چهارم ، شماره 1162 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 5 يكشنبه 16
|
|
و ديدن سخت كشتي ورزش در صحيح كار و راه
نيست سالم حركت انديشيدن ، يك سخت
بر پاياني حقيقت در تختي انتخابي‌جام پيكارهاي نقد:ورزشي سرويس.
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خواستن فعل با كه شد كشتي‌گيران از گروهي درك‌موقعيت از ابهام نقاط
ابراز از ناشي هيجان هم‌اينك.برآمده‌اند برتري‌طلبي و حق‌خواهي درپي
پايان براي روشن نقطه‌اي شود ، بارور كه جهتي هر در موقعيتي چنين
آن بود بدي سال‌هاي.است حسنه و نيكو كمالات سوي به هدف و دشواري‌ها
هم آن.مي‌كردند يكه‌تازي خود و مي‌زدند كنار را حقايق نام‌ها كه روزها
اگر.است يكسان همه حقوق و حق.نيست اينطور حالا !بد بسيار نوعي از
فلسفه اصولا.چكاره‌اي كه بداني بايد ببازي ، و باشي هم جهان قهرمان
محك در و بيايي صحنه به كه است همين خود انتخابي مسابقه كردن برپا
.قرارگيري آزمايش
حركت‌هاي چشم‌آمد ، به كشتي انتخابي جريان‌پيكارهاي در بار اين آنچه
و گرفت نيك فال به آن‌را بايد كه.بود سويي و چنين‌سمت در موزون
.بخشيد آن‌تداوم به
باقي آن در سالم نفس كه است راهي و جهت به پيوسته ورزش موجوديت اصل
آن در رغبتي و رضا هيچ گرددكه تزئين آشفته ظاهري به نبايد.بماند
.نباشد
خوب انتخابهم جريان در كه بود ازاين بار اين كشتي اهل خوشحالي
همگان تا داد جواب خوب هم نو نسل.نتيجه‌گرفت خوب هم و ديد
.شوند شيرين‌كام
.كه‌چكاره‌ايم بدانيم شما و من باقي‌مي‌ماند ، كه نكته‌اي اينجا حالا
است ، شده همه‌افتخار اين وارث و سكاندار نسلي‌كه بكنيم ، بايد چه
سخت و ديدن سخت.سودمي‌برد انديشه‌اي چه از و چگونه‌مي‌بيند را ما
.نيست سالمي حركت هيچ تدبير انديشيدن
كشتي بابورزش در اجرايي‌مان كه‌الگوهاي رسيده‌ايم باور اين به
.است بسياري حكايت‌مجلس‌هاي اين.است نبوده راه‌صواب به هم چندان
.پوشانده‌اند هم ناپاك تن‌هاي بر ملي‌را تيم قباي آن و اين باتوصيه
؟!حاصل چه و سود چه
موج ما مردان ضميريكايك در فتوت و ومردانگي صاف سينه‌ها حالا ، اما
كفشان از را حقبيهودهنميزنند زوري مي‌دانند كه چرا.مي‌زند
.نمي‌ربايند
طغيان و درجوشش عطفي نقطه كشتي‌مي‌تواند انتخابي پيكارهاي ما براي
اول مرتبه در.نهاده‌ايم ، باشد گام آن به كه درراهي دوسويه حركتي
دو اين.پاكيابي و دوم‌پاكسازي مرتبه در و وخودشناسي خوديابي
مراد به نكرديم ، گذشته در.مي‌سوزيم درنگ‌كنيم ، .گريزناپذيرند حركت
نتوانيم ، يا نخواهيم اگر يعني ؟!چرا.خورديم حسرت.نرسيديم هم دلمان
.پيموده‌ايم را گذشته غلط كج راه همان باز
كه آنچه‌را.نمي‌آيد هم صحيح كار وبه راه به نيست ، هيچكس سود به
ديدار به هم باز كه باشيم هوشيار.بماند باقي جا همين به تا نوشتيم ،
.مي‌رسيم هم با
