چهارم ، شماره 1159 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 1 چهارشنبه 12
|
|
تمدنها پويايي در اساسي اركان
(آخر بخش) تمدن فرسايش و تاسيس
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تناسب اصل رعايت اساس بر هم خلدوني ابن تمدن در مردم ماندگار حيات
گذشت حد از آسايي تن و رفاه تامين وسايل كه هنگامي.است تعادل و
انسانها درد ، اطاعت اين درمان براي وي.ميرسد فرا تمدن زوال مرحله
جامعه كه است حالت آن تنهادر و ميكند راپيشنهاد شريعت قوانين از فقط
سهگانه مراحل از دولتي هر صورت غيراين در شد خواهد پديدار ايدهآل
(8):ميكند تبعيت زير
و رسيده قدرت به تازه حاكمه گروه آن در كه اول نسل يا مرحله (الف
.است دلاوري و بداوت و خشونت وخوي عصبيت از بالايي ميزان داراي
موجب آرامش و صلح و نعمت و وناز خودكامگي پيدايش دوم نسل در (ب
عصبيت و مييابد كاهش عصبيت به نياز بتدريج و ميگردد عصبيت تضعيف
.ميدهد اطاعت عادت به را خود جاي
كسب و تجمل گسترش و بود فضيلت مايه كه فقر محو با سوم نسل در (ج
تجملات گسترش.ميشود محو كاملا عصبيت مسالمت ، به حكام تمايل و ثروت
دولت پيري و رخوت نشانه و عصبيت افول مظاهر از كاهلي و تنآسايي و
موجب تجملات افزايشميشود پديدار دولت عمر روند در ضرورتا و است
به و ميگردد حاكمه گروه خرج و دخل نابرابري و عمومي هزينههاي افزايش
و زيبايي و ظرافت به گرايش عصبيت زوال دوران در.ميانجامد دولت افول
.ميگرايد افول به است عصبيت دوام پايههاي از كه دين و فلسفه و هنر
براساس(معرفت و سياست -معاد)تمدن مثلث مقتضيات به اعتقاد
و اقتصادي ، اجتماعي ابعاد همه در زايندگي و توليد تمدني ، ديدگاه يك
تمدن مثلث.باشد داشته وجود تمدني مثلث يك كه است مقدور موقعي فكري
.ميپردازد قضايا قبح و حسن به كه است روح يا دين علم زاويهاش يك
هستند (حسابگر عقل) شناخت علم و (كشاف عقل) سياست علم آن ، ديگر اضلاع
علم) اولي و.هستند امور كذب -صدق و زيان -سود مشغول دل ترتيب به كه
برآورده را ذهن نياز (معرفت يا شناخت علم) دومي و جسم ، نياز (سياست
.ميسازند
بود جهانگير نظامي عرصههاي در اينكه با سابق شوروي نظريه اين براساس
ديگر طرف از.است مشكلتر و پيچيدهتر مراتب به كه نبود جهاندار ليكن
شد همان نتيجه و نهاد كنار بكلي را معاد يا دين و عقل امپراطوري اين
سالهاست اسلام -ايران تمدني حوزه در نيز ما هماكنونميبينيم الان كه
مشكل اين جبران براي.دادهايم دست از را فوق مثلث تعادل و تناسب كه
جهت در آنگاه و باشيم داشته تاريخي خود از دقيقي صورتبرداري بايد
(9).برداريم گام آينده تاسيس و نقدحال
است معتقد فوق مثلث با همسو تقريبا بررسي يك در عنايت ، حميد مرحوم
معارف حوزه سه ميان تناسب خوردگي برهم نتيجه در مسلمانان انحاط كه
:گرفت صورت اسلامي
و انسان آفرينش و خدا چيستي در انديشههايي شامل معادشناسي حوزه -1
.قيامت و مرگ از پس زندگي و كيهان
روابط خداوند ، درگاه در انسان نيايش و رفتار شامل شريعت حوزه -2
زناشوئي و فروش و خريد مانند حقوقمتقابل و يكديگر با انسانها متقابل
و اجتماعي زندگي به دادن سامان و بردن وميراث زيستن و طلاق و
.آن نظامسياسي
سرامدان وذوق انديشه نيروي شاملآفريدههاي فرهنگ حوزه -3
.جامعه
در آن چگونگيمحتواي ميكند متمايز دينهايديگر از را ديني هر آنچه
