چهارم ، شماره 1162 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 5 يكشنبه 16
|
|
ميخوانيد؟ كتاب فردا تا
يا هفته چندماه ، سال ، چند.نرفتهايد كتاب سراغ است ، وقت چند راستي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و ضروري سواد با و انسانزنده براي غذا همچون مطالعهكتاب ، روز؟
در را زمينهها ، او تمام در انسان افزايشآگاهي با كتاب.حياتياست
بسياري بر غلبه و بههدفهايمطلوب دستيابي مشكلاتزندگي ، با رودررويي
مردم با گزارشگرما.ميدهد ياري اصطلاحاسترسها به و عصبي ازفشارهاي
:كردهاست گفتوگو
ميرفتم ، خانه به سركار از كه شبها دوسالپيش ، تا:پور ابراهيم صمد
ميدادم ، اختصاص كتاب مطالعه براي را وقتي گذشته شب از پاسي تا حتي
كافي وقت ميكنم ، كار دوجا زندگي هزينههاي تامين براي چون حالا اما
!خواند بايد را كتاب ميكنم ، پيدا بالاخره اما ندارم ، كار اين براي
يادگاري ايننميشوم غافل كتاب خواندن از هم روز يك حتي:فهيمي خانم
گران خيلي كتاب اما.بود بازنشسته فرهنگي كه دارم پدرم از را خوب
نمايشگاه در من.بكنند فكري مورد اين در ميخواهم مسئولان از.است شده
.نشدم خريد به موفق كتاب گراني دليل به متاسفانه امسال كتاب
روي ميكنم ، شبها كار تاكسي روي روزها.نميكنم وقت اصلا:صادقلو
وقتها بعضي.نكردهام عادتهم خواندن كتاب به كمپرسي ، تازه كاميون
.ميخوانم مجله روزنامهيا باشم داشته اگرفرصت
يا و هديه عنوان به هم و دارم دوست را خواندن كتاب هم:عابديني رويا
گراني علت به كه حالا ، نه اما.ميدهم كتاب بستگانم و دوستان به عيدي
را كتاب كه بنويسيد من قول از پرداخت بابت اين از زيادي پول بايد
پيدا دسترسي آن به بتوانند دانشآموزان و دانشجويان تا كنند ارزانتر
.كنند
آن و وجوددارد اروپا مردم در عادتپسنديده يك:صبوري يدالله
كشورهاي بيشتر در مردم.است كتابخواني و باكتاب بودن مانوس
در و ميكنند استفاده كتاب مطالعه فرصتبراي كوچكترين از اروپائي
بيشتر صحنهها قبيل اين ،(مترو) شهري راهآهن واگنهاي و ايستگاهها
وگرنه يافت را كتابخواني وقت هرقيمت به بايد من نظر بهميشود ديده
.نميآيد بدست آساني به