چهارم ، شماره 1165 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 8 چهارشنبه 19
|
|
!رسيدهاند قله به كسانيكه
يكي دارد ، گوناگوني معاني مختلف افراد براي سعادت قله به رسيدن
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دوستان از حلقهاي داشتن ديگري ميداند ، سعادت را مستمندان به كمك
را معنوي عالي درجات به رسيدن يا شهرت ديگر شخصي بالاخره و را مهربان
.ميدهد قرار خود هدف
اثر قابليت از بيش حرارت و شوق موفقيت در كه كرده ثابت تجربه
.كند كار دل و جان با كه است كسي برنده.دارد
مرتكب دوبار را اشتباهي گرفته ، درس اشتباهاتش از كه است كسي موفق
.نشود
تحمل روزها از پس قله ، به رسيدن هنگام را كوهنوردي احساس ميتوان آيا
را خود نيروي تمام كه مردي خسته گامهاي آخرين دريافت؟ سختي و مشقت
ارتفاعي در و ووحشتناك سرد بهشدت هوايي در.برسد قله به تا كرده صرف
ديگري برگ تا ميشود فتح قلهها بلندترين نيست تنفس قابل آن در هوا كه
و استقامت تلاش ، نشانگر كه برگي.شود افزوده آدمي افتخارات بر
به ميتوان هم زندگي عرصه در آيا اما استعدادهاست ، از صحيح بكارگيري
يافت؟ دست وآرزو افتخار قلههاي
مورد صحيح شكل به اگر كه دارد وجود عظيمي استعدادهاي انسان وجود در
حتي و وي زندگي در فراواني تغييرات باعث شود گرفته قرار استفاده
اين از استفاده جاي به مردم اكثر اما.شد خواهد جامعه يك سرنوشت
جامعه گردن بر شدن وبال با يا و شده خيال و وهم دامان به دست نيروها
.ميبخشند سامان را خود بيسامان زندگي
سرنوشت اختيار كه ميشود شروع وقتي از شما عمر:ميگويد هوگو ويكتور
تار شب يك به جهان:است معتقد گوركي و.ميگيريد دست به را خويش
.بيافروزد را خويش چراغ بايد هركس كه است شبيه
شرايط نبندد سختيها بر همت كمر تا و بوده خويش مسئول انسان هر
.الاماسعي للانسان ليس:شد نخواهد ايجاد او حيات موفقيتدر
اين از كه است كسي موفق و است شيرين و تلخ حوادث از پر انسان زندگي
خالق فردي چنين يابد ، تسلط خويش سرنوشت بر و نهراسد بلنديها و پستي
تلاش هدف به رسيدن براي خود زندگي از ساعتي هر از و است خويش زندگي
استمرار با و مسلط خود هوسهاي بر كرده تبعيت خويش عقل از او.ميكند
از بهتر بيدار سگ:ميگويد كه است مثلي.ميشود نزديك هدف به اصرار و
.است خفته شير
نيست قادر تنهايي به هيچيك خوب فرصتهاي و خارجي كمكهاي سرشار ، هوش
بينيازي در كه افرادي دليل همين به كند ايجاد بشر زندگي در تاثيري
به تلاش و تحرك به عدماحتياج دليل به ميشوند بزرگ رفاه ، و مطلق
جهان موفق افراد درصد ميدهد 80 نشان آمار.نميرسند چشمگيري پيشرفت
زندگي طي در كه شخصي.هستند و بوده جوامع فقير و متوسط طبقات جزء
ميشود ، ناميده برتر ميآوردفرد بوجود خود براي ممكنرا وضع عاليترين
در كه امكاناتي و استعدادها و قوا كليه از كهميتواند است انساني او
در كه است انساني موفق فرد.بكند را حداكثراستفاده دارد اختيار
دارد ميل كه را كاري هر بتواند و متعادلباشد جهات بسياري از زندگي
بينقص و كامل لحاظ هر از كه نيازيندارد او.دهد انجام مناسب موقع در
از يك هر در بخواهد ، وقت هر كه لياقتاست و اراده اين داراي ولي باشد
.برساند كمال بهسرحد را خود معقول بهطور زندگي جنبههاي
خواهيم اساسي نكته چند به كنيم دقت افراد اينگونه سرنوشت در وقتي
:است قرار اين از موارد آن از نمونه چند.رسيد
با كسانيكه اندكند بسيار ولي دارد ، آرزوهايي فرد هر:راسخ تصميم -1
