چهارم ، شماره 1171 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 15 چهارشنبه 26
|
|
آداب در تفرجي !مي‌زنند صدا را تو كن گوش
(ره)امام الصلوه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
5- نماز رازهاي
قلب نيازمنديم ، بدان چيز هر از بيش كه مسئله‌اي اين و ;نياز احساس
زندگاني وسيله و آخرت عالم سعادت سرمايه نكرده‌كه باور ما
خود زندگاني سربار را مانماز.است نماز غيرمتناهي روزگارهاي
آن نتايج ازادراك نماز به حب.مي‌دانيم تكليف و تحميل مي‌شماريم‌و
دريافتيم را آن نتيجه كه است آن دليل مابه در دنيا حب مي‌شود پيدا
دعوت به محتاج دنيا كسب كه‌در است همين براي دارد ، ايمان آن به وقلب
به توجه بويژه‌نماز عبادات بخشي اثر براي:كه آن نتيجه.نداريم وعظ و
كه است شرايطي چنين تنها زيرا.ضروري‌است بسيار نياز احساس ايجاد
(ره)امام.درمي‌آيد نماز چون عبادتي تصرف به باطن مسامع و مجامع‌قلب
خيال‌مي‌شده تشتت باعث دنيا حب آنكه بيان در را باب اين از فصلي
.مي‌پردازد آن علاج تشريح به و مي‌آورد
جمال‌مطلوب و محبوب حال در تفكر مانع‌از امري به اشتغال اگر...
برخيزد ، ميان از مانع آن و شده كم آن‌اشتغال آنكه مجرد به شود
...شده آن دامن به متعلق نموده پرواز خود محبوب سوي به قلب فورا
مطلوب نيز خواب در است ، آنها دل در شرف و رياست و مال حب كه آنان
مادامي و ;مي‌برند به‌سر خود محبوب فكر به بيداري در و مي‌بينند را خود
وقت چون و هم‌آغوشند خود محبوب با مي‌برند به‌سر دنيا به اشتغال در كه
خود محبوب به متعلق فورا و مي‌يابد فراغتي حالت دل شود ، نماز
مقصودي و مقصد و شده آميخته دنيا حب با چون ما دل بالجمله ، ...مي‌شود
در آن حضور و قلب فراغت از مانع حب اين ناچار ندارد ، آن تعمير جز
عمل و علم با خانمان‌سوز فساد و مهلك مرض اين علاج و شود قدس محضر
.است نافع
كردن مقايسه و آن نتايج و ثمرات تفكردر مرض ، اين براي نافع علم
.است آن از حاصله مهالك و مضار و آنها بين
و كند تعقيب بيشتر را آن هرچه كه است طوري دنيا كه بداند انسان بايد
فقدان از وتاسفش شود بيشتر آن به علاقه‌اش باشد بيشتر آن تحصيل درصدد
.گردد روزافزون آن
منال و به‌مال اگر پس.كند ضد به كه‌معامله است آن عملي علاج راه و
بكند دل از را آن ريشه مستحبه و واجبه صدقات و يد بسط با دارد ، علاقه
است مستحب لهذا و است دنيا به علاقه شدن كم همين صدقات نكات از يكي و
اگر و بدهد صدقه هست علاقه‌اش مورد و مي‌دارد دوست كه را چيزي انسان كه
.بكند را آن ضد اعمال دارد ، استطاعت و رياست و تقدم و فخر به علاقه
اختصاص دنيا از نفس روي‌گرداني به (ره)امام را مقاله اين تتميم
.مي‌دهد
نفير مي‌زنند عرش كنگره ز را تو ميانه 1 حاشيه 0:شعرپله‌اي-:312
.افتاده‌ست چه دامگه اين در ندانمت‌كه
