چهارم ، شماره 1166 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 9 پنجشنبه 20
|
|
اعراب براي سخت آزموني دموكراسي
را مراحلتكاملش ، دموكراسي از هيچمرحلهاي در عربي كشورهاي واقعيت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نديدهاست خود به
انديشههاي از آنان اقتباس عربي ، كشورهاي عمده مشكلات از يكي:اشاره
در ميخوانيد كه مقالهاي.ندارد موجودشان شرايط تناسبيبا كه است غربي
تفاوت نويسنده مقاله ، ادامه درميپردازد موضوع همين توضيح ابتدابه
عرصه در حاكم دريچهجايگاه از را عربي وجوامع اروپايي ممالك عمده
اجازهمخالفت اعراب ميان در فلسفهسياسي وي نظر به.ميكند سياستبررسي
وجود مطلق حكومت زمينهايبراي غرب در كه حالي نميدهد ، در را حاكم با
كليشهاي اقتباس كه دارند ماهيتي يك هر عرب و غرب تحولات فرايند.ندارد
حل را مشكلي نميتواند اعراب توسط غربي جوامع بر حاكم مباني و اصول
مقالات سرويس.كند
بر معاصراروپا و نوين انديشه و نوزاييعرب انديشه ميان رابطه
كه اروپايي نظريههاي و انديشهها اصول ، اين طبق.است بوده متكي اصولي
توسط شدهاند پديدار گذشته قرن چندين تحولات از رشتهاي پيامد عنوان به
اساس بر و شده گرفته كار به مقدمهاي عنوان به عرب نوزايي انديشه
عبارت به.است كرده بنا را خود نوزايي آرمانهاي و خواستها آنها ،
و شرط عنوان به اينجا در بود معلول يا مشروط اروپا در كه چه آن ديگر
.ميرود كار به علت
و نظريههايفلسفي ديگر و تكامل پيدايشنظريه از پس سان ، بدين
ايدئولوژيك اوج نوعي به و گرفت شكل اروپا در اساسآن بر كه اجتماعي
كار به عرب جهان در آن ايدئولوژيك حواشي با نظريه همين بود ، آن
به كه آمد پديد اجتماعي و سياسي ديدگاههاي آن اساس بر و شد گرفته
اعراب پيشرفت و نوزايي به دستيابي ضامن تنها و اساسعلمي عنوان
در كه اجتماعي و سياسي نظريههاي و انديشهها چنين اين.گرديد معرفي
پديدار مبارزه و تكامل از روندهايي و رشتهها پيامد عنوان به اروپا
كار به پيشرفت تحقق مقدمات و شروط عنوان به عرب جهان در بود شده
اين روزگاري.مقولههاست همين از يكي دموكراسينيز.شد گرفته
مطرح سطحي هر در پيشرفتاعراب گونه هر نخست عنوانشرط به مقوله
همگان كه حالي در.ميشود گونهمطرح بدين قضيه نيز امروزه.ميشد
دارد ، پيامد وجود اروپا در هماكنون كه دموكراسياي ميدانند
سه طي كم دست اروپا استكه جنگهايي نيز و تحولاتنبردها از رشتهاي
از -شرايطكنوني در ما كه است درست.است گذرانده سر از قرنگذشته
نوزايي و اروپايي نوزايي شكافميان به محكوم -است بيشتر هم سال صد
يا انديشه عرصه در نيست ممكن حتي و ندارد ضرورت اما هستيم عربي
كه كنيم آغاز جايي همان از آنها نظاير و صنعت و اقتصاد يا جامعه
فرقي هم با دو اين آيا.كرد آغاز را اش(رنسانس) نوزايي اروپا ،
دارند؟
ميكند حكم ما به كنوني دوران بر منطقحاكم و عقل منطق يعني منطق ،
آن ;يابيم دست راهها كوتاهترين به معاصر تمدن كاروان رسيدن براي كه
اما.مصرفكننده و منفعل نه توليدكننده و فاعل عناصري عنوان به هم
موضوع و خودمان موضوع -موضوع به نسبت شدن آگاه از را ما امر اين
و ميشود آنجاپديدار در كه فصولي و شناختاصول نميكند ، معاف - ديگران
.ميبريم سر به آن اينجادر در ما كه فصولي و شناختاصولي نيز
پيشرفت كاروان بخواهدبه كه ديگري ملت هر يا لذاوظيفهما
و ندارد سودي امر اين زيرا.نسخنيست و نقل صرفا جهانيبپيوندد ،
برخي منفي واكنشهاي -كم دست - آن زيان.دارد هم فراوان زيان احتمالا
.منتقلميشود آن به مقولهها كهاين است كشوري مردم لايههاياجتماعي از
