چهارم ، شماره 1160 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 2 پنجشنبه 13
|
|
قرآن در متشابه و محكم
تعابير و عقايد ميان فيالعلم معنيالراسخون و مفهوم درباره
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نميشود ديده هماهنگي قرآن ، مفسران
از نه و لفظ حيث از نه نشود عارض شبهتي آن در كه است آن محكم ،
مضموني به شباهت سبب به آن تفسير كه است آن متشابه و..حيثمعني
...معني نظر از يا لفظ لحاظ از يا ;دشوارباشد ديگر
امهات از يكي پيرامون ساده زبان به بحثي زير ، مقاله در:اشاره
مرحوم پژوهشهاي از بخشي مقاله ، اين.است آمده شناسي قرآن مسائل
گرفته انجام شناسي عنوانقرآن تحت كه ميباشد(شكيب)قاضي نعمتالله
اسلامي فرهنگ به عميق ارادتي و بود معاصر محققان از كه نويسنده.است
آشنايي جهت و مرحوم آن ياد به.شتافت باقي ديار به اخيرا داشت
خوانندگان نظر به حاضر مطلب پژوهي ، بنياديقرآن مباحث با جوانان
.ميرسد گرامي
جهان از ديده قمري هجري سال 502 به كه محمد حسينبن ابوالقاسم
بلند پژوهنده اين.ميشود اصفهانيشناخته راغب عنوان با فروبست ، بيشتر
و كرده آن واژههاي و قرآن پيرامون گرانقدر و بسيار پژوهشهايي آوازه ،
پرارزش و مهم بس اقدام بدين را ، خويشتن گرانبار زندگي از سالهايي
ميتوان كتابي در را اصفهاني راغب بررسيهاي حاصل.است داشته مصروف
اختصارآن به و ميشود شناخته غريبالقرآن في المفردات نام با كه ديد
شيوه درباره كتاب ، اين در اصفهاني راغب خواندهاند ، راغب مفردات را
دارد پرجاذبه و دلنشين بحثي قرآن آيههاي در واژهها ، و كلمهها تركيب
:بود تواند چنين كوتاهي به كه
كه است برخوردار نگارشي روش از همچنين است ، آسماني كتابي كه قرآن
پيش كه تازهاي سبك و دارد ويژگي آسماني كتاب اين با تنها گفت ميتوان
نيافته همانندي نيز آن از پس و نميشود ديده نوشتهاي هيچ در قرآن از
نويسندگي در بيسابقهايرا مكتب كه است خاصي انشاء واقع ودر است
قرون برتارك همچنان آن ، فروزش كه است همراه باجلوهاي و ميدهد ارائه
.دارد درخشندگي اعصار و
فاصلههاي و تكيهها و است قافيه با توام و شعرگونه و آهنگين جملهها
آيههاي آهنگ و ميگيرد قرار بلند و كوتاه آيههاي آن ، برپايههاي
خويش سيطره به را شنونده يا خواننده جان و انديشه آن ، دلپذير
روان و روح آن ، معاني جلاي كه است بيپيرايه و ساده نثري و ميكشاند
و صريح محكم ، قرآن ، آيات از بسياري.ميگيرد خود تسلط در را ، آدمي
خود به دودلي و ترديد انديشمندي هيچ معانيآن ، درك در كه است قاطع
لفظ تركيب در كه ميشود ديده قرآنآياتي در هم زماني و نميدهد راه
وجود نظر اختلاف ومفسران شناسان قرآن ميان آنها ، معاني وتعبير
صريح و كهروشن را قرآن آيات از دسته آن اصفهاني راغب.دارد
آنها ، تعبير و لفظ در كه را ديگر ودسته خوانده محكمات آيات باشند
اين را آنها خويش ، كتاب در و دانسته متشابهات ميشود ديده نظر اختلاف
:است كرده توصيف گونه
ازحيث ونه لفظ حيث از نه نشود عارض شبهتي آن در كه است آن محكم ،
...معني
دشوار ديگر مضموني به شباهت سبب به آن تفسير كه است آن متشابه و
...معني نظر از يا لفظ لحاظ از يا باشد
در كه است عناويني متشابهات ، و محكمات كه دانست بايد ميان اين در
كه كجا هر در كس هر و است شده اطلاق آن ، آيههاي از برخي به قرآن ، متن
داشته نظر عمران آل سوره از آيه 6 به سركرده ، متشابه و ازمحكم سخن
:چنيناست كه
متشبهت اخر و الكتب ام هن محكمت ءايت منه الكتب عليك انزل هوالذي
و الفتنه ابتغاء منه ماتشبه فيتبعون.زيغ قلوبهم في الذين فاما
تاويله ابتغاء
