چهارم ، شماره 1164 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 7 سهشنبه 18
|
|
نيست معمول عشق يك اين ،
جهان نقش نگارخانه در سراميك و سفال نمايشگاه برپايي مناسبت به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
را آن آيا ميكنند ، فعاليت (سفالگري) رشته اين در كه آناني
هيچكدام؟ زندگييا گذران براي يا كردهاند پيشه هنر ، صرف
ازهنرمندان تن چهار سراميك و سفال آثار گروهي نمايشگاه پيش هفته
در ميانجي حسين و علوي مهدي بابكدالكي ، طيبي ، ناهيد جوان
اثر از 100 بيش نمايشگاه اين در.شد برپا جهان نقش نگارخانه
يكي دالكي بابك يادداشت زمينه اين درگرفت قرار عموم بازديد مورد
به توجه با:ميخوانيم را نمايشگاه اين در شركتكننده هنرمندان از
رواني و روحي ارزشهاي و باستان ايران در سفالگري رشته تاريخي قدمت
ايرانيان ظريف و عميق احساس بيانگر كه تاريخ مختلف دورههاي در آن
براي مختلف دورههاي در كه عظيمي تحولات حال عين در و است خاك به نسبت
.است شده آن واماندگي آگاهي و پيشرفت باعث كه آمده بوجود رشته اين
كه را زباني اين و ايستادهايم راه اين كجاي در ما كه ديد بايد حال
ضمنا ميشويم ، قائل ارزش برايش و ميشناسيم حد چه تا پيشهكردهايم
راه كدام از ميكنند فعاليت رشته اين در كه آناني كرد فراموش نبايد
پيشه هنر ، صرف را رشته اين آيابروند كجا به ميخواهند و آمدهاند
از است ، سرگرمي فقط هيچكدام ، يا و است زندگي گذران براي يا كردهاند
مشي خط و روش و راه تعيينكننده موارد اين تمامي كه مشغولي ، دل سر
.است پاك انسانهاي رسم هنر كه باشد.ميكند مشخص را هنرمندي هر كاري
دل پيرايهاي به خلوت گوشه از و آوردهاند ايمان خود خداي به كه آناني
.بستهاند
كه زماني از است ، نهفته هنري يكاثر خلق در كه فعاليتي ميدانيم همه
به ميرسد تكنيك و علم بهتجربه ، كه موقعي تا دارد وجود ذهن در
معمول مادي ارزشهاي با كدامرا هيچ كه دارد نياز عشق و تمركز
و مادي مسايل كه زندگي شرايط به توجه با همه اين كه سنجيد نميتوان
همين در است ، آن لازمه مضاعف تلاش يك كرده ، احاطه را شخصي هر روحي
خود اطراف دنياي و خود شناخت با كه است هنرمندي هر محرز وظيفه راستا
آورد تاب روح و ذهن معمول گرفتاريهاي و سختيها اين مقابل در بتواند
كند بيان آن اصلي محتواي در تحريفي هيچگونه بدون را خود دروني حرف و
معمول عشق يك آن ، دستمايه كه دشوار و خم و پرپيچ است راهي همين كه
.نيست
و كهكشانها بزرگي به دلي و ابديت وسعت به زمان ، افق امتداد در ديدي
به زمين فرداي تا را راه ادامه كه ميخواهد هستي آبهاي پاكي به روحي
ميكنند باور خود گذشتگان را ما كه برساند آيندگاني گوش به سكوت كلام
در واقعي هنرمندان از عمدهاي بخش هميشه زمين ، عمر گذراي در البته كه
شرايط و نهادند خود زندگي اساس را رياضت مختلف ممالك و دورهها تمامي
باعث همين بلكه آوردهاند دوام تنها نه كه بوده ودشوار سخت برايشان
را زندگي چراكه بپيوندد واقعيت به درونشان از الهامي تا شد روحيهاي
.ميبينند ديگر ازانسانهاي عميقتر و پراحساستر