چهارم ، شماره 1158 دسامبر 1996 ، سال دي 1375 ، 31 سهشنبه 11
|
|
تمدن فرسايش و تاسيس
عموم مقبول ايدئولوژي داراي كه ميگيرد قوام موقعي تمدن
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بحرانها حل در نظام كارآمدي طريق از ايدئولوژي اجتماعي مقبوليت.باشد
.ميشود حاصل
آموزندهاي پيامهاي حاوي كلان ، نگاه و تمدني حيث از ما سده:اشاره
پرسش اين شوروي ، امپراطوري فروپاشي و دنيا در دين جايگاه تحكيم.است
فقدان با كه چيست تمدن يك زوال و قوام رموز اصولا ميكندكه مطرح را
تمدني حوزههاي مملكتداري شيوه در تامل هبوطميكند؟ تمدن آنها ،
اين هدف كه ميشود منجر قواعدي استخراج معاصربه غيربحراني و بحراني
مسئله انتزاعي ، صرفا بحث از پرهيز برايآنهاست نظري نوشتارتبيين
قرار مقايسه ومورد انتخاب عيني ، عنوانمصداق به شوروي فروپاشي
تناسب اصل تمدني ، استحكام در مفهوممركزي اينكه فرض با.ميگيرد
.ميشود پرداخته ايناصل زواياي و اجزا توضيح به ميباشد
مقالات سرويس
شده تمدن از متفاوتي تعريفهاي گوناگون ، مكاتب چيست؟در تمدن
جامع نسبتا و عمومي تعريفي دورانت ، ويل تعريف كه ميآيد نظر بهاست
وجود نتيجه در كه است اجتماعي نظمي از عبارت تمدن:ميگويد او.باشد
(1).ميكند پيدا جريان و ميشود امكانپذير فرهنگي خلاقيت آن ،
:از عبارتند كه داد تشخيص ميتوان اساسي ركن چهار تمدن در
.اقتصادي امور در احتياط و پيشبيني -1
در آنچه مانند مرج ، و هرج به نزديك و كم بسيار ولو)سياسي سازمان -2
.(بود رنسانس دوره در رم و فلورانس
(...مدرسه ، خانواده ، معبد ، از صادره اخلاقي قوانين) اخلاقي سنن -3
.هنر بسط و معرفت راه در كوشش -4
چه ، فقطباشد داشته وجود امنيت كه است امكانپذير زماني تمدن ظهور
به واختراع ابداع به احتياج و كنجكاوي كه است ترس رفتن بين از با
شكل به را او كه ميكند غريزهاي تسليم را خود انسان و كارميافتد
.ميدهد سوق زندگي بهبود وسايل تهيه و معرفت و علم كسب راه به طبيعي
فاصله يخچالي دوره دو ميان كه است فكري دوره گفت راميتوان تمدن
يخ درزير بشريت ساختههاي تمام برخيزد ، جديدي سرماي موج هرگاه.ميشود
پس...ميگردد زمين كره از گوشهاي به زندگي دايره و ميشود مدفون وسنگ
آنراه در نيستي كه چيزي نه و باشد انسان جبلي كه است امري نه تمدن
جديدكسب شكل به را آن بايد نسلي هر كه است امري بلكه.باشد نداشته
آن پايان ناچار آيد ، پيش آن سير در ملاحظهاي قابل توقف گاه هر و.كند
(2).ميرسد فرا
تمدن ، تولد شد گفته كه تمدنهمانگونه تحكيم و تاسيس عوامل
اجتماعي كلان اجزاي تعادل و نتيجهتناسب در كه آهنگ دراز است روندي
فرد ، ارج چون مواردي به ايناجزاءميتوان قالب در.ميشود حاصل
علم ، دين ، و اخلاق عصبيت ، فرهنگ ، ،(معاد) آخرت دنيا ، جمع ، جايگاه
