چهارم ، شماره 1154 دسامبر 1996 ، سال دي 1375 ، 25 چهارشنبه 5
تو تمناي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
الرحيم الرحمن الله بسم
نداي كه آنكس و درانتظارند سالها بهيادش زمان و زمين كه آنكس
و نيكي نداي و اوميآيد داد ، خواهد بسط عالم تمامي بر را عدلوداد
،(ع)ابراهيم ،(ع)نوح ،(ع)آدم وارث كه اوئي.ميدهد سر را درستي
مقام و ركن ميان در ندا و ميآيد است (ص)محمد و (ع)عيسي ،(ع)موسي
از قبل را شما خدا كسانيكه اي خاصان ، گروه اي:كه سرميدهد كعبه
.بيائيد و كنيد امرم اطاعت.است كرده ذخيره من ياري براي ظهورم
(ع)امامحسنعسگري خانه در هجرت سال 255 در شعبان نيمهشب 15 در نوزادي
آيت ;انسانها بر خداوند سوي از موهبتي نهاد ، گيتي عرصه به پا
كه ;خداوندي حجت آخرين ;تاريخ پايان تا بشريت بر پروردگار جاودانه
!بخشد نجات را ستمديدگان و زجركشيدگان تا ماند خواهد باقي زمين بر
دنيا از بزرگوارش پدر كه روزي.بود نرجس حضرت آن مادر مبارك نام
به خداوند را قضاوت و حكمت كودكي دوران همان در و بود ساله پنج رفت
به همچنانكه داد قرار عالم دو بر حجت و آيت را او و كرد عنايت وي
نبوت منصب گهواره در (ع)عيسي به و داد حكمت كودكي سن در (ع)يحيي
.بخشيد
كتاب در و بوده مشهود نيز گذشته دوران در بسيار كتبي در مباركش وجود
ايزدان با اهريمنان لشكر:آمده است زرتشتيان مذهبي كتب از كه زند
جانب از تنگي هنگام در...دارند كشمكش و محاربه خاكدان روي از دائم
ميرسد ياري اويند فرزندان كه ايزدان به آسمانست خداي كه اهورامزدا
منقرض را اهريمنان و ميشود ايزدان طرف از بزرگ پيروزي آنگاه...و
...نشست خواهد نيكبختي تخت بر بنيآدم و ميسازد
و هنديان نزد است معتبري كتب از كه شاكموني كتاب در ;دوم بشارت
به دنيا دولت و پادشاهي:آمده است بوده پيامبر پيروانش بعقيده
بر كه باشد كسي وي.شود تمام بزرگوار كشن جهان دو خلايق سيد فرزند
شود سوار ابرها بر و كند فرمان و براند حكم دنيا مغرب و مشرق كوههاي
ماوراء و شمالي قطب زير كه تسعين ارض تا باشند او كاركنان فرشتگان و
نام و گردد زنده خدا دين و گردد دين يك خدا دين و شود صاحب را بحار
.باشد خداشناسي و باشد ايستاده او
را مطالبي آمده بهشمار مهم هنديان نزد كه ديد كتاب در ;سوم بشارت
آخرالزمان در پادشاهي دنيا ، خرابي از پس:كه است گردانيده عنوان
را عالم تمام و باشد منصور او نام و باشد خلايق پيشواي كه شود پيدا
هرچه و بشناسد كافر و مومن از را همهكس و آورد خود دين به و بگيرد
.برآيد خواهد خدا از
:آمده است هنديان الهي ديگر كتب از كه باسك كتاب در ;چهارم بشارت
خلايق كهپيشواي آخرالزمان در عادل پادشاهي به شود تمام دنيا دو
در آنچه و باشد او با راستي و حق و باشد (آدميان و پريان و ملائكه)
و آسمانها از و آورد بهدست را همه باشد پنهان كوهها و زمينها و دريا
...نيايد بهدنيا كسي بزرگتر او از و دهد خبر باشد آنچه زمين
از بعد:آمده است براهمه كتب از كه دادئك كتاب در ;پنجم بشارت
از مسلمانان ميان در اسلام و آخرالزمان در شود برچيده مسلماني آنكه
و زاهدان رياي و حاكمان تعدي و عالمان و فاسدان فسق و ظالمان ظلم
