چهارم ، شماره 1169 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 13 دوشنبه 24
|
|
ما نگاه و افغانستان و عراق
بخش) باوند هرميداس دكتر با گفتوگو در همكاري و همزيستي جهاني جبر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر
ايران مواضع به باوند ، دكترهرميداس با حاضر گفتوگوي از بخش آخرين
استراتژيك منافع تزاحم.ميپردازد ايران و افغانستان تحولات برابر در
از كه ميدهد تشكيل را حاضر گفتوشنود از ديگر بخش نيز آمريكا و ايران
.نظرتانميگذرد
دو.است افغانستان موضوع برايايران ، حياتي مسئله يك:همشهري
يك دارد ، وجود افغانستان درباره جهاني سطح در منافع آرايشاز
دوم آرايش و است پاكستان و عربستان امريكا ، انگليس ، به مربوط آرايش
.است مركزي آسياي كشورهاي برخي و چين هند ، ايران ، روسيه ، به مربوط
گروه كشورهاي دستهجمعي صحنهافغانستانسياستهاي در كه ميرسد بهنظر
اين برابر در ايران موضع اكنون است ، شده برخوردار نسبي تفوق از اول
باشد؟ بايد چه تحولات
-ساختاراجتماعي يكي:است بررسي جهتقابل دو از افغانستان مسئله
خارج ذينفع قدرتهاي و منطقه دولتهاي موضع ديگري افغانستانو سياسي
آتي سياسي ساختار در دارند سعي آيندهنگري ازجهت كه منطقه از
جامعه فاقد عليالاصول افغانستان جامعه.شوند ذيمدخل بهنحوي افغانستان
جامعهاي.است كلمه صحيح بهمعناي ملي وحدت درنتيجه و گسترده مدني
چارچوب 4 در قوم حدود 19 در كه است عشيرهاي و طايفهاي نظام بر مبتني
كوچكتر اقوام از تعدادي و (هزاره و ازبك تاجيك ، پشتون ، ) كلان ، قوم
بار گروه شوروي ، 7 اشغالگر نيروهاي مبارزهعليه درطول.ميباشد
تعداد شوروي نيروهاي خروج بعداز البته كه داشتند بردوش را مبارزه
مبارزات جريان در آنجاييكه از.است يافته افزايش گروه به 9 آنها
نمايند احراز مسلط كاملا نقش نشدند گروهاموفق از هيچيك جهادگرانه
خروج از پس كه شد اجتماعي ، سبب قوي جاذبه صاحب شخصيتي فقدان همچنين و
شود ، ظاهر بحث مورد گروههاي بين برتر قدرت كسب سر بر كشاكش شوروي ،
بههمين و داشت پي در را ويرانگري و تباهي از دوراني خود بهنوبه كه
درچنين.نمايد كسب را عمومي مقبوليت نتوانست نيز ، رباني حكومت جهت
تا شدند آن بر بريتانيا احتمالا و امريكا عربستان ، پاكستان ، شرايطي ،
نقش ايفاي توانايي كه جديدي سياسي پديده طالبان ، پرداخت و ساخت با
ايدئولوژي نوعي به متصف حال درعين و باشد داشته گروهي ماوراء
ديگر بهعبارت.نمايد صحنه وارد باشد نفوذ قابل مذهبي پيورتينيسم
جهت ديگري ، شكل به عربستانرا جزيره شبه در هيجده قرن اواخر تجربه
اين بر حركت اين.كنند پياده افغانستان در حسابشدهاي متعدد اهداف
دوره طولاني و ممتد جنگهاي از افغانستان مردم كه است استوار تحليل
طولاني روند با كه هرجامعهاي.شدهاند خسته قويا آن از پس و اشغال
زيستن آرامش و فيزيكي امنيت خواهان بهتدريج شود ، مواجه داخلي جنگهاي
سپرده فراموشي به ايدئولوژيها نابسامان ، شرايط چنين در حتيميشود
سالهاي 19361939مردم بين اسپانيا داخلي جنگهاي در چنانكه ميشود ،
و جمهوريخواهان پيروزي مسئله ديگر كه بودند شده خسته آنچنان
زيست و زندگي طالب فقط آنها بلكه نبود ، مطرح آنها براي سلطنتطلبان
افغانستان جامعه در بارز بهنحو خصوصيت اين.بودند آرامش با توام
رواني جو اين از كردهاند سعي آن حاميان و طالبان.است شده ظاهر
مسلط قدرت بهعنوان طالبان ساختن مطرح با و كرده را استفاده حداكثر
