چهارم ، شماره 1172 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 16 پنجشنبه 27
|
|
كريم قرآن صيانت و شيعه
جعفري دكترمحمدمهدي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
روزي تا كرد ، اوعرضه به را اسلام (ص)كهرسولخدا روز آن از (ع)علي
از حق ، در و نشد ، جدا قرآن و ازاسلام هرگز پيوست ، بهپروردگارش كه
خود كه نكرد ، شكي هيچ پايان ، تا شد داده نشان او به كه هنگام آن
(1).اريته مذ فيالحق شككت اما:است گفته
به ،(ص)خدا درحياترسول بودو قرآن معلمان و وحي ازكتاب همواره او
قرآن گردآوري به ايشان وصيت به (ص)خدا رسول از پس و حضرت آن دستور
و اول خليفه سه خلافت سال پنج و بيست طول در و ميورزيد اهتمام كريم
تصحيح مشورتي ، نظر دادن تاييد ، سكوت ، با خويش ، خلافت پنجسال حدود
حفظ در پيوسته پيگير ، جهادي سرانجام و تعليم و اعمال و آرا از برخي
.كوشيد قرآن تحريف و انحراف از جلوگيري و تماميت
:قرآنميگويد و (ص)اكرم رسالتپيامبر درباره علي امام
رضي و سلم ، لقاءه ، و آله و عليه لمحمدصليالله سبحانه اخبار ثم
;البلوي مقارنه عن به رغب و دارالدنيا ، عن اكرمه و عنده ، ما له
خلفت ما فيكم خلف و سلم ، و آله و عليه صليالله كريما اليه فقبضه
علم ولا واضح طريق بغير ، هملا يتركوهم اذلم ;اممها في الانبياء
(2).قائم
نعمتهاي و برگزيد ، (ص)محمد براي را ديدارخويش سبحان خداي گاه آن)
فراخواندنش با و گردانيد ، او پسنديده بهره را خود پيشگاه در موجود
در و برگرفت گرفتاريها و پرآشوب آزمونهاي كنار در بودن از را او
بارگاه به را بزرگوار آن بسيار ، ارج با و گذاشت ارجمندتر جايگاهي
.برد خود پروردگاري
گذاشتكه شما ميان در را خودچيزي از پس نيز گرامي پيامبر
با هيچپيامبري زيرا ;گذاشتند خود ميانامتهاي در گذشته پيامبران
روشن راهي اينكه بدون خودرا ، امت هرگز طبيعت ازمجراي بربستن رخت
درآورد اهتزاز به رويشان فرا برافراشته پرچمي و گذارد پايشان پيش در
(.است نكرده رها خود حال به
:جمله از است ، بسيارگفته سخن قرآن وصف در و
ورياضالعدل بحوره ، و العلم ينابيع بحبوحته ، و و الايمان معدن فهو
لا بحر و ;غيطانه و الحق اوديه و بنيانه ، و الاسلام اثافي و غدرانه ، و
يغيضها لا مناهل و الماتحون ، لاينضبها عيون و المستنزفون ، ينزفه
عنها يعمي لا اعلام و المسافرون ، نهجها يضل لا منازل و الواردون ،
(3).القاصدون عنها يجوز لا اكام و السائرون ،
ودرياهاي سرچشمهها است ، آن كانونفروزان و ايمان كان قرآن پس)
ساختمان و شالودهها و دادگرياست ، بركههاي و وآبگيرها است ، دانش
كف به استكه دريايي.است حق دشتهايپهناور و درهها و است ، اسلام
كه چشمهسارهايي و پايانرسانيد ، به را آن بردارندگاننميتوانند آب
وارد كه وآبشخورهايي نيست ، آنها يارايخوشانيدن را آب كشندگان
كهراهيان منزلهايي و خوردننتوانند ، فرو را آبش آن شوندگاندر
راهپيمايان كه برافراشتهاي پرچمهاي و نميشوند ، گم روشنش مسير از
مرتفعي تپههاي و نميگردند ، سرگردان خود راه در آنها سوي به رفتن با
.(نميگذرند در آنها از آهنگكنندگان كه
:ميكند معرفي استچنين اصغر ثقل كه را خود و
سلم و آله و عليه صليالله عنخاتمالنبيين ، خذوها ايهاالناس ،
;ببال ليس بليمناو من يبلي و بميت ، وليس منا مات من يموت انه
لا من واعذروا تنكرون ، اكثرالحقفيما فان تعرفون ، لا فلاتقولوابما
فيكم واترك الاكبر ، بالثقل فيكم الماعمل-انا هو و -عليه لكم حجه
(4)الاصغر؟ الثقل
كساني:فرمود كه گيريد فرا خاتمپيامبران از را حقيقت اين مردم ، )