و ظلم از شود مملو دنيا و شود برطرف حاسدان حسد و امينان بيديانتي
و ظالم پادشاهان و نماند او از نام بجز و شود برطرف اسلام و ستم
را عالم و كوشند يكديگر خرابي ودر شوند بيانصاف رعيت و شوند بيرحم
و مشرق و كند ظهور آخر جانشين و آيد بدر حق دست بگيرد ، ضلالت و كفر
قبول كسي از راستي و حق غير و..بگردد و بگيرد را عالم مغرب
...نكند
و:(اوستا از قديمي بخشي) است آمده گاتها دركتاب ;ششم بشارت
را تو كشور ايمزدا آنگاه پس فرارسد ، گنهكاران اين سزاي هنگاميكه
در ،(است مزداخدا پارسائي و راستي و منش و قدرت نماينده) بهمن
و سپردند راستي دستهاي به را دروغ كسانيكه براي از كند برپا پايان
كاميابي به آنگاه آري كنند ، تازه زندگي كه باشيم آناني از خواستاريم
.رسد پي از شكست را دروغ جهان
اي كي:كه آمده ، روز بامداد تحتعنوان گاتها كتاب در ;هفتم بشارت
با فراگيرد راستين جهاندين آيد ، فراز روز بامداد مزدا
؟؟(هستند كساني چه) كيانند رهانندگان پرخرد ، آموزشهايفزايشبخش
...آمد خواهد ياريشان به بهمن آنانيكه
.شماره 16 يسناهات 44 گاتها ، ;كتاب همان در باز ;هشتم بشارت
پيروان كه پيروزگري آن كيست:برگو من به ميپرسم ، تو از !اهورا اي
سرور آن برگماشتن به آشكارا مرا !ايمزدا است؟ پشتوپناه ترا آيين
آنكه است ، شده رويآور بدو نيك منش و فرمانبري آنكه زندگي درمانبخش
.آگاهساز اويي ، خواستار تو
كه بود تواند آيا:آگاهگردان آگاهي ، بدان آنچه از مرا !اهورا اي
مينوي ، جهان در دروغپرست يافتن كيفر و بازپسين روز رسيدن از قبل
يسناهات گاتها ، ...دهد؟ شكست را دروغپرست جهان همين در راستي پيرو
.و 2 شماره 1 48 ،
:جاماسبنامه كتاب از ;نهم بشارت
بزرگ بزرگسر ، مردي هاشم ، فرزندان از تازيان زمين از آيد بيرون مردي
ايران به روي بسيار سپاه با باشد خويش جد دين بر و ساق بزرگ و تن
....كند داد پر و را زمين كند آباداني و نهد
:است آمده كتاب همان در باز و
(مكه) بكه كوههاي ميان در كهباشد پيغمبران آخر عرب پيغمبر....
با و.بود خواهند سواران شتر او قوم و شود سوار شتر و شود پيدا
نباشد سايه را او و نشيند بندگان (كنار) بروش و خورد چيز خود بندگان
او كتاب و باشد اديان اشرف او دين و بيند پيشرو مثل سر پشت از و
دين و دهد باد بر را (عجم) تازيك او دولت و را كتابها همه كند باطل
تمام و كند خراب را آتشكدهها و نارسدير و كند برطرف را پهلوي و مجوس
از و اشكانيان ساسانيانو و كيانيان و پيشداديان روزگار شود
كسي دارد نام شاهزمان و جهان خورشيد كه دخترپيغمبر فرزندان
باشد پيغمبر آن كهجانشينآخر يزدان حكم به دنيا ودر شود پادشاه
باشد متصل قيامت به تا دولتاو و باشد (مكه) بكه مياندنياكه در
به زمين و...گردد جفت آسمان و شود تمام دنيا او پادشاهي از بعد و
بنده و يزدان ضد كه را كلان اهريمن و شود برطرف كوهها و رود فرو آب
زنده را بسياري گروه پيغمبران و خوبان از و..بگيرد باشد او عاصي
...كند
:آمده است عتيق عهد كتب از كه (ع)نبي داوود زبور كتاب در ;دهم بشارت
پژمرده سبز علف مثل و.ميشوند بريده بزودي علف مثل كه زيرا...