ازمتغيرهاي كدام هر وتاخر تقدم اساس بر.نمود اشاره...و مشروعيت
:نمود ذكر را متعددي تئوريهاي ميتوان مزبور
را يمن ارطاه سپاهبسربن كه رسيد خبر (ع) علي حضرت به كه هنگامي -1
بر نظام داريم ، علي چون رهبري نگوييد كه فرمودند حضرت آن نمود تصرف
از دستي كه نيست بنابراين هميشه.ميگردد هم ظاهري معلول و علل اساس
كرد جستجو مردم شما در را سقوط سر بايد بكند ، كاري و آيد برون غيب
دولت پيروزي موجب كه عواملي (ع) علي حضرت ديدگاه از (3).من رهبري نه
:است شرح بدين گرديد علوي دولت شكست و (ارطاه بسربن) اموي
ميدانيد:فرمود (ع)علي حضرت:باطل جبهه يگانگي و وحدت (الف
آن شود ، مسلط دنيا بر و تشكيلبدهد نظامي توانست راه چه از پيامبر
اصول ميگرديد ، قطع رحمها بود ، نصب آن بر بتها كه دنيايي در هم
بود ، انسانها اوليه خوي غارتگري بود ، شده پاشيده اجتماعي و خانوادگي
كشورها بر توانستند همينقوم تااينكه...و ميشدند گور به زنده دختران
...كنندو فتح را عظيمي كشورهاي شوند ، مسلط قيصرها و
حضرت كه است اين (ع)علي حضرت نظر از وتاسيس ارتقاء اين رمز
.ساخت فراهم را وحدت زمينه هم توحيد آوردو توحيدي نظام(ص)محمد
موحد تا و نيست ميسورشان ستيزي ظلم نشوند متحد تا جوامعبشري
به ورود از پس (ص) پيامبر كه است همين براي و شد متحدنخواهند نباشند
و اوس اخوين اخوين وقالوافيالله:فرمودند مسجد تاسيس از قبل و مدينه
در اتحاد ايجاد از پس و نمود برطرف را اختلافها كرد ، برادر را خزرج
(5).ورزيد مبادرت اسلامي تشكيلتمدن به توحيد ، پرتو
:رهبري دستگاه -مردم رابطه (ب
اين به بخشيدن اعتقادي صبغه و اتباع توسط رهبر فرامين باور اصولا
حضرت.ميباشد رهبري نيات بردن پيش براي محكمي پشتوانه اطاعت ،
جزء كه باامامشان مخالف جبهه يعني آنها رابطه كه ميفرمايند (ع)علي
از اطاعت در من كارگزاران ولي است ودرست تنگاتنگ است ، كفر ائمه
.ميورزند خيانت امانت در و معصيتميكنند دستور
و اخلاقي مشكل كردند سعي (امويان)آنها:فرهنگي و اخلاقي فساد (ج
نگويند ، دروغ يكديگر به يكديگرراندزدند ، مال بكنند ، راكم اجتماعيشان
علي سپاه ولي...و نگويند را بدكسي نكنند ، احتكار نكنند ، گرانفروشي
.نكردند عمل اينگونه (ع)
ايدئولوژي داراي كه ميگيرد قوام موقعي مقبولتمدن ايدئولوژي
در نظام كارآمدي طريق از ايدئولوژي اجتماعي مقبوليت.باشد عموم مقبول
تصرف كه داد نشان افتاد اتفاق شوروي در آنچه.ميشود حاصل بحرانها حل
نميشود تمدني توليد به منجر آهنين نظم وايجاد دنيا نظامي جهانگيري و
رخنه بود توانسته (كوبا و نيكاراگوئه)آمريكا نزديكي تا شوروي وگرنه
را شوروي امپراطوري آنچه ليكن.نبود كوچكي نظامي پيروزي اين و كند
