چهارم ، شماره 1160 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 2 پنجشنبه 13
|
|
شهادت سرفراز سروهاي
تهران استان شهيد سرداران بزرگداشت همايش پيشباز به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خالي ميثميكوپه شهيد خاطرات از برگي
.نداشت جايي ميثمي ، شهيد قاموس بيتالمالدر از شخصي استفاده
ولي داشتند ، را خانواده با مسافرت قصد ايشان كه بود شده بارها
به و ميكردند استفاده ماشينعمومي از قطار ايستگاه به رفتن براي
اوقات بعضي.نميكرد توجهي ازماشين استفاده براي ما التماسهاي
منزل براي كه داشتند چيزي به نياز اگر راه در منزل ، ميآمدند كه هم
مقر ، ميفرستادند را ماشين و ميخريدند ميرفتند ، پياده بخرند ، خودشان ،
نيز يكبار.بخريم را چيز فلان برويم بزن دور بگويد كه نبود اينطور و
بليط نميبردند ، ماشين چون بروند تهران جلسهايبه براي ميخواستند
تعريف ايشان بعد.گرفتيم اجبارا ما بود موجود سه درجه فقط هم قطار
.خوابيدم صندليها روي راحت تهران تا بود خالي كوپه چون كه كرد
شهادت آرزوي حسنباقري سردار شهيد خاطرات از برگي
شهادت آرزوي
بعد وزخميشدند ، كردند تصادف عملياتطريقالقدس در باقري شهيد وقتي
من تصادفنميرم ، با من كنيد دعا:آمدند ، گفتند هوش به اينكه از
نميريم ، شهادت با ما اگر.شود بخشيده تاگناهانم بشوم ، شهيد بايد
.گرفت خواهند را ما يقه دنيا آن در بسيجيها
حدود 5 هفته درعرضيك بيتالمقدس عمليات سياهيدر از بالاتر سرخي
مطلب اين به كهما كردند عوض را (عج)عصر ولي استقرارتيپ محل بار
امكانات چون كه گفتيم باقري برادر وبالاخرهبه داشتيم اعتراض
چه هر نميشويم ، جابهجا خود فعلي محل از هيچوجه به ديگر نداريم
!هست؟ رنگي هم سياهي از بالاتر مگر بشود ، ميخواهد
او.نداشتيم را انتظارش اصلا كه داد بهما جوابي باقري شهيد اينجا در
:گفت
.ميريزد زمين روي كه شهيدياست خون سرخي سياهي ، از بالاتر آري
از صحبت و ميداد اميدواري ما بعدبه است ، شهدا خون شما محركه قوه
.ميكرد جنگ پيروزي
كرد سختي پاتك بيتالمقدس ، دشمن عمليات دوم مرحله كردندر مقاومت
روز سختترين واقعا.گذشت سخت خيلي باقري شهيد و ما به روز آن و
.بوديم داده انجام موقع آن تا كه عملياتهايي طول در ما براي عمليات
شايد ميشد موفق اگر كه بود كرده پاتك حساس بسيار منطقه يك در دشمن
عوض بيتالمقدس عمليات سرنوشت و ميريخت بههم كلي طور به دوم مرحله
اگر كنم؟ چه كه پرسيد حسن از متوسليان احمد حاج موقع اين در.ميشد
تكليف من به بايد تو و بپذيريم را تلفات بايستي كنيم مقاومت بخواهيم
به هم را مسئوليتش و كنيد مقاومت بايد كه كرد تكليف هم حسن كني ،
.گرفت گردن
محلاتي فضلالله شيخ شهيد خاطرات از برگي
برايعناصر خصوصيت آن كه داشت خصوصيتوجود يك محلاتي مرحوم در
و مبارزهگري و ناپذيري سازش آنخصلت و است مهم خيلي انقلابي
احتياج كه كارهايي همه تلاشبود ، و فداكاري براي آمادگي و غيرتديني
هيچكس.برميآمد محلاتي شهيد از خستگيناپذيرداشت و مداوم پيگيري بهيك
كه نديدم را فردي هيچ الان تا من.نداشت را تحرك اين و ايننشاط ديگر
جمعي كار در خستگيناپذيرباشد ، و سازشناپذير آنجور عمومي مبارزات در
.باشند المعونه سهل و زودآشتي و آشنا زود
محلاتي شهيد خاطرات از برگي
گزارشي عرض براي كه ميبيند امامرا خواب ايشان شبها از يكي در
.رسيدهاند ايشان خدمت
كشيدن سيگار به نسبت امام كه ميشوند متوجه اينطور خواب در
.هستند ناراحت
به نسبت امام ميفهمند كه هميناندازه ميشوند بيدار كه خواب از صبح
وقت هيچ ديگر كه ميگيرند هستندتصميم ناراحت ايشان كشيدن سيگار
.نزدند سيگار به لب ديگر شهادتشان زمان تا و نكشند سيگار