اين راه در نيز حدودي تا و دهند تغيير خود بهنفع را داخلي زمينه
اشغال با ولي كابل اشغال زمان تا بودهاند ، بخصوص موفقيت قرين مقصود
اسلامي پيورتينيسم افراطي مواضع عجولانه اعلام آن با همراه و كابل
ماهيت بهيكباره آن خارجي حاميان عملي حمايت و بانوان مورد در بهويژه
دنياي و افغانستان مردم براي ديگري بهنحو را طالبان اجتماعي -سياسي
و اسلامي جمعيت حزب يعني رقيب گروههاي مقابل درساخت مطرح خارج
را فيمابين اختلافات برآمدهاند درصدد روند اين كنترل براي ديگر احزاب
و خارجي وابستگي درعينحال و دهند تشكيل مشترك جبهه و گذاشته كنار
البته دهند ، قرار آن عليه تبليغاتي مبناي را طالبان نوخاستگي
مشترك فرماندهي و مشترك استراتژي نشدهاند موفق هنوز مزبور گروههاي
موفق حدودي تا و داشتهاند نسبي همكاريهاي اينكه گو دهند ، تشكيل
شرايط بههرحال.نمايند كنترل شمال بهطرف را طالبان پيشروي شدهاند
آرامش به نظامي طريق از كشور اين كه است آن از حاكي افغانستان كنوني
جهت چند از روند اين قبال در ايران موضع اما نميرسد ، نظر مورد سياسي
مبارزه سابقه با رابطه در ايران موضع هرچيز از قبل.است بررسي قابل
پذيراي كه آن از گذشته ايران زيرا ميشود مطرح خارجي اشغالگران با
بهنفع را مختلف حمايتهاي بود ، افغاني پناهنده ميليون دو از بيش
موضع با مخالفت و مجاهدين از پشتيباني همين و گرفت پيش در مجاهدين
عراق بهنفع شوروي دولت عراق و ايران جنگ طول در كه شد سبب شوروي
گروههاي قبال در ما روش شوروي نيروهاي خروج بعداز.نمايد پيدا گرايش
همه تائيد ضمن ابتدا:است بوده همراه نپختگي با تاحدودي درگير
اشتباه به مدتي بعداز.داديم نشان خود از فرقهاي گرايش نوعي گروهها
بخصوص گرفتيم درپيش را رباني دولت از حمايت و برديم پي خود
به.نبود كافي ولي شد ارسال كمكهايي مزبور دولت به كابل هنگاممحاصره
كرديم ، خودداري مخالف گروه با سيستماتيك رابطه ايجاد از آن موازات
و جنگ وضعيت به باتوجه ولي شد گرفته تماسهايي مقطعي بهطور البته
منطق آنكه حال.ميكرد پيدا ضعف و رباني ، شدت دولت مقاومت توانايي
ارتباط داريم همكاري خاص گروههاي با آنكه ضمن ميكند ايجاب سياسي
با منطقي ديالوگ بخصوص.ندهيم دست از را ديگر گروههاي با سيستماتيك
تحولات پرتو در پاكستان.نگهداريم مستمري و بالا سطح در را پاكستان
.است برده پي نيازي چنين به خود اخير
بهمعنايتولد سياسي گفتوگوي افغانستانبهصورت مسئله آيا:همشهري
اين در كه امر اين به باتوجه ميباشدعليالخصوص كشور اين در دمكراسي
است؟ گرفته شكل ملي هويت كشور
همراهدارد ، نيز دمكراسي عنوان سياسييك حل راه هر كلي بهطور
شكلي آن به پذيرايدمكراسي افغانستان سياسي-اجتماعي ساختار ولي
ضمن بايد حكومت افغانستان در.نيست ميشود اينمفهوماستنباط از كه
و رنگ نوعي با باشد شهرنشين مردم و مختلف اقوام تائيد مورد آنكه
است خصوصيت اين به باتوجه دقيقا و باشد شده عجين نيز مذهبي رخساره
چالشگري البته.است شده ظاهر چالشگر مذهبي بهعنوانچهره طالبان كه
كاملا بعد بلكه نخواهدبود ، داخلي نظام ايجاد به ناظر تنها طالبان
باتمام همسايگان از بعضي به نسبت ويژه به و داشت خواهد مرزي برون
از يك هيچ و نشود پيدا افغانستان براي سياسي حل راه اگر احوال اين
درچنين آورد بدست مسلط كاملا موضع نتواند گروهها ائتلاف يا و گروهها
محلل عنوان به شاه ظاهر به آوردن روي به توجه عطف احتمالا شرايطي