نظامهاي ضعف داخل ، در حاكم دستگاه ناكارآمدي ظهور انداخت نفس از
اجتماعي مقبوليت سرعت به كه بود جامعه در فرد پايگاه اضمحلال و متكفل
متوجه تجربه به وقتي انسانها.بخشيد تقليل را ماركسيسم ايدئولوژي
بسته دل ماركسيسم به كه سرعتي همان با نميشوند ، شمرده انسان كه شدند
.كندند دل ازآن بودند ،
ملاحظه قابل خفيف نوعي به هم غرب تمدن حوزه در بحران اين اكنون هم
(6).است
كه است قدرت به معطوف جمعي اراده از عبارت عصبيت ومذهب عصبيت
.است همبستگي نوعي مبتنيبر
برتري قدرت ، كسب براي عامل مهمترين خلدون ابن انديشه اساس بر
براي عامل وجوداين و است ديگر گروه بر گروه يك همبستگي يا عصبيت
كارآمد عصبيت صرف البته.است ضروري سياسي نظام وتدام ادامهحيات
نيروي افزايش و پشتيباني و حمايت براي ديگر نيروي يك به نيست ، بلكه
نيرو اين است ، نياز آن كمبودهاي و نقايص حذف و گروه وحدت همبستگييا
شمار به تمدن خلق در نيرو قدرتمندترين مذهب و ميآيد فراهم توسطمذهب
.است تمدن حفظ براي ابزار موثرترين آن دستورات و فرامين ميآيدو
اعتمادي قابل نيروي به شد حمايت و پذيرفته مذهبي و دين كهچنين زماني
به مطلق ايمان.ميكند خلق نوين وفاداري و ايمان دين ، .مبدلميشود
و عاليتر بسيار آنها از مطلق اطاعت و مذهبي رهبر و خواستههايقانون
تمايلات و طبيعي خويشاوندي و روابط بر صرفا كه است ازوحدتي پايدارتر
(7).باشد جهانياستوار
مشكيني نصير قدير
مشرقزمين ج 1 ، تمدن ، تاريخ دورانت ، ويل -پانوشتها1 و منابع
.ص 84 اسلامي ، 1370 ، انقلاب آموزش و انتشارات:تهران تمدن ، گاهواره
.ص 87 همان ، دورانت ، ويل -2
محمد و محمدي كاظم:به كنيد رجوع ،(ع)علي حضرت خطبه 25 -3
.ص14 ، 1369 ،(ع)علي امام نشر:قم ،(المعجم) نهجالبلاغه دشتي ،
روابط فصلنامه حكومتها ، سقوط و ثبوت علل آملي ، جوادي عبدالله:همچنين
.ص 24 تابستان 1373 ، و بهار بينالملل ، شماره 1110 ،
و ابدي نه و است دنيايي -تاريخي نگرش يك تحليل اين البته -4
تحسبنالذين ولا:است آمده مجيد قرآن در كه همانگونه.جاودانه
جلو خدا قدرت از افتادند جلو روز دو اگر نكنند خيال) كفروا ، سبقو
.(زدند
در شده ارائه اسلام ، تمدن در عرفان آملي ، نقش جوادي عبدالله -5
انتشارات:تهران اسلامي ، تمدن و فرهنگ بينالمللي كنفرانس اولين
جواد محمد -ص 6010 بينالمللي ، 1373 ، تحقيقات و مطالعات مركز
شماره فصلنامهنامهفرهنگ ، سياست و فرهنگ ديگران ، ميزگرد و لاريجاني
در نظري كاوشهاي:نويسنده همين از همچنين.ص 4 زمستان 1374 ، 20 ،
-ص 70155 فرهنگي ، 1374 ، -علمي انتشارات شركت:تهران خارجي ، سياست
فصلنامه نوذري ، حسينعلي ترجمه ابنخلدون ، تاريخي لمپتون ، نظريه -آن
.ص 108 ش 1 ، سال 2 ، فرهنگ ،
دارد ادامه