باشد نظريهها و انديشهها به مربوط چه - برابرمنقولات در ما وظيفه لذا
آنها غرس و محيط در آنها كردن محلي براي كوشش -نهادها و نظامها يا
.بيابد انداموار رابطهاي ما دروني واقعيت دادههاي با تا ماست خاك در
و نوسازي و تحول براي انگيزهاي به منقولات اين آن ، بدون كه چيزي
.شد نخواهد تبديل پيشرفت براي بنيادي
مسالهدموكراسي يعني سخنمان بهموضوع مطلب اين پرتو در لذا
به تنها نه كهما كنيم تاكيد ديگر بار اينجابايد در.بپردازيم
هر از بيش امروزه داريمكه ايمان نيز عقلي طور بلكهبه عاطفي طور
براي بلكه نيست پيشرفت خاطر به فقط عرب جهان در دموكراسي ديگري زمان
.هست نيز عربها خود وجود حفظ
ازديدن را ما نبايد عرب جهان دموكراسيدر ضرورت به ايمان اما
گونه آن عربي ، واقعيتكشورهاي.دارد باز -كههست گونه آن -واقعيت
از مرحلهاي هيچ در گرفته شكل تاريخي نظر از كه گونه آن يا هست كه
عرب جهان عكس ، بر بلكهاست نديده خود به را دموكراسي تكاملش ، مراحل
كم دست يا -خود تاريخ آغاز از خويش اجزاء سطح در هم و كل سطح در هم
كاملا كه است زيسته اوضاعي و شرايط در -شدهاش شناخته تاريخ هنگام از
و سياسي فكري ، نظام عنوان به دموكراسي به اروپا در كه شرايطي با
.ميكند فرق - انجاميده اجتماعي
و عشيرهاي- قبيلهاي نظام گسستگي تاريخيبا نظر از دموكراسي زيرا
انديشه پيدايش و پديدهشهر شكلگيري و قبيله رئيس حاكميت فروپاشي
.دارد پيوند -روميان نزد سپس و يونانيان نزد ابتدا -شهروند
محض به كرد ، ظهور امپراتوري يك بلكه و كشور يك ميان در مسيحيت وقتي
رشته يك بر سرآغازي اين.افتاد در امپراتور خود سلطه با قدرتيابي
را سلطهديگري ميخواست يك هر كه دولتبود و كليسا ميان كشمكش طولانياز
و دولت كه مبارزهايدهد قرار ديگري از فراتر خودرا سلطه و كند محدود
يكديگر عليه برتر ، صاحبانقدرت سلطه كردن محدود كليسابراي
اين.انجامميشد نيز بزرگ فئودال عليه فئودالها توسط انجامميدادند
ابزارها بر تكيه با سلطهمطلقرا كم دست يا حكومتميكرد آنها به يكي
ويتدارك براي آنان كه ميكرد جنگجوياناعمال و پول همچون ووسايلي
يا شاه قدرت محدودكردن براي هميشگي اينجامبارزهاي در ميديدند ،
و محلي نمايندگان مجالس ايجاد به كه داشت امپراتوروجود
.سراسريانجاميد
انتصاب براساس و نميشدند انتخاب همهمردم سوي از گرچه مجلسها اين
شكل قوم زميندار ميانسران از انتخاب نوعي يابه وراثت يا
را -امپراتور يا شاه از اعم- فرمانروا قدرت نوعي به اما ميگرفتند
نميتوانست وي كه طوري به.ميكردند محدود مالي زمينه در حداقل
موافقت آن با شده ياد مجالس كه آن مگر.كند تحميل را مالياتي
در -نظامفئودالي سدههاي -ميانه درسدههاي حتي سان بدين.ميكردند
جريان حاكم مطلق عليهاستبداد مدني و ديني مبارزهمستمر اروپا
كند ، موضوعدلالت اين بر بتواند اينزمينه در كه چه آن شايد.داشت
از.است مطلق مستبد حاكم بودن اصطلاحتيرانيسيديعنيمهدورالدم
امر اين.بود جايز مستبد و سركش فرمانرواي بودن مهدورالدم عرفي ، نظر
سدههاي در اين.بودند كرده تاييد صراحت به نيز دين علماي از برخي را
عليه نبرد اينسو به هفدهم سده از و نوين دوران در اما بود ميانه
شهرها پيدايش با امر اينيافت بيشتر ژرفش و گسترش حكومتها استبداد
همراه اجتماعي نيروي يك عنوان به بازرگان و صنعتگر لايههاي شكلگيري و
نبرد پرچمدار كه گرديد تبديل بورژوازي طبقه به بعدها طبقه همينبود
استقرار معناي به دموكراسي اين.شد آن معاصر معناي به دموكراسي براي