دينبيشتر يك آيا كه است مسالهآنميباشد فوق سهموضوع با رابطه
است ممكن زمينه؟ هرسه به يا دارد توجه دوزمينه يا يك روي به
شريعت و حوزهفرهنگ به و ارجنهاده را معادشناسي فقط ديني
(10).بالعكس يا و باشد بياعتنا
سهگانه عناصر ميان وتعادل تناسب اسلام تمدنامتياز مثلث و اسلام
بازپسين مقصود را جهاني آن رستگاري آنكه عين در اسلامميباشد مذكور
زندگي بخردانگي و آسودگي اسباب و شروط از ميداند هستي دستگاه سراسر
و خرد كاربرد در مسلمانان حال ، عين در غافلنيست ، جهان اين در انسان
اين.شدهاند گذاشته آزاد اديانديگر از بيشتر زيبايي ، از استفاده
سو يك از هويداست ، اسلامي آموزش و بينش اركان از يك هر در كه اعتدال
سوي از و جهاناست و انسان هستي متضاد واقعيات به اسلام توجه نتيجه
.نگرايد تفريط و افراط به اسلام نواهي و اوامر تا ميشود سبب خود ديگر
و كاستيها واقعيت به نه و ميخواهد او از انسان طاقت از برتر چيزي نه
.ميشود تسليم او لغزشهاي
فراخ و توانگري هم و ميكند نكوهش را جهانگريزي و دريوزهگري هم اسلام
مباني و شريعت شناخت انحصارا نه اسلام در انسان رستگاري راهرا روي
پيروي انحصارا نه ميشود ، آموخته او به كتاب كهدر است درست زندگي
اجبار و قهر به نهادن گردن نه و طرفپيامبر از شريعت اين ابلاغ از
و كتاب اسلام ، .است شده تعبير عنوانحديد به آن از قرآن در كه
.ميداند حق رسالت تبليغ وسيله رايكجا حديد و پيامبر
اندونزي تا اندلس از گسترهاي اسلامدر تمدن كه بود تناسب اين براساس
جغرافيدان ، مورخ ، شاعر ، نقاش ، رياضيدان ، حكيم ، وصدها شد نهاده بنيان
تعادل حاصل...و منجم و معمار عارف ، فيلسوف ، متكلم ، مفسر ، فقيه ،
اول دوره.يافت صورت مسلمين دومزندگي دوره در اينها همه.بود تمدني
ترس ويلدورانتهنوز تعبير به و گسترشبود و پيكار دوره بيشتر
بهكار اختراع و بهابداع احتياج و كنجكاوي بودتا نرفته ازميان
آن و بهوقوعپيوست اسلامي تمدن دوم دردوره شرايط اين (11).افتد
با آميزش و وآباداني آنآرامش خلال در و تحكيمپيروزيهابود دوره
و اسلامي اصول در تامل براي فرصتي مسلمانان تا شد سبب گوناگون مردمان
مخالفان وبا بيابند خويش اعتقادي پايههاي و مباني در عقلي نظر و سير
اسلامي فرهنگ و تمدن شالوه دوره اين در.بياورند حجت و كنند گفتگو
مسلمانان.گرفت رونق مسلمانان ميان در ادب و هنر و فلسفه و شد ريخته
به يافتند ، سودمند و درست ديگران تمدن و فكر از آنچه دلي ، گشاده با
يكي در را انسان معنويت مشترك ميراث بدينگونه و دادند راه خود فرهنگ
(12).داشتند ايمن نابودي از تاريخ دورههاي حساسترين از
ازجملهيورش متعدد علل بنابه كه مسلمانهاست انحطاط دوره سوم دوره
،( ه 769) رهبريتيمورلنگ به تاتارها هجوم ،(ه 616-656) مغولان
بهشدت اسلامي مملكتداران درشرايطيكه اروپائيان آغازگسترشجويي
از مسلمانان انحراف سستي ، و تجمل شهريگري ، خوي غلبه بودند ، آسيبپذير
نامساعد اوضاع نمايان ، عالم قشريگري و جمود اسلام ، اصلي تعاليم
و عقلي اقتصادي ، انحطاط پيشرفت براي لازم طبيعي مواد كمبود اقليمي ،
تناسب زمان اين در.گشت آغاز...و شهرها در لهوولعب درنتيجه اخلاقي
تقليل تشريفات و ظواهر به معادشناسي ريخته ، هم به دين ساز تمدن اضلاع
آنكه بهجاي فرهنگ و گشته تهي خود اخلاقي محتواي از شريعت پيداكرده ،
بهصورت باشد مسلمانان فكري آفرينش و جوشش و بيداردلي نمودار