شده تجربه نيز كامبوج در قبلا الگو اين.شد خواهد متمركز موقت سياسي
.است
متمركز عراق روي بر افغانستان از را بحث باشيد مايل اگر:همشهري
فرهنگي و مذهبي اشتراك وجوه تاريخيداراي نظر از عراق با ما.كنيم
تحريكات ويژه به كشور اين ازسوي ساله جنگ 8 يك چند هر هستيم ،
دو هر كه شده گونهاي به وضعيت اكنون ولي شد ، تحميل ايران به خارجي
ابزارهاي به توسل با ويژه به واشنگتن به دوگانه مهار تحت كشور
آمريكا مقابل در كشور دو اين كه وضعيتي به توجه با هستند ، اقتصادي
اين بين قطعنامه 598 پاياني مراحل بايد نحوي به نميكنيد فكر دارند ،
چيست؟ فصل و حل اين مكانيسم شما نظر از.شود فصل و حل كشور دو
ولي.است منطقي و واقعگرانه يكبرداشت امور از شما برداشت
حاكم شايد و بايد كه آنچناني منطق وعراق ايران روابط در متاسفانه
اشتراك با رابطه در كه شود يادآوري است لازم چيز هر از قبل.نيست
واقعيات با وقت آن چون كرد ، برخورد تامل با قدري بايد غيره و فرهنگي
با ابتدا از ما.امور جريان به واقعي نگرش واما.ميشويم نزديك بهتر
حتي اروندرود حقوقي سابقه به اگر.نداشتيم بنياني اختلاف عراق
ماده اين در كه ميبينيم كنيم توجه قرارداد 1937 ماده 5 درچارچوب
.است شده پيشبيني اروندرود از كشور دو هر يكسان و مشترك استفاده
استفاده و بهرهبرداري و اداره همبراي مشترك كميسيون يك اساس براين و
اجراي به حاضر وقت هيچ عراق ولي است شده گرفته نظر در رودخانه از
طريق از عراق خود توصيه به نيز عهدنامه 1975 چارچوب نشد ، ماده اين
ايران دولت موافقت مورد و شد پيشنهاد الجزاير وقت رهبر بومدين هواري
اداره و مشترك استفاده عهدنامه ، دو هر در حال هر در.گرفت قرار
انقلاب از بعد عراق احوال اين تمام با ولي.است شده پيشبيني مشترك
نظامي ، پيروزي كسب با كه شد آن بر ايران ، داخلي مشكلات دليل به اسلامي
باشدوهم داشته ارضي آوردهاي دست هم كند ، مسدود را انقلاب صدور هم
ولي آورده دست به را خليجفارس منطقه در ويژه به عرب جهان رهبري
دو هر وارده تلفات و صدمات جز تحميلي جنگ در ميدانيم كه همانطوري
به قطعنامه 598 بندهاي تمامي اگر ترديد بدون.نشد نصيبش چيزي كشور
دو بين همكاري نوعي واحتمالا همزيستي ساز شودزمينه اجرا مطلوب نحو
بس ، آتش چون اوليهاش بندهاي جز قطعنامه 598 مفاد وليشد خواهد كشور
بندهايش ساير اسرا ، مبادله و بينالمللي شده شناخته مرزهاي به بازگشت
كميسيونهايي تشكيل به مربوط بندهاي بخصوص است ، مانده عقيم تقريبا
گزارش البته.غيره و خسارات تعيين و جنگ كننده آغاز به رسيدگي براي
را عراق نحوي به آن در كه امنيت شوراي به متحد ملل سازمان كل دبير
براي را كميسيوني تشكيل مسئله حدودي تا است نموده تلقي جنگ آغازگر
دبير گزارش محتواي از آنچه و است ساخته ضروري غير جنگ آغازگر تعيين
و بايد آنچنانكه دلايلي به كه ميگردد غرامت به مربوط ميشود مستفاد كل
با ارتباط در حاضر ، حال در كه مسئلهاي اما است ، نشده پيگيري شايد
خور در عراق كردستان آينده زيرااست كردستان مسئله است ، مطرح عراق
ارضي تماميت حفظ بر تاكيد همواره ما كلي سياست ظاهرا.است خاص توجه
وجود هم ديگري نگرشهاي است اينموردممكن در گواينكه.است بوده عراق
نگرشهاي در آن آينده و عراق شمال خودگرداني موضوع اما.داشتهباشد
و همسايه دولتهاي كه گرديده سبب قدرتها از برخي آتي استراتژيك
و ذيربط منطقه اين سياسي تطورات روند در نحوي به.باشند كوشا ديگران