در كه ماميپوسند ، از و نيستند مرده درحقيقت كه ميميرند ، ما از
زيرا ;نگوييد سخن معرفتنداريد بدانچه پس ;پوسيدهنيستند حقيقت
و ،(نميشناسيد يا) ميكنيد اعتراض بدان شما كه است چيزي در حق بيشتر
;-هستم من كس آن و -بداريد معذور نداريد حجتي و دليل او عليه را كسي
و نكردهام ، عمل شما ميان در قرآن يعني ;بزرگتر گوهر گران برپايه آيا
جاي به شما ميان در را خود از پس امامان يعني كوچكتر گوهر گران
(نگذاشتهام؟
علومآن و تاريخ و قرآن به تمهيدي ، اكنون مقدمه بدين توجه با
:ميكنيم ملاحظه آن برابر رادر شيعه موضع و برميگرديم
مرد هفده قريش در ظهوراسلام هنگام:ميگويد وحيبلاذري كاتبان
عليبن خطاب ، عمربن:از بودند عبارت آنان و بنويسند خط ميتوانستند
(5)...و طلحه جراح ، ابوعبيدهبن عفان ، بن عثمان ابيطالب ،
عليبن اينافراد ، ميان از اسلام ، آغازظهور در اينكه به توجه با
كه گفت ميتوان شدند ، مسلمان طلحه و عثمان وبعدها (ع)ابيطالب
.است بوده (ع)ابيطالب عليبن وحي كاتب نخستين
رسول ميان عهدنامههايمنعقده وحي ، بركتابت علاوه (ع)ابيطالب عليبن
بر علاوه نيز ارقم بن وعبدالله است ، مينوشته هم را وديگران خدا
(6).است بوده (ص)خدا رسول رسائل كاتب وحي كتابت
.بود مينوشتابيبنكعب پيغمبر براي وحيرا كه كسي نخستين مدينه در
سقيفهبا جريان از بعد كه كسانياست جمله از و علي ازشيعيان او
جمعه در داشت قصد كعب ابيبن (8)قولي به حتي(7)نكردند ، بيعت ابوبكر
زنده ليكن ;كند فاش را سقيفه توطئه جريان ابوبكر با بيعت از بعد
.نماند
از درمدينه و شيعه رهبر و امام بهدست آغاز از مكه ، در قرآن پس
نزديك ياران از و (ص)پيامبراكرم اصحاب ازبزرگان يكي دست به آغاز
در كه ديد خواهيم بعد صفحات در و است ، شده نوشته (ع)اميرالمومنين
و اتكا ديگران از بيش بزرگوار دو اين به قرآن قرائت و جمعآوري
.است بوده اعتماد
انجام نوبت سه مشهور ، در طور به قرآن ، قرآنگردآوري گردآورندگان
:است گرفته
(ص)اكرم رسول زمان در نخست
واسطي كهمحمدبنيزيد گويد (ترجمه ص426 ج 2 ، ) طبقات در ابنسعد
به:است كهميگفته ميكند نقل شعبي از اسماعيلبنابوخالد ، از
و بنكعب وآنانابي كردند جمع تن شش را قرآن (ص)رسولخدا روزگار
...بودند وابوزيد وسعد ثابت وزيدبن وابودرداء جبل معاذبن
ج 2 ، طبقات ، ) است كرده نقل را مطلب اين ديگر روايت هشت به سعد ابن
.ميبرد نام كعب ازابيبن روايات آن همه در و (ترجمه و 428 ص 427
و ابيطالب ، امامعليبن شيعيان از بهاتفاقمورخان ، كعب ، ابيبن
بيعت او ابوبكربا خلافت به دراعتراض كه است نفري ازجملهدوازده
.نكردند
(ع)ابيطالب عليبن اميرالمومنين دست به دوم
يادشده ، افراد بهكمك قرآن ، نخستين ازجمعآوري پس (ص)خدا رسول
:كند راگردآوري قرآن كه ميكند سفارش(ع)بهعلي
اجرد لا ان اوصاني اوصيالي ، و (ص)انرسولالله:عليهالسلام وقال
و والصمت القرآن ، بجمع امرني و طوعا ، الناس ياتيني حتي سيفابعده
از ازطريقديگري داوود ابي ابن و (9).مخرجا لي يجعلالله حتي
يافت وفات اكرم پيغمبر وقتي:فرمود علي:گفت كه كرده روايت ابنسپرين
را قرآن اينكه تا نمازجمعه براي مگر برنگيرم را ردايم كه كردم عهد
(10).كرد جمع را آن و كنم ، جمع
عثمان و ابوبكر زمان در قرآن جمعآوري -سوم
جنگ هنگام ابوبكر:گفت كه آورده ثابت اززيدبن خود صحيح در بخاري
ابوبكر پس اوست ، نزد هم عمربنالخطاب مرافراخواند ، ديدم يمامه
من و است يافته شدت قرآن قراء در كشتار:گفت و آمد نزدم به عمر:گفت
درنتيجه و شود واقع هم ديگر جاهاي در قرآن قراء كشتار كه ميترسم