منعند كل امنابه يقولون فيالعلم والرسخون الاالله تاويله يعلم ما و
الااولوالالبب مايذكر و ربنا
به شده گرفته رهنما ترجمه قرآن از كه پارسي به آيه ، اين ترجمه و
:است گونه اين
.است محكم آيهها ازآن پارهاي فرستاده فرو كتاب تو بر كه است كسي او
در كه آنان اما و متشابهات ، ديگر بعضي و.كتاباند مادر آنها
و فتنهجويي براي ميكنند پيروي آن متشابهات از است كژي دلهايشان
.ندانند علم در استواران و خدا راجز آن تاويل و آن تاويل جستجوي
و ماست پروردگار جانب از همه آورديم ايمان بدان:آنهاميگويند
(1).نگيرند پند جزخردمندان
متشابه و محكم تشريح در خود بحث به كه اين از بيش سخن ، جاي اين در
لازم باشد ، كوتاهي به كه چند هر را يادآوري چند دهيم ، ادامه
:ميشماريم
و عقايد ميان فيالعلم الراسخون معني و مفهوم درباره كه آن نخست
گونهگون به خصوص اين در نميشود ، ديده هماهنگي قرآن ، مفسران تعابير
به كنيم ، اشارتي اجمال به حتي آنها به اگربخواهيم كه گفتهاند سخن
كوتاه ، بس اشارت همين به ناگزير ، پس نيازدارد ، اختصاصي مقالهاي
فيالعلم الراسخ درالمنجد كه يادآورميشويم تنها و ميكنيم بسنده
جانبهوتسلط همه تبحر مفهوم كه..فيه المتمكن:است شده معني چنين
.ميشود مستفاد آن از كامل
كوتاهي به كه است مهمي بخش قرآن آيههاي در واژهها ، و كلمهها تركيب
پارسي به زيغ واژه معني برگردان ميان اين در ولي شد اشاره آنها به
كه چنان نيستند ويكصدا همنوا قرآن مفسران هم اينباره در كه است ،
برابر شك معني با آنرا مفهوم خود ترجمه در طبري تفسير مترجمان
كه است گفتني نيز و است كرده معني كثري به را زيغ كاشفي و گرفتهاند
همعقيده اصفهاني راغب با متشابه و محكم مفاهيم تشريح در مفسران همه
از دستهاي.است شده ابراز متفاوتي عقايد هم زمينه اين ودر نيستند
كلي متشابه و محكم از اصفهاني راغب تفسير و تعبير:گفتهاند مفسران
و محكم گوئي كه آورده ميان به سخن آنگونه به خصوص اين در وي و است
و نيست چنين كه درحالي است قرآن تمامآيات كلي و عمومي صفت متشابه ،
.خواند متشابه يا محكم ميتوان را قرآن آيات از بعضي تنها
سوره از ششم آيه متن گفتار ، اين صحت در مفسران از دسته اين استفاده
:كه است عمران آل
...اخرمتشابهات و..محكمات آيات منه.
گروهي.متشابهات ديگر بعضي و...است محكم آيههاي آن از پارهاي يعني
كه افزودهاند ندارند كليت بر عقيده كه حال همان مفسراندر از ديگر
زمره در كه شد تواند اطلاق قرآن از آياتي به تنها متشابه و محكم صفت
يا و شده تشريع قانوني يا آمده حكمي آنها تلو در و باشند احكام
در وگرنه باشد گرديده پيشينياننسخ سنن و قوانين از سنتي و قانون
متشابه و محكم از نشاني ميتوان چگونه دست اين از آياتي و قرآن قصص
.داد ارائه را آن و يافت
تكميل ضمنتائيد را گروه دو اين قرآنگفته مفسران از ديگر جمعي
صفت متشابه و محكم:ميگويند اينان.راروشنترساختهاند آن و كرده
آنها متن در و دارند احكامي و حقوقي جنبه كه است آياتي از دسته آن
از يا و باشد گرديده تشريع قانوني و شده امر فريضهاي گرفتن انجام به
كه اين براي و باشند شده مسلمانانمنع ناروا كاري به دادن ادامه
:گفتهاند باشند ساخته روشنتر را خود عقيده
آنآيه در يا و باشد داشته قاطعوجود و صريح امري آيهاي در اگر
آن شدهباشد ، نهي ناشايسته كاري به ادامهدادن قاطعيت و بهصراحت
و نيامده بهصراحت آيه متن در نهي يا امر مفهوم اگر و است آيهمحكم
مورد آيهاي متن در كه باشد رفته بهكار عبارتي يا واژهاي معني اين در
و كاري حرمت مفهوم در واژه همان ديگر آيهاي در وليكن نباشد صريح نظر
مباح اثبات براي كه بهطوريباشد آمده صراحت با كاري بودن روا يا
