چهارم ، شماره 1167 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 10 شنبه 22
|
|
الصلوه آداب در تفرجي نماز رازهاي از
(ره)امام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
قصور بر تاسف جز نبردم بهرهاي آن از خود كه را ، الصلوه آداب;اشاره
در ندامت و حسرت و داشتم برخودسازي توانايي كه گذشته برايام تقصير و
و لنگ پايم و دراز بس راهي و سنگين بارم و تهي دستم كه پيري روزگار
...است گوش در رحيل آواي
(ره)امام قلم از مقدمهآدابالصلوه برصدر را كلامي چنين كه هنگامي
رشتهعشق كه ميشود آشكار كتابي شكوهمند واعتبار ارزش ميخوانيم ،
رستگاري ريسمان و دنيا ظلمت از نجات كشتي به اتصال گدار مصادق و است
.است معنويت مرتبه و مقام به رسيدن رسن و تموجآشفتگيها از
عظيم جشن در را صحيفهمبارك اين اقيانوس از قطرهاي كه كرديم نيت
.كنيم هديه خدا ميهمانان به چند نوشتههايي قالبكوتاه در رمضان ،
نخواهيم نيز و ناتوانيم نيت اداي در كه ميكنيم اعتراف عاجزانه
درك طاقت بهقدر هست هرچه بنمايانيم ، را آن ظرايف از ذرهاي كه توانست
غيبيه جذوه و الهيه بارقه آن از روشني ، اميد و بوده ما دريافت و
.داشتهايم
دستنويس صفحه بر 316 مشتملاست ظاهر اندازه نظر از الصلوه آداب متن
بيان ظرافتهايهزارتوي و معاني عمق نظر از وبياغراق (ره)امام
بر تاملي و نميگنجد زميني شده اندازههايشناخته در نماز اسرار
را نانوشته نسخههاي و ميگويد باز را ناگفته نكتههاي آن بندبند
ديگري لايه مييابي دست كه اسرار و لطايف اين از لايه هر به.مينويسد
ديگر حريرگون لايه به و كني تامل تو كه همچنان تا هست و ميبيني
.برسي
و ميشود شامل را خاتمه ويك مقاله چند مقدمه ، يك كتاب ، اين فصلبندي
درآمده تحرير رشته به ديگري كتاب تشريح براي (ره)امام تصريح به
:است
در صلوه اسرار از قدرميسور به كه آوردم فراهم رسالهاي اين از پيش
نظرگرفتم در نيست ، تناسبي عامه حال با را چونآن و گنجانيدم آن
تحرير سلك در را روحاني معراج اين قلبيه آداب از سطري كه
...درآورم
معناي و صورت وصف شرحو با را كتاب اين مقدمه نماز راز گشاينده
.ميگشايد نماز
بطلان موجب آنها ننمون كهمراعات است آدابي نماز ظاهر براي همچنانكه
كه است آدابي نيز نماز باطن براي ميشود ، آن كاستي يا صوري نماز
اين در مهم نكته.ميكند ناقص يا باطل را معنوي نماز آن نكردن مراعات
امام تعبير به يا باطن پرداختن كه پنداشت نبايد كه است آن بيان
عامه بر و نيست ايمان و عشق برجستگان و اوليا خاص تنها باطن ساختن
نماز صورت به اكتفا كه ميكند تصريح امام.است لازم ساختن اين نيز
آرزوي منتهاي و اوليا آمال غايت نماز چه زيانكاريهاست ، زيانبارترين
.است (ص)رسول ديده روشني بلكه معرفت اصحاب
:است نوشته (ره)امام
و تعب هر با و بگشاي طلب دست و كمرزن به همت دامن عزيز ، اي پس
را معرفت اهل نماز روحيه شرايط و كن اصلاح را خود حالات است زحمتي
تمام براي (ص)محمدي تام كشف با كه الهي معجون اين از و ;كن تحصيل
است مجال تا را خود و ;كن استفاده آمده فراهم نفوس نقصهاي و دردها
مقدس ساحت از بعد عميق چاه و ندامت و حسرت و ظلمت منزلگاه اين از
خود كمال قرب و وصال معراج به و كن مستخلص و ده كوچ علا و جل ربوبيت
!است منقطع ديگر وسايل رفت دست از وسيله اين اگر كه ;برسان را
بيان مقتضي و ميسور مقدار به را روحاني سلوك اين باطنيه آداب ما
اين و افتد ، اتفاق آن از نصيبي را ايمان اهل از يكي شايد ميكنيم ،
از بازمانده اين به نسبت شود غيبي توجه و الهي رحمت موجب شايد خود
.انانيت و طبيعت زندان در مغلول و انسانيت و سعادت طريق
--------------------------------------
.منلايحضرالفقيه از نقل به ص 127 ، فلاحالسائل ، -1