كوشش به دارند آرزو كه آنچه تحصيل براي برميآيند صدد در عزميراسخ
كشاورز توسط آن رشد شرايط و نشود كاشته تا بذر يكبپردازند تلاش و
مگر نميآورد ببار ثمري نيز آرزو.نميگردد نهال به تبديل نگردد مهيا
آرزوي به تا برخيزد تلاش به صحيح بهطريق و مصمم اراده با فرد اينكه
وضوح به ورزشكار افراد در ما را سعي اين بپوشاند عمل جامه خود
داشتن و اندام تناسب آرزوي در كه هستند كساني بسا چهميكنيم مشاهده
تلاشي با مگر نميآيد دست به همه اين ولي ميبرند سر به ورزشي روحيه
روز چند با كه باشد داشته انتظار و باشد كم فرد همت اگر و وسيع ،
.است رفته خطا به البته برسد خود مراد به مختصر فعاليت
بزرگ و آسيا سطح در مطرح اندامكاران زيبايي از كه درويش رضا
و طولاني غذايي رژيمهاي با:ميگويد است تهران نو خانيآباد شده
ميرسيده ، ساعت به 8 حتي روزانه گاهي كه سنگين ورزشهاي با و طاقتفرسا
رسيده پيروزي و رشد اين به ساله چندين فراوان سختيهاي و رياضتها با
در:ميگويد او.مدعاست اين بر ديگري شاهد شمسايي علي مهندس.است
در بوده سوزنبان پدرش ميشود افزوده نفري خانواده 9 به سال 1338
علي.است ميبرده سر به تغييرمكان و مسافرت در دائما خانواده نتيجه
[خانواده معيشت به كمك براي] گوناگوني مشاغل به خود تحصيلات طول در
نجاري شاگردي بالاخره و جوشكاري مكانيكي ، -نانوايي شاگرد جمله از
همواره خود خستگيناپذير و راسخ اراده و تصميم دليل به ولي پرداخته
شب و فراوان تلاشهاي از بعد و بوده تحصيلي سطوح تمام در ممتاز شاگرد
مكانيك مهندسي رشته در صنعت و علم دانشگاه در زياد زندهداريهاي
.ميبرد پايان به نيز را مقطع اين نمرات بهترين با و شده پذيرفته
به بخشيدن سرعت براي اساسي مسائل از ديگر يكي:استعدادها شناخت -2
ميكند احساس شخص كه است كاري دنبال به رفتن و خويشتنشناسي موفقيت ،
نگاه موفق افراد احوال شرح به وقتيدارد كافي استعداد درآن
فني و علم همان آموختن به كودكي از آنها اكثر ميبينيم ميكنيم
اين طفوليت دوران همان در و داشتهاند استعداد آن در كه رفتهاند
.دادهاند بروز را استعدادها
هنوز ميداد نشان نقاشي به شديدي علاقه كودكي از بزرگ نقاش آنژ ميكل
در كه بگيرند دست به قلمي ميتوانستند زحمت به او كوچك و دستهايظريف
بود ، كرده پر گوناگون تصاوير با را ميزيست آن در كه ديواركلبهاي و
كوچكترين پدر مخالفتهاي ولي شود فقيري هنرمند پسرش نميخواست پدرش
و كرد عمر سال نود آنژ ميكل.نداشت پسر تزلزلناپذير اراده در تاثيري
كشف بنابراين.نپرداخت ديگري بكار هنر جز به سال همه اين عرض در
علل از ذاتي تمايلات دنبال به رفتن و وكودكانمان خود استعدادهاي
نميشود آشكار گنج و است گنج مانند ما ، استعدادهاي.است موفقيت اساسي
خود گنجهاي استخراج و كشف صدد در ما تا كشفكنيم آنرا خودمان مگر
.شد نخواهد عايد ديگران به نه و خود نهبه ما وجود از نفعي برنيائيم
بيرون خود از را خويشي ميانه 5/3 حاشيه 0:شعرپلهاي-:312
تماشاكردهاند را خود چنين اين آوردهاند
و ميشده محسوب تنبل شاگردان جزء مدرسه در:ميگويد ساله رضاخاني ، 32
يا در 2 را تحصيلي سال يك اغلب كه شكلي به نداشته درس به علاقهاي هيچ
خلاصه طراحي و نقاشي به علاقهاش و عشق تنها.است ميكرده طي سال 3
شدن وارد و تحصيل ادامه براي خانواده شديد مخالفتهاي وجود با ميشده
رفته خود استعداد و علاقه بدنبال و رها كاره نيمه را درس دانشگاه به
.است موفق نقاشي اكنون و