انجام را آن كه كن توكل وي بر و..بنما توكل خداوند بر.شد خواهند
ظهر مثل را حكمت و.آورد خواهد بيرون نور مثل را عدالت و.داد خواهد
منتظران اما و شد خواهند منقطع شريران كه زيرا..باش او منتظر..
نخواهد شرير زماني از بعد كه هان.(بود) شد خواهند زمين وارث خداوند
است متبسم او بر خداوند...شد خواهند زمين وارث حليمان اما و...بود
چله و كرده برهنه را شمشير شريران.ميآيد او روز كه ميبيند زيرا
فراواني از صديق كمي...و بياندازند را فقير و مسكين تانمودهاند
ميراث و ميداند را صالحان ميراث خداوند..باشد بهتر بسيار شريران
هرگز را صالح مرد اما شدم پير و بودم جوان.بود خواهد ابدي آنان
قرض و است رئوف...بشوند نان گداي كه را نسلش نه و نديدهام متروك
در و شده زمين وارثان صديقان...بود خواهند مبارك او ذريت و دهنده
نخواهد اقدامش بوده ، قلبش در خداوند شريعت...بود خواهند ساكن آن
را ايشان خداوند و.بود خواهد ايشان قلعه او تنگي دروقت...لرزيد
بر زيرا رهانيد خواهد كرده ، خلاص شريران از را ايشان.داد خواهد نجات
.(آيه 40)مزمور 37.دارند توكل او
خود خدااحكام اي:آمده است آيه بر19 مشتمل كه مزمور 72 در يا و
به ترا فقراي و بهعدالت ترا قوم آنكه تا.عطافرما ملكزاده به را
فرزندان و كرد خواهد رادادرسي قوم مساكين..نمايد انصافحكم
و.شكفت - خواهند صالحان روزهايش در..داد خواهد نجات را فقير
و دريا تا دريا از كرد خواهد حكمراني او و..بود خواهد سلامتي وفور
خواهد رهائي كنند ، استغاثه مسكينان چون..جهان اقصاي تا نهر از
مساكين و محتاج و ذليل به...ندارند رهاننده كه را فقيران و.داد
...داد خواهد نجات را مساكين جانهاي نظرش در هم و كرد خواهد ترحم
خواهند بركت مردمان او در ماند باقي آفتاب مثل و است ابدي او اسم
....خواند خواهند خجسته را او زمين امتهاي جميع و يافت
.دوازدهم فصل نبي دانيال كتاب از ;يازدهم بشارت
است قائم جانبپسرانقومت از كه بزرگميكائيلي سرور زمان آن در
استنجات شده يافت مكتوب دركتاب كه كسي هر و...خواهدبرخاست
اما...شد بيدارخواهند بسياري خاك در ازخوابندگانيافت خواهد
كار انجام زمان به تا كتابرا و كن مخفي را دانيالكلمات اي تو
قوم قوت پراكندگي كه...برايزماني كه خورد قسم و...مختومساز
پس...خواهدرسيد اتمام به امور همهاين آنگاه رسد انجام به مقدس
دانيال اي برو داد جواببود خواهد چه امور اين آخر آقايم اي گفتم
خواهند شرارت شريران...بود خواهد مخفي زمان آن تا امور اين زيرا
...كشد انتظار كه آنكس بحال خوشا..فهميد خواهند حكيمان ليكن ورزيد
.بود خواهي قايم خود ، نصيب در ايام اين آخر در
.و 2447 متيآيات 3134 انجيل ;دوازدهم بشارت
آيد ، خويش مقدس ملائكه جميع جلالبا در انسان پسر چون اما..
