چهارم ، شماره 1154 دسامبر 1996 ، سال دي 1375 ، 25 چهارشنبه 5
شهادت سرفراز سروهاي
تهران استان شهيد سرداران بزرگداشت همايش پيشباز به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
منزل بوديم همتجوشكاريرفته حاج و كلهر شهيد از ديگر خاطراتي
داشتيم.كنيم كمك را او ساختمانسازي كار در كه آشنايان از يكي
شما:گفت ازاحوالپرسي پس و آمد يدالله آقا ديديم ميكرديم جوشكاري
.خودم بدهيد ميكنيد ، كار آهسته داريد
را كار دقيقهبقيه چند عرض در و كرد زياد را دستگاه درجه آن از بعد
را كارها اين نبايد و سپاهم فرمانده من حالا كه نگفت.داد انجام
.بكنم
زيادي كنيم ، مقدار آسفالت را منزل پشتبام داشتيم قصد ديگر يكبار
همه نفري يك ايشان.شدهبود ما كار مانع و بود آنجا سيمان كيسه
.كنيم آسفالت را آنجا بتوانيم تاما پايين آورد بالا از را آنها
بود اول نگوييمنفر اگر داشته سپاه كه جنگهايي تاريخ در همت شهيد
سنگيني هميشهماموريتهاي كه بود اولي درجه افراد از يكي اما
.بود برعهدهاش
ما با دشمن جنگيكه از مشكلتر جنگي ساله ، چند جنگ اين طول در شايد
جاده بود ، كم تداركات رساندن امكان نداشتيم ، كرد مجنون جزيره در
.ميكرد بمباران شدت به دشمن هوايي نيروي نداشتيم ، زميني
.ميباريد گلوله باران مثل.بود نشده ساخته پل هنوز
ميشد گلولهريخته هزار صد چند ساعتي كه بودند كرده شمارش برادران
نيروها فرماندهي و نيامد بيرون و ماند جزيره در همت شهيد حال اين با
.گرفت بهعهده را
ميثمي حجتالاسلام شهيد خاطرات از برگهايي
ميثمي ، شهيد ديدم.بوديم ايستاده خرمشهر راهي شيرمالسه نان
قبلاسابقه تعجبكردم ، .ميآيد دارد و است شيرمالدستش مقدارينان
پرسيدم.نداشت مسايلتوجهي اين به و بكند كارها ازاين ايشان نداشت
نگاهش ديدم بود پيرمردي:ايشانگفت گرفتيد؟ چه رابراي اينها
كسي چون و بخريد من بياييداز بگويد گوياميخواست ملتمسانهاست ،
تااز ده آوردهباشم بدست را بندهخدا اين دل اينكه براي ازاونخريد
.خريدم را نانها آن
.كرديم تقسيم بچهها بين و برديمقرارگاه را نانها ميثمي شهيد با
.بود ثبتمطالب ميثمي ، شهيد خصوصيات از وقايعيكي ثبت
اتاق به استراحت براي شب شيرازو سپاه بودم رفته بنده وقت يك
مشغول ايشان بوديم ، استراحت حال در همگي كه موقع آن در.ايشانرفتم
به مينوشتند را مطالب و نامههابوده و مطالعهگزارش و ثبتوقايع
ايشانتمام نيز بودند جنگ در كه زمانيميداد اهميت اينكارخيلي
محلاتي برايشهيد طيگزارشي و ميكرد رايادداشت روزانهجبهه مطالب
محضرامام به بود لازم كه آنچهرا محلاتينيز شهيد.ميفرستاد
.ميفرستادند