معاني مختلف افراد براي سعادت قله به رسيدن و شناخت:هدف شناخت -3
داشتن ديگري ميداند ، سعادت را مستمندان به كمك يكي دارد ، گوناگوني
به رسيدن يا شهرت ديگر شخصي وبالاخره را مهربان دوستان از حلقهاي
نميكند تغيير كه چيزي اما ميدهد قرار خود هدف را معنوي عالي درجات
بسياري.نميرسد بجايي هيچگاه وگرنه باشد روشن بايد هدف كه است اين
فعاليت پيوسته و برميدارند گام سرعت به شوند ، موفق مايلند مردم از
نكته.نميكنند سپري باطل به را خود زندگي لحظات از لحظهاي و ميكنند
روشن دليلي و فلسفه بياني به نيست ، روشن هدفشان ولي وسواسيند و بين
ميشوند ، روان شعاري هر پي در و نگرفتهاند نظر در خود حركت براي
در و ميبرند پايان به را عمر نااميد و سرشكسته كه ميآيند بخود زماني
از بسياري در را حالت اين.داشت نخواهد سودي پشيماني و تاسف زمان آن
.كنيم مشاهده ميتوانيم راحتي به اطرافمان افسرده و مسن افراد
در كه كرده ثابت تجربه:ميگويد باكستون چارلز:هدف به علاقه -4
با كه است كسي برنده.دارد اثر قابليت از بيش حرارت و شوق موفقيت
نتيجه اين به خود تحقيقات در روانشناسان.ميكند كار دل جانو
را...و ذاتي استعدادهاي هوش ، دلبستگي ، و كهاعتقاد رسيدهاند
مينمايد ايجاد فرد در را تحركي هدف به علاقه.ميدهد قرار تحتالشعاع
تلاش مقصود به رسيدن براي ممكن اوقات تمام از وي ميشود باعث كه
مداوا ادامه براي زمانيكه درصدي جانباز 130 اكرامينقش ، جعفر.نمايد
تحت بار يا 3 هفتهاي 2 كه حالي در ميشود ، اعزام اتريش و آلمان به
يادگيري و تحقيقات به علاقه دليل به ميگرفته ، قرار سنگين جراحيهاي
كه مينوشته كامپيوتري برنامه آنجا بيمارستانهاي براي كامپيوتري علوم
وي.ميكند دريافت مارك هزار از 70 بيش فوق خدمات ارائه قبال در
وطن به بازگشت از بعد و ميآموزد را آلماني زبان يكسال مدت در همچنين
در برق مهندسي رشته در مالي مشكلات وجود با فراوان سعي و جديت با
.ميشود فارغالتحصيل موفقيت با و شده پذيرفته تهران دانشگاه
دست از كشاورز ، و بيسواد خانوادهاي داشتن وجود با صارمي مريم خانم
شب و تلاش سالها از پس آن از ناشي عاطفي مشكلات و خود برادر تنها دادن
به ورود به كه مفرطي علاقه بهدليل ممتد مطالعات و فراوان بيداريهاي
در بهشتي شهيد دانشگاه در بالاخره امكانات كمترين با دانشگاهداشته
مشغول تحصيل ادامه به خوب نمراتي با و شد پذيرفته مامايي رشته
.است
كشتي ، يك بتواندمانند انسان كه است موفقيتبزرگي اين:استمرار -5
پيش مقصد طرف به متلاطمبهآرامي چه باشد آرام دريايزندگي چه
به هرگز شود منصرف هدف از شكست يك با شدن روبرو اثر در كه فردي رود ،
از نهراسد ، شكستها از و كرده غلبه براحساساتش كه كسي.نميرسد مقصد
نتيجه به بالاخره و ميرود پيش به كرده استفاده زندگي اوقات همه
عبارتي به نكند اشتباه نميتواند شود مشغول كاري به كه فردي.ميرسد
مسلم امري مسئله اين و نشود اشتباهي مرتكب وقت هيچ نيست قادر هيچكس
اشتباهي گرفته ، درس اشتباهاتش از كه است كسي موفق.است چارهناپذير و
و لايق هم هرقدر فرد يك:ميگويد استيوارت.نشود مرتكب دوبار را
موفقيت به ندهد نشان استقامت و نكند كار سخت چنانچه باشد بااستعداد
.شد نخواهد نائل
يعني بود درونموفق از اول بايد بهموفقيت نيل براي اين بنابر
به بتوان تا كرد تربيت خود در را استمرار و شدن ارادهموفق بايد
.رسيد پيروزي
كنكورشركت در هرساله مرتب سال 65بهطور از معتمدي فهيمه خانم
بهكار اشتغال باوجود خانم اينشد مواجه باشكست دفعه هر و كرده
