئولان افتخار كه بودم حوزهاي يك در زماني
و كنند درك را ديني مسائل و علوم كه اين جز معنوي ، مسائل جز ندارند
بايد اما باشد دين مخالف اينكه نه تفكر نوع ايندهند ترويج و تعليم
دين تفكر.دارد هم ديگري نگاه اسلام دين ويژه به دين كه كنيم توجه
مادي تفكرات از را اسلام دين معنوي ، تفكر.نيست غافل ماديات از اسلام
.دارد توجه وجه دو هر به اسلام و است نساخته جدا
وجود توسعه ، اقشاري حال در جوامع از بسياري مانند ما جامعه در
.شدهاند متاثر است الهامگرفته غرب از كه جديد ، تفكر از كه دارند
متكي ماديات بر بيشتر فرموديد كهجنابعالي همانطور جديد تفكر اين
ديني تفكر با نسبتي ميتوانند اقشار اين آيامعنويت و اخلاق تا است
باشند؟ داشته
ديني تفكر قهرابا نباشد ، متكي معنويات بر تفكرات اين واقعا اگر
گفت ميتوان البته.برقراركند ارتباطي نميتواند آن ارزشي نظام و
برخورداري باشد نداشته منافات ديني تفكر با كه آنجا تا جديد تفكرات
اين بايد اينجا در.بود نخواهد روبهرو مانعي با هيچوجه به آنها از
حوزوي تفكرات شدم ، متذكر هم قبلا كه همانطور كه شوم يادآور را نكته
هيچگاه و بود دور به حكومت از پيوسته گذشته در كه آنجا از ما
بهتدريج لذا باشند داشته دخالتي حكومتي مسائل در نميگذاشتند مخالفان
دست در را حكومت نميتوانند هيچگاه كه شدند روبرو ذهنيت اين با
از رو اين از كردند ، در به سر از را فكر اين كلي به كمكم گيرند ،
موضوعات در پژوهش و كاوش از كلي بطور بلكه حكومتي مسائل به پرداختن
به موضوع خوشبختانه كه حاضر حال در اما.ماندند دور ماديبه
به ناگزيربايد گرفته قرار آنان خود اختيار در حكومت و شده كليمتفاوت
هم مادي درمسائل تحقيق از و بپردازند معنوي و مادي مسئله دو هر
تفكر اين گيرد ، مناسبانجام گونهاي به امر اين اگر.نكنند كوتاهي
.دهد قرار ذهني و فكري پوشش همتحت را جديد گروههاي و اقشار ميتواند
.بود نخواهد پوشيده جامعه خيرخواهان بر هيچكسخاصه بر امر اين مصالح
.عاليگذراندهايد سطوح در را دانشگاه و حوزه در آموزش جنابعالي
در كه اخير دوران وتفكر حوزوي تفكر دو با همسان كه ميدانيد بيشك
هستند حوزهها يكي.هستيم شاهد راهم آموزش نوع دو دارد حضور ايران
تاريخي حيات در اينها از يك هر كه آنجايي ازدانشگاهها هم ديگري و
متاثر آنها از و كرده پيدا آشنايي خاصي ارزشهاي و تفكر با خود
كرد نزديك يكديگر به را آموزشي نهاد دو اين ميتوان چگونه بودهاند ،
باشد؟ فهم قابل نهاد دو هر دانشجويان براي نهاد دو هر روح تا
فراهم ميتوانشرايطي كه كنم تاكيد امر اين بر بايد چيز هر از قبل
.كنند درك را يكديگر زبانعلمي كاملا نهادها اين دانشجويان تا آورد
و داشته جداگانهاي علمي هويت طلبه دانشجوو معتقدند كه كساني برخلاف
عين در و ممكن اين كه معتقدم من نيستند ، هم با علمي ارتباط به قادر
مقدمات به نياز امر اين تحقق كه اينجاست مهم نكته اما.است لازم حال
طلبه براي دانشگاه درك و دانشجو براي حوزه درك يعني.دارد خود خاص
علت راه از هركس.بگيرند فرا را مقدماتي دو ، هر كه دارد آن به نياز
مربوط مقدمات تا كه بگويم بايد بنابراينببرد پي معلول به ميتواند
به قادر طلبه نه و دانشجو نه نشوند ، درك و فهم حوزه و دانشگاه به
طلبه هم و دانشجو قشر هم ديگر عبارت به.بود نخواهند يكديگر شناخت
حوزه و دانشگاه:نهاد دو هر عالي مدارج كه دارند را اين صلاحيت دو هر
دانشگاه مقدمات حوزوي ، كه دارد آن به نياز امر اين اما كنند طي را
.را حوزه مقدمات دانشگاهي ، و بفهمد را
را مقدماتي چه كنيم ، صحبت جزئيتر كمي اگر فرموديد مقدمات ، از صحبت
حوزه را مقدماتي چه و كند؟ درك را حوزه تا بياموزد دانشگاهي بايد
كند؟ درك را دانشگاه تا دهد قرار مدنظر بايد
طلبه دانشجو ، .است صميميت و صفا جو ايجاد چيز هر از قبل مقدمات اين
باشد ، علاقمند او با نشر و حشر به و بداند خود از و بدارد دوست را
نسبت يافته دست دانشگاهي مدارك به و كرده روز تحصيلات چون نكند تصور
و صميمي يار دوست ، را دانشجو همينطور هم طلبه.دارد امتياز ديگري به
وفقه منطق و ميداند نحو و صرف چون نكند تصور خودبداند ، مددكار
معلم استادو عليالاطلاق پس است ضعيفتر او از جهت اين از خواندهدانشجو
در جو اين آوردن وجود به عهدهدار.نيستند يكديگر عرض در است ، دانشجو
دانشجو و طلبه خود جمله از بعد درجه در و جامعه پيشوايان اول درجه
به بلكه فشارگونه و ساختگي طور به و بايد و شعار با نه البته است
يكديگر علوم با بخواهند دانشجو و طلبه چنانچه.متقابل تفاهم وسيله
غيرهآگاهي و عرفان و فلسفه اصول ، و فقه از دانشجو يعني آشناشوند
مقدمتا هم شودآن آگاه دانشگاهي علوم از بخواهد طلبه يا كند حاصل
دو از كدام هر تا دستآورند به كافي آگاهي علوم از سري يك از بايد
نهائي علوم از و كنند درك خوب لحاظعلمي از را ديگر طرف بتوانند طرف
منطق ، نحو ، و صرف مانند دارد وجود حوزهمقدماتي در.شوند آگاه وي
لازمه كه دارد را خود خاص مقدمات رشته هر هم دانشگاه در و ،..و
.است مقدماتي علوم همين گذراندن و فهم ديگري به كدام هر علمي نزديكي
حوزه از كه ديدهام را زيادي افراد اينجانب فعلي شرايط در خوشبختانه
پرداختهاند مقدمات به ذهني و فكري برايوحدت و بودهاند ، دانشگاه يا و
است ممكن تنها نه امر اين گفت ميشود لذا.بودهاند هم موفق و
مرتبه از بخوبي توانستهاند و رفتهاند را راه اين زيادي بلكهتعداد
.كنند درك نيكي به را او و شوند آگاه ديگر طرف علمي
بينهايت گذاشتيد همشهري روزنامه اختيار در را خود وقت كه اين از
.سپاسگزاريم