در اينك:گويند را شما اگر پسخواهدنشست خود جلال كرسي بر آنگاه
همچنانكه زيرا.مكنيد باور خلوتست در آنكه مرويديا بيرون است صحرا
نيز انسان پسر ظهور.ميشود ظاهر مغرب به تا شود ساطع مشرق از برق
و قوت با آسمان ابرهاي بر كه ببينيد را انسان پسر...بود خواهد چنين
به آينه هر...فرستاده آواز بلند صور با فرشتگان و ميآيد عظيم جلال
آن از اما.گذشت نخواهد طايفه اين نشود واقع همه اين تا بگويم شما
ليكن.بس و من پدر جز آسمان ملائكه حتي ندارد اطلاع كس هيچ ساعت و روز
و ميخوردند مردم نوح طوفان قبل ايام در كه زيرا.باشد نوح ايام چون
كشتي به نوح كوتاه لحظهاي در روزيكه تا ميكردند نكاح و ميآشاميدند
.بود خواهد انسان پسر ظهور نيز همچنين..آمد سيل و رفت
.باب 21 لوقاآيات 536 انجيل ;سيزدهم بشارت
واقع كي امور اين پس استاد اي نموده ، گفتند سئوال او از و..
و جنگها اخبار وچون..چيست؟ وقايع اين شدن نزديك علامت و ميشود
است ضرورت اول امور اين وقوع كه زيرا نشويد مضطرب بشنويد را فسادها
با مملكتي و قومي با قومي گفت ايشان به...نيست ساعت در انتهاء ليكن
وباها و قحطيها و جايها در عظيم زلزلهاي و كرد خواهند مقاومت مملكتي
و...شد خواهد ظاهر آسمان از بزرگ علامات و هولناك چيزهاي و پديد
جلال و قوت با شده سوار ابري بر كه ديد - خواهند را انسان پسر آنگاه
از كنيد ، بلند را خود سرهاي بشود چيزها اين ابتداي چون.ميآيد عظيم
نشود واقع امور اين جميع تا...است شده نزديك شما خلاصي كه جهت آن
...گذشت نخواهد فرقه اين
نهائيحضرت ظهور و وجود با دررابطه اسلام چون آئيني هيچ شك بدون
و عتيق دوران كتب مطالب وجود از.است ننموده بحث (عج)الزمان صاحب
كه است آمده ميان به شخصي وجود دارد ، وجود آنها تمامي در كه مطالبي
را داد و عدل كه است الزمان آخر در مشترك و مشخص ويژگيهاي داراي
او نام و سازد رها اجحاف و ظلم و سختي از را مردم و بگستراند
آخرين و خدا پيامبر آخرين فرزندان از و وي لقب منصور و است ايستاده
سطح در ميگردد يكي خدا دين و ميباشد اديان اعظم و اشرف كه الهي دين
رسول خاندان از (عج)موعود مهدي امام دوازدهم ، امام...و تمدنها
رابطه در بارها و بارها آلپاكش از نيز متعددي احاديث و بوده (ص)اكرم
.ميكنيم توجه آنها از خلاصهاي به كه شده مطرح گرديدنش پديدار با
مهدي:فرمود(ص)خدا رسول كه شده انصاريروايت عبدالله جابرابن از
است من كنيه كنيهاش ،(محمد) است من اسم او اسم مناست فرزندان از
.است من به نسبت مردم شبيهترين خلقت و اخلاق نظر از ،(ابوالقاسم)
عدل از پر را زمين و نمايد ظهور آنگاه...است حيرتي و غيبتي او براي
:فرمود روزي كه گويد (ع)علي حضرت از نباته اصبغابن...كند داد و
من فرزندان از يازدهمين او كه - خود از هستم مولودي فكر در...