از متفاوت حدودي تا بايد مورد اين در موضعما من بهنظر.باشند ذيمدخل
نظرات همچنين و موضوع سوابق به توجه با زيرا باشد عراق تركيهو نظرات
كه دارد آن از حكايت عراق كردستان آينده براي شده پيشبيني وطرحهاي
ظاهر ناحيه اين در خودگرداني از و متفاوت سياسي ساختاري است ممكن
از برخي علاقه مورد است ممكن وضعي چنين پيدايش اينكه گو شود ،
مسلط سياسي روند عنوان به كه شود تصور اگر ولي نباشد عراق همسايگان
را خودمان بايد بنابراين كرد ، پيداخواهد خارجي تحقق نحوي به نهايتا
دراين ضمنا.سازيم آماده احتمالي رويداد چنين قبال در سياسي ازنظر
روابط عراق شمال كرد گروههاي كليه با كه ميكند ايجاب ما منافع مورد
سويي از نزديكي است ممكن آنكه باشيم ، ضمن داشته مستمر و سيستماتيك
.نمايد پيدا تغيير ديگر بسوي
استراتژيك منافع تزاحم به صحبتهايتانكرارا در شما:همشهري
به نوعي به بايد ما بالاخره اينكه و كرديد اشاره آمريكا و ايران
ما منافع كه نقاطي اولامهمترين.برسيم روابطمان در تجديدنظر
جايگزين ميان اين در را نميتواناروپا آيا و كجاست است درگيري دچار
كرد؟ آمريكا
همكاري و همزيستي صول برا كهمبتني ميكنيم زندگي دنيايي در ما
مواردي در شايد مدت كوتاه بهصورت تخاصم مسئله.است جوامع بين
خواهد بهبار منفي آثار شود ، طويلالمدت دشمني اگر ولي باشد ضروري
جمله من كشورها همه با كه ميكند اقتضا ما ملي منافع بنابراينآورد
بايدبر امر اين البته.برسيم متداول و معقول رابطهاي به آمريكا با
.گيرد صورت متقابل منافع احترام و حفظ اساس
ومسئله فارس خليج منطقه در باآمريكا ما اصلي برخورد نقاط ظاهرا
تا است كوشا آمريكاقويا فارس خليج درمورد.اسرائيلاست و اعراب
از گذشته كه باشد نفتخيزداشته منطقه اين بر مسلط انحصاريو نفوذ
ديگر و اروپا قبال در فشار اهرم عنوان به آن از منافعاقتصادي
خواهان اروپا اتحاد مقابل در.نمايد استفاده ژاپن چون اقتصادي رقباي
چنين ماداميكه بنابراين.است اينمنطقه در آمريكا با منصفانه مشاركت
آمريكا نظرات دنبالهرو نيست مايل تنها نه اروپا است نشده حاصل مقصود
ما با متفاوت نسبتا مشيهاي خط است كوشا بلكه باشد منطقه دراين
كه چيزي آمريكا ، وسيله به ايران تحريم مورد در مثلا.كند اتخاذ
.است قضيه اصولي جنبه است ، انتقاد خور در اروپاييها نظر از ظاهرا
يك به تبديل را خودش خاص نظرات نبايد آمريكا معتقدند آنها زيرا
آنكه بدتر و كند تحميل ديگران به آنرا و كرده اقتصادي دستجمعي اقدام
.دهد قرار مجازات مظان در پيروي عدم بدليل را آنها
امر اين نداردو را دستجمعي اعمالتحريم صلاحيت كشور يك اولا زيرا
اصول با مغاير ثانيا و است سازمانملل امنيت شوراي صلاحيت در فقط
لذا.است جهاني تجارت سازمان جملهمقررات من جهاني تجارت آزادي
اصوليكه دليل به بلكه اسلامي ، خاطرجمهوري به نه اروپا ايستادگي
باشند ، پايبند آن بايدبه آمريكا جمله من كشورها همه
نفوذ از خارج عنوانپديدهاي به ايران كه مادامي بنابراينميباشد
ادامه كماكان تعارض گرفتهاين قرار فارس خليج در انحصاريآمريكا
براي منصفانهاي منافع نيز آمريكا كه وقتي تا است وبديهي دارد
اغلب با آنها ناسازگاري نگيرد نظر در منطقه اين در اروپا اتحاد
و اعراب مسئله اما و.داشت خواهد ادامه نحوي به آمريكا مواضع
مقوله اين در ما ميشود تاكيد باز و شد اشاره آن به قبلا كه اسرائيل
نمينهند ، ارج را ما مواضع وجه هيچ به اعراب نداريم ، حياتي منافع
.وبس ارزشي است موضعي صرفا ما موضع بلكه