سه استقلال و فرمانروايان بر نظارت آزاد ، انتخابات مبناي بر حاكميت
.است قضايي و اجرايي قانونگذاري ، قوه
به شكلديگري امور روند عرب ، درجهان اما اروپاست به مربوط اين
مصر فرعوني درتمدن ريشهدار شرقي اينجابااستبداد در.گرفت خود
يا فرعون استبداد ، نوع درايننداريم كاري تمدنهايبينالنهرين يا
خدارفتار يك عنوان به بلكه مستبدمطلق همچون فقط نه پادشاه
پيوند آن با كنونيما واقعيت كه اسلامي تمدنعربي در حكومت.ميكرد
حكومت شكل همانا كه داشتهاست ناپذيري تغيير شكليگانه دارد ،
حاكممنفردي پيوسته -امير يا ياپادشاه خليفه چه حاكم.است فردي
اين كه -باشد گرفته وبيعت بارضايت را چهحكومت حال.است بوده
رايج حالتي كه چيرگي و قدرت واسطه به وچه -ميداد رخ ندرت به حالت
اعراب ديني و عاطفي فكري ، كيان در قدري به واقعيت اين.است بوده
.گرديد بدل مناسب ايدهآل حكومت به كه يافت رسوخ
ظلم ميشدكه انجام منفردي حاكم عادليعني توسطمستبد حكومت اين
آن بدون ميكرد ديگرانمشورت با حياتي مسايل و حوادثبزرگ در و نميكرد
عرب تاريخ ديگر بهعبارتباشد مشورتها اين اجراي ملزمبه كه
يا وبندها قيد تحميل يا منفرد قدرتحاكم كردن محدود براي گواهمبارزه
از كهميتوانست قيدوبندي تنها.نبودهاست وي بر نظارت
رو ، ادبيات اين از.بود واخلاقي ديني انگيزههاي زيادهرويهايشبكاهد ،
.فراترنميرفت معروفبهنصيحتالملوك گونه از سياسي
سياسي انديشه عمده موضوع قدرت ، كردن محدود و نظارت نه و نصيحت لذا
ميكرد ، همانا عمل آن به و راميپذيرفت اندرز و پند كه حاكمي و بودهاست
تاريخ طول در حاكمانفاضل اينگونه آيا اما.بود فاضل ايدهآل حاكم
مجبورنبودند روزگاري هر در فقيهانسني آيا و آمدند؟ چندبارپديد
آنان آيا و بدهند؟ حكومتفاضلفتوا عليه حكومتنافاضل سود به كه
پيوستهدرمعرض كه درحالي ;اينبدهند غيراز فتوايي ميتوانستند
=) آن يا (قبول =)اين يا:داشتند قرار معروفزير دوراهي
فتوادادن از آشوب و فتنه از جلوگيري دعوي به آنان....(شمشير
جا را زير اصل بدينسان و ميكردند خودداري حاكمان عليه بهسركشي
نداشته وجود آنحاكمي در كه است وضعي از بهتر ظالم حاكم:انداختند
اصل گرفتن درپيش و روحيهتسليم تحكيم اصل ، اين ازپيامدهاي.باشد
.سياسيبود ديدگاههاي براي بهعنوانپايهاي نميشود بهتر ازاين
چهدرباره و اروپا تاريخ مورد در چه مطالب ، اين ازيادآوري غرض
عرب جهان در ما وقتي كه است زير واقعيت به توجه جلب خودمان ، تاريخ
ميشويم تاريخي دگرگوني نوعي خواستار درواقع ميشويم دموكراسي خواستار
آن نظير اقتصادي ، و اجتماعي سياسي ، فكري ، عرصههاي در ما كشورهاي كه
كوشش طولاني ، نفس بايد ناگزير به راه اين در.است نديده خود به را
.باشيم داشته ايوب صبر و مستمر
چيزي به عرب كشور آن يا اين در دموكراسي تجربه از نوعي اگر بنابراين
غيردموكراتيكيا كاملا چيزي با اگر و شود منجر بايد ، كه چه آن جز
سرزنش دموكراسيرا خود نبايد گردد پيامدآن يا شود همراه عكسدموكراسي
به مجبور است زهدانخويش از نوزاد خروج كهمنتظر مادري.كنيم
لازماست نيز.است آن شدن وارو پشتو و جنين ضربههاي و تحملپيامدها
-گاهي و ميآيد زايمانپيش دشواري آن از پس.بهخرجدهد مواظبت و احتياط
جراحيسزارين به نياز است ممكن زايمان-عرب جهان شبيه حالتي احتمالادر
يا ساده مسالهاي عرب ، جامعههاي رو ، دموكراسيدر اين ازداشتهباشد
كه است ديگر تولدي بلكه نيست ديگر مرحله به مرحلهاي از انتقال
.خواهدبود بيگماندشوار
جابري محمدعابد دكتر:نوشته
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه