چهارم ، شماره 1166 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 9 پنجشنبه 20
|
|
چيست؟ موفقيت شرط
آخر قسمت - رسيدهاند قله به كه كساني
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و يافته دست راز اين به چهكساني چيست؟ زندگي در موفقيت راز:اشاره
ديروز آن اول بخش استكه گزارشي موضوع مسئله اين قلهرسيدهاند؟ به
عزم خوشبيني ، چون فردي ويژگيهاي گزارش اول بخش در.گذشت نظرتان از
آن پيگيري در استمرار و هدف به علاقه و شناخت استعداد ، هدايت راسخ ،
و محيطي عوامل گزارش پاياني بخش در امروز.گرفت قرار بررسي مورد
-است80 گرفته قرار بررسي مورد زندگي در موفقيت بر موثر موقعيتي
اجتنابناپذيري اثرات هميشه امكاناتمحيطي يا و فشارها:محيطي اثرات
دامان در كه شخصي.ودارد داشته آنان عملكرد طرز و افراد رويشخصيت
هيچگاه ميشود بزرگ تنگاتنگ روابط داشتن با سنتي باخانوادهاي و طبيعت
و مدرن خانواده در شده بزرگ و شهرنشين فرد با همسان روحيهاي
بزرگي درجات به كه اشخاصي معتقدند روانشناسان.داشت نخواهد غيرعاطفي
:زيرند مشترك وجوه عموماداراي يافتهاند دست موفقيت از
مسني مادر يا پدر از عموما افراد اين -ب.بالا هوشي ضريب داشتن -الف
ميكنند سعي دليل همين به و خانوادهاند فرزند تك يا و ميشوند متولد
جبران خود پاي روي ايستادن و بيشتر سعي با را مشكل اين زندگي در
به رسيدن و جبران معرض در را شخص اجتماعي محدوديتهاي -جكنند
ميكند ، تلقين فرد به را بيشتري تحرك و داده قرار امكانات و پيشرفت
پيشرفت براي محيطيموثر عوامل از خانواده پشتيباني راستا اين در
.ميشود شمرده
گنبد اين زير در برسيد موفقيت به كه كنيد اراده شما هرگاه نهايت در
هرگاه اما گردد ، شما پيروزي مانع بود نخواهد قادر هيچفردي نيلگون
هيچ نكنيد احساس خويش در مقام اين به نيل براي ميلي خودتان شما
فرد به تبديل را شما خودتان ميل عليرغم توانست نخواهد جهان در قدرتي
صفحه نيروياراده به ميتوانيد كه شماهستيد خود تنها.بكند ديگري
بجاي فردي هيچ و ضعفيبزدائيد نقطه و نقص ازهرگونه را ضميرتان
ميتواند يكراهنما البته بود ، كارنخواهد اين انجام به شماقادر
راهنمايي عملي و فكري عاليتر درجه به رسيدن طريق درارائه را شما
ارتقاء بالاتر درجه به را خويشتن بايد كه هستيد شما خود اين اما كند
شما فكر و ذهن اصلاح به شما خود جاي به نميتواند هرگز راهنما دهيد ،
.بپردازد
چه ميداند است ، اراده با و مصمم يكانسان هرچيز از قبل موفق انسان
پيشرفت به را آدمي هرگز لجاجت و سرپيچي خودخواهي ، خودپرستي ، ميكند ،
آنان عقيده و راي كه هنگامي ديگران مقابل در تسليم همچنين نميرساند ،
ميكوشد پيوسته او.ندارد مورد روي هيچ به نرساند مقصود به را او
يالطمه ديگران كردن نابود درصدد هرگز و باشد پربركت و مثبت فعاليتش
.برنميآيد كارشان به زدن
گرم آفتاب هميشه شود سرد هوا و بيايد باران است ممكن گاهي بالاخره و
در آستانه در هميشه پيروزيها نسبت همين به داشت نخواهيم درخشان و
بايدبهخود كه هستيم ما اين و ابرهاست ميان پيروزيدر.نميشود ديده
ما اگر پس.بيابيم را ابرهاخوشبختي دردل و بدهيم پر و بال
را خود شادابي عينسختي در اگر ميرسيم چيز همه به باشيم ارادهداشته
بايد كه راهياست اين بكشيم آغوش در را پيروزي ميتوانيمشاهد كنيم حفظ
.رفت
سلطانپور عقيله