نظر مورد آيهاي با همراه كه باشيم ناگزير آن حرمت يا و كار آن بودن
كنيم استناد دارد ، نهي يا امر در صريح مفهوم كه آيهاي آيه ، آن به
به گردد واضحتر بحث مورد موضوع كه اين براي.است متشابه آيهاي چنين
را متشابه و محكم مفهوم آن به تكيه تا ميورزيم مبادرت نمونهاي ذكر
دودليباقي و ترديد براي فرصتي ديگر كه سازد آشكار آنسان به
:است آمده چنين آيه 275 از قسمتي در بقره سوره در:نگذارد
الربوا حرم و البيع الله واحل
...حرام را ربا و كرده حلال را بيع خدا
و ربا بودن حرام از قاطعيت و صراحت آيهبا اين در كه ميشود ملاحظه
بحثي هيچگونه جاي و رفته سخن ستد و داد فروخت ، و بيعخريد بودن حلال
از آيه 38 يا و دانستهاند محكمات را آيههايي چنيناست نگذارده باقي
:است چنين كه المائده سوره
ايديهما السارقهفاقطعوا و والسارق
ببريد را دستهايشان دزد زن و دزد مرد و
و زن دستدزد كه است شده امر وقاطعيت صراحت با نيز آيه اين در
محلي وجه وبههيچ شود بريده بايد آنچهدزديدهاند بهازاي مرد دزد
در و ندارد وجود آيه مصداق در گفتگو و ودودلي ، بحث ترديد براي
.است شده امر مرد چه و زن چه دزد دست بريدن به آن ضمن روشني كمال
.خواندهاند محكمات را آيات اينگونه
از آيه از قسمتي در است الانعام سوره از آيه 151 كه آيه اين در ولي
عداد در ميكشند فقر ، و تهيدستي بيم از را خويش فرزندان كه كساني
مشرك يعني.ميشدند قائل شريك و انباز خدا براي كه شده ياد كساني
:بودند
بالولدين و شيئا به تشركوا عليكمالا ربكم حرم ما اتل تعالوا قل
املق من اولدكم تقتلوا لا و احسنا
حرامكرد شما بر پروردگارتان بخوانمآنچه برايتان بيائيد ;بگو
ازتنگدستي و كنيد نيكي مادر و پدر به نگيريدو انباز او به اينكه
.مكشيد را فرزندانتان
ازمفسران دستهاي شدهاند برشمرده مشركان رديف در كشان فرزند چون
مشرك بر كه بشود بايد جاري حكم همان هم افراد اين بر كه گفتهاند
بايد چيست؟ فرزندكش جزاي كه شود دريافته كه اين براي پس.ميشود جاري
نوع چه رديف در شرك كه ديد بايد نخست چگونهاست؟ مشرك كيفر كه ديد
از آيه 13 در.كرد جستجو را مشرك كيفر سپس و شده برشمرده گناهان از
:ميخوانيم چنين لقمان سوره
الشرك ان بالله تشرك لا يبني يعظه هو و لابنه لقمان قال اذ و
لظلمعظيم
را او كه درحالي گفت را خويش پسر لقمان كه آنگاه كن ياد و
ستمي شرك بيگمان مگير انباز خدا به من ، پسرك اي -ميداد پند
.است بزرگ
اكنون و ميداند بزرگ گناه عظيم ستم را شرك قرآن كه پيداست خود و
چيست؟ شده عظيم گناه مرتكب كه كسي يعني شرك كيفر كه ديد بايد
:ميدهد پاسخ چنين ما به (توبه) -البرائت سوره از آيه 5 آغاز
وجدتموهم حيث فاقتلواالمشركين الحرم الاشهر انسلخ فاذا
.بكشيد يافتيد كه جا هر را مشركان شود سپري حرام ماههاي چون پس
يك از فرزندكش چون و ;است مرگ شرك ، كيفر كه ميشود معلوم گونه اين به
اين است مرگ مشرك كيفر ديگر سوي از و شده برشمرده مشرك رديف در سو
با برابر فرزندكشي كه كردهاند اظهارنظر چنين مفسران از گروه
برسد بايد مشرك كه ميرسد كيفري همان به فرزندكش و است شركورزيدن
چنين فرزندكشي درباره عمران آل سوره از آيه 151 متن در وچون
كيفر و گرفته جاي مشرك كنار در فرزندكش تنها و است حكمينيامده
آلعمران سوره آيه 151 اينحيث از است شده استخراج ديگر آيهاي مشركاز
از ميكند ياد -شدهاند گناه مرتكب كه -فرزندكشان از كه قسمت آن در را
(2).ميخوانند متشابه آيات
پايندهبرگرفته ترجمهابوالقاسم قرآن از ترجمهها ، -يادداشتها1
.است شده
كومش ، انتشارات سوي از جوانان ، براي كاملقرآنشناسي متن -2
.است گرديده منتشر تهران 1375 ،