مباحث قالب در يا و درآمده موزهها آرايش كار به فقط عتيق يادگارهايي
مسلمانان ، اجتماعي دردهاي و فكري مسائل با بيارتباط و نظري و خشك
.است شده نادر علوم داشتن به تفاخر براي فضلفروشان دستاويز
سيزدهم اوايلقرن در ايران مشروطيت انقلاب زمان تا اسلام تمدن فرسايش
بهتناسب بخشيدن انتظام عدهايجهت زمان اين در و تداوميافت هجري
استفاده بهواسطه هم كوشش اين ليكن گامبرداشتند درهم ، تعادل و
دوران و سابق نظم احياي براي تلاش شكست ، اين.ماند ناكام سودجويان
و علما فرهنگي -ديني چالش در آن نمود -و نمود دوچندان را شكوفايي
.يافت تبلور شاهي دستگاه با ملت
ارائه تمدنسازي درزمينه مهم آموزه سه حاضر قرن تمدن فرسايش علل
:نمودهاست
شدن تهي و بيخاصيت بهواسطه غرب دنياي ايدئولوژي در بحران -1
محيطزيست ، فرانوگرايي ، بنيادگرايي ، پيدايشمباحثات انسانها ،
...و افراطي ماديگرايي تودهها ، طغيان الكترونيك ، انقلاب
جماهيرشوروي اتحاد فروپاشي -2
.انحطاط ازقرنها پس مسلمانان بيداريفكري و تكان موج -3
چنين را آفاتتمدن ميتوان فوق سهمنظومه محتواي در تامل با
:برشمرد
-هدفها عدمتناسب و امپراطوري حد از بيش گسترش -1
(پلكندي)(13).ابزارها
تجمل لذتطلبيو در افراط اخلاقيدرنتيجه و عقلي انحطاط -2
ازبرون مسلط قدرتي سيطره درونو از همبستگي سستي -3
دروني رشتههايوحدت شدن گسسته -4
نابجا بدعتهاي بر عمل و دين اصل از فاصلهگيري -5
مرگآورثروتها تمركز -6
(شناخت معاد ، سياست ، ) تمدني تناسبمثلث رفتن ازبين -7
(شريعت ، فرهنگ معادشناسي ، )
زمينشناختي-اقليمي انقلابات -8
نظام امنيت ، علم ، مشروعيت ، ) دروني انسجام مكانيسم فقدان -9
(14)(تربيتي
(15).ارجفرد و پايگاه اضمحلال -10
نتيجهگيري
شگرف آفرينشهاي با كه است تدريجي و بلندمدت جرياني تمدن حفظ و تاسيس
و بزرگ تمدن ، كه آنجا ازميشود حاصل محيطي عوامل و جدي انسانهاي
- مادي ايثار و همت نيازمند شديدا است ، ظرافت و نازككاري از مملو
و انسان زندگي بافت با را تمدن تاسيس مكانيسم ميتوان.ميباشد فكري
نگه اندازه و نكند پرهيز تا انسان كه همانگونه.نمود مقايسه او عزت
دست گوهرسرافرازي به ندهد نفيس كالاي تا و نمييابد عزت ندارد ،
بهترين از صبور و فكور انسانهاي نيز تمدنسازي فراسوي در نمييابد ،
كه است تربيت نيازمند جديت و گذشت اين و ميكنند انفاق دارند كه آنچه
.ميشود مبدل فرهنگ به شريعت و معادشناسي تعاليم پرتو در
سياسي ، وبسيج بشيريه ، انقلاب حسين -پانوشتها8 و منابع
.ص 108 تهران ، 1372 ، دانشگاه انتشارات:تهران
.منبعشماره 6 رجايي ، فرهنگ -9
اسلامي ، كلينظام طرح تهراني ، علي بهكتاب عنايت حميد مقدمه -10
صص 54 بيتا ، حكمت ، انتشارات:بيجا
.ص4 همان ، دورانت ، ويل -11
.ص5 همان ، عنايت ، حميد -12
اطلاعات آن ، مجله پيامدهاي و سرد زبيگنيوبرژينسكي ، جنگ -13
ص 29 63 ،-اقتصادي ، ش 64-سياسي
در مشتركنخبگان برداشت سريعالقلم ، جايگاه محمود -14
ص 18همچنين ش 8079 ، سياسي ، اقتصادي ، اطلاعات توسعهيافتگي ، مجله
تمدن آينده و سريعالقلم ، قواعدتمدنسازي محمود:به كنيد رجوع
:تهران اسلامي ، تمدن و بينالمللي كنفرانس اولين در شده ارائه اسلامي ،
.ص 31 بينالمللي ، تحقيقات و مطالعات مركز انتشارات
تمدن ، واسلاوهاول ، اخلاق ، سياست ، كبه.ر بيشتر اطلاع جهت -15
.وفرهنگي ، 1374 علمي انتشارات شركت:تهران