تلاش و استمرار و پشتكار سال از 10 بعد خانوادگي مشكلاتمتعدد و
.شد دانشگاه وارد امسال بالاخره
در شوراياسلامي مجلس در شبستر دورهقبل نماينده امينلو دكتر
با همراه دركودكي او آمد بهدنيا كشاورز روستاييو خانوادهاي
با ميكرد فرشبافي معاشخانواده امرار به كمك تحصيلبراي ادامه
امتياز اصراربهدليل و استمرار و باتلاش محدوديتها و مشكلات همه
پزشكيوارد رشته در ازبورستحصيلي استفاده با كنكور درنمرات بالا
و برنامه بهداشتسازمان مديركل سمت اكنوندر و شد ملي دانشگاه
.است بهكار مشغول بودجه
هرگز و بهتاخيرافتادن در نفس به عدماعتماد و نوميدي:تلقين -6
بايد پيوسته نااميدي در واقع در.دارد اساسي نقش هدف به نرسيدن
شكست تسليم هيچگاه و پرورانده خيال در مثبت و سالم افكار كه شود سعي
موفقيت تضمين به كه است عناصري از مثبت افكار تكرار.نشد محروميت و
است مذهبي ادعيه از بسياري شبيه واقع در مثبت افكار اين.ميكند كمك
و خود نيروي به اميدواري.برميانگيزد را استقامت روح انسان در كه
غيرممكن را شكست مشكلات ، بروز هنگام در خداوند از جستن مدد
خورده شكست كند قبول انسان كه پيداميكند تحقق شكست وقتي ميسازد ، زيرا
.است
همسر درحاليكه روزنامهفروشي با فقر دركمال ارشاد محمدباقر آقاي
تلاش با بود افزوده او مشكلاتمتعدد بر مشكلي و دستداده از را خود
به فراوان سعي با او.كرد بزرگ را خود دختر و 8 پسر فراوان 5 علاقه و
و خواهر نفر هر 13 اينك و كرد تلقين را پيشرفت و پيروزي خود فرزندان
مشكلات مختلف دانشگاههاي از شدن فارغالتحصيل با خانواده اين برادر
.هستند جامعه موفق افراد جزو همگي و سرگذاشته پشت را فراوان
بدست رابخواهيم هرچه ما شد ، تاپيروز خواست بايد:خوشبيني -7
.آرزوهاياوست ميزان در هرفرد ارزش:ميگويد دانشمندي.ميآوريم
روي هرگز بخوريم حسرت آنان پيروزي به و ديگرانباشيم تماشاچي اگر
به ميتواند سرشار ثروت يك مانند واقعي موفقيت.ديد نخواهيم را آسايش
هركس كه دانست بايد.سازد بهرهمند نيز را صاحبش و بدهد بهره كس همه
.كشيدن زجر يا مردن براي نه آمده جهان اين به زندهماندن براي
موفقيت و خوشبيني نهايت در گرفتاريها همه وجود با كه انسانهايي
نشان تجربه.آنهاست كوشش و تلاش نتيجه اين و بيشمارند ميكنند زندگي
گذرانده تلخكامي و بدبختي احساس و كسالت با را زندگي كه كسي داده
است واقعي خوشبختي از نمونهاي كه طبيعي نشاط از و نميشود پيروز هرگز
ديدن و است تماشايي بسيار خوشبختي قلههاي به رسيدن.نميبرد بهرهاي
و موفقيت ديدن از جالبتر منظرهاي هيچ.است لذتبخش انسان براي آن
و خواستهها تعديل با و خواست را پيروزي بايد نيست افراد پيروزي
دنبال به خوشبيني با بالاخره و زندگي اوقات از بجا استفاده و خواهشها
.رفت آن
داشتن ومادر ، پدر دادن دست از باوجود متولد 1346 نيازي شيرين
فردي با ناموفق ازدواج ناراحتيقلبي ، راشيتيسم ، نيمهبينا ، چشماني
مريض داشتنفرزندي نهايت در و بهخانواده نسبت بيمسئوليت و معتاد
فقر وجود با را كودكش قلببيمار استقامت ، و نهايتخوشبيني با
و معالجهميكند را او رواني ميكند ، ناراحتي مداوا جراحي با شديد
هريك و است محسوس زندگيش در كه كمبودهايي و نارسائيها همه با اكنون
و شادابي با ميشود نااميد انسانهاي زندگي ريختن هم در باعث آنها از
اينكه توجه جالب و ادامهميدهد زندگي به خود فرزند با نگري مثبت
.دارد اطرافيان مشكلات حل در سعي وجود باتمامي
دارد ادامه