كرد خواهد داد و عدل از پر را زمين كه است اومهدي و بود خواهد
...ستم و ظلم و جور از شده پر همچنانكه
شنيدم (ع)علي حسينبن حضرت از گفت شدهكه روايت عمر بن عبدالله از
را روز آن متعال خداوند روز ، يك مگر نماند باقي دنيا از اگر:كه
پر پس من ، فرزندان از مردي كند خروج اينكه تا گرداند طولاني آنقدر
چنين اين جور ، و ظلم از شده پر كه نحوي همان به داد و عدل از ميكند
.شنيدم (ص)خدا رسول حضرت از
محمدرا خدائيكه به سوگند:فرمود(ع)حسين امام فرزندش به (ع)علي
بعد وي لكنقيام.گردانيد مبعوث بهپيغمبري و برگزيده خلايق همه از
ثابت اعتقاد دينو در غيبت آن در كه شد حيرتيخواهد و غيبتي از
از را ما ولايت پيمان و عهد خدا كه يقين ارباب و مخلصين مگر نميشود
....نوشته ايشان دلهاي در را ايمان و است كرده اخذ ايشان
:(عج)مهدي حضرت با دررابطه سنت اهل از نيز احاديثي
به را شما ميدهم بشارت:فرمود (ص)اكرم رسول حضرت:خدري سعيد ابي از
مردم اعتقادات كه حالتي در من امت ميان در ميشود برانگيخته كه مهدي
زمين ميسازد پر گردند ، متزلزل خود دين امر در مردم و - باشد مختلف
...جور و ظلم از باشد شده پر همچنانكه راستي و عدل از را
و امام دوازدهمين:آمده الخواص كتابتذكره در جوزي ابن سبط از
است ابوالقاسم و اوابوعبدالله كنيه و است..الحسن محمدبن پيشوا
وآخرين منتظر و قائم و وصاحبالزمان خدا بازمانده آخرين واوست
مردي من خاندان از:فرمود (ص)خدا رسول كه است كسي همان او...ائمه
من ، كنيه كنيهاش و است من اسم او اسم كه ميكند خروج آخرالزمان در
.ميكند پر داد و عدل از را زمين
زبان چهاز و تسنن اهل زبان از چه امرمهم اين از بسياري احاديث و
.تشيع اهل كلام و
را پيغمبر...:كه است قوليآورده از فارسنامه در ابنبلخي
زودهلاك ايشان مانند و ثمود و چونعاد قرون همه چرا كه پرسيدند
آنكه با امانماند و كشيده درازا (ايران)پارسيان ملك اما شدند
لوافي وعد البلاد وافي عمر لانهم:فرمود (ص)پيغمبر بودند ، آتشپرست
ميان گستردند داد و جهان در كردند آباداني آنكه بهر از).العباد
.(...عزوجل خداي بندگان
:ميگويد حديث 34126 كنزلالعمال ، ج 12 در هندي حسامالدين
را زمينه و ميكنند قيام (ايران) شرق از مردمي:فرمود (ص)پيامبر
.ميسازند فراهم (عج)مهدي جهاني انقلاب براي
جودي بابازاده اميرسعيد
كريم قرآن
جلد 13 و جلد 53 بحارالانوار -
هندي حسامالدين كنزالعمال -
جاماسب از نامه جاماسب -
لنگرودي تاج مهدي محمد (عج) زمان امام سيماي -
كتاب- (ع)داود زبور شامل.(عهدجديد و عتيق عهد) انجيل كتاب -
....و -(ع)نبي دانيال
اوستا -
ج 4 شريف كافي -دكتربهشتي شهيد از مهدويت و اديان -
بلخي ابن فارسنامه -