.يافتم را عمر نظر و راي نيز من..برود بين از قرآن از زيادي قسمت
جمعآوري و جستجو را قرآن..:گفت من به خطاب ابوبكر:ميگويد زيد
سخن من با اينباره در پيوسته ابوبكر اما ;كردم مقاومت نخست من.كن
كار اين براي عمر و ابوبكر سينه مانند مرا سينه خداوند اينكه تا گفت
چيزهاي روي از را آن و پرداختم قرآن جستجوي به آنگاه گردانيد ، فراخ
تا بود ابوبكر نزد نوشتهها اين...كردم جمعآوري افراد سينه و مختلف
و بود ، او نزد بود زنده عمر تا سپس رسانيد ، را مرگش خداوند اينكه
(11).عمر دختر حفصه نزد سپس
همه موردقبول و داشت رواج ميانمسلمانان در همچنان قرآن اين
در سپس و خطاب عمربن درزمان اينكه تا بود ، (ص)پيامبراكرم اصحاب
بيرون در مسلمانان فتوحات عفان ، دامنه عثمانبن خلافت دوران
ديگر چون نيز قرآن قاريان و حافظان.يافت گسترش جزيرهالعرب
آنان از عدهاي كه داشتند شركت جنگها و كشورگشاييها دراين مسلمانان ،
را قرآن از خاصي قرائتهاي دوردست نقاط در ديگر عدهاي و شدند كشته
كار در غرضي اينكه بدون و ميدادند ، تعليم ديگران به و بودند نوشته
درنتيجه.آمد پديد قرآن ازكلمات برخي كتابت در و درقرائت اختلاف باشد
زيدبن از ديگر بار و افتاد اختلافات اين بردن بين از انديشه به عثمان
را ، قرآن از نسخهاي خواست قرآن قاريان و وحي وديگركاتبان ثابت
و گرفتند را حفصه درنزد موجود نسخه افراد اين.بنويسند اختلاف بدون
.فرستادند اسلامي مهم مناطق به را آنها و نوشتند نسخه چند آن روي از
از تنها عثمان ، دستور وبه عثمان دوره در قرآن مجدد استنساخ البته
و كعب ابيبن مصاحف روي از و نبوده حفصه نزد در موجود نسخه روي
.است شده نسخهبرداري نيز اصحاب از ديگر برخي و ثابت خزيمهبن
عثمان ، نسخه وثوق و اعتبار بر دليل گذشته ، مهمترين اينها همه از
روايات كه است ، استنساخ اين بر (ع)عليبنابيطالب اميرالمومنين نظارت
.ميباشد ادعا اين مويد شيعه و سني
(ع)علي:كهگفت آورده غفله سويدبن صحيحاز سند به داوود ابي ابن
درباره آنچه قسم بهخدا مگوييد ، عثمان درباره چيزي خير جز:فرمود
...نبود ما مشورت با جز داد انجام مصاحف
ولايت درمصحفها اگر:ميگفت (ع)وعلي...:گفت محاسبي حارث و
يا جمعآوري سه هر بنابراين ، (12).ميكردم را عثمان همانكار مييافتم
و است ، گرفته صورت آنان همكاري و نظارت با يا و شيعه سران بهدست
.نداشتهاند جمعآوري اين با مخالف نظري (ع)ائمه از هيچيك
:سنتمينويسد اهل معاصر ازدانشمندان ابوزهره ، محمد شيخ
از مردم ، اي:ميفرمايد برد ازبين را فتنه ريشه عثمان از پس كه علي
چرا كه نگوييد سخن ناحق به عثمان درباره و باشيد داشته پروا خدا
ما حضور در مگر نسوزاند را قرآنها سوگند خدا به سوزاند ، را قرآنها
معتقدند كه شيعه دانشمندان از كساني حتي(13)(ص)خدا رسول صحابه
در و است كرده گردآوري موجود ترتيب غيراز بهترتيبي را قرآن (ع)علي
نداشته دخالت زيدبنثابت ، سرپرستي به عثمان ، و ابوبكر زمان گردآوري
و كليت جهت از موجود ، قرآن با (ع)علي مصحف اختلاف به قائل است ،
:مينويسد طباطبايي علامه.نيستند جامعيت ،
نزول رابهترتيب مجيد قرآن آن ، از خودشپيش اينكه با (ع)علي
بود ، نشده پذيرش مورد بودو داده نشان جماعت وبه كردهبود جمعآوري
حال اين با بودند ، نداده شركت را وي دوم و اول جمع از هيچيك در و
تا و پذيرفت را دائر مصحف و نداد بهخرج مقاومت و مخالفت هيچگونه
همچنين و (14)..نزد خلاف از دم -خود خلافت زمان در حتي -بود زنده
موجود قرآن با مخالفت بر مبني نظري يك هيچ نيز بيت اهل ائمه ديگر
در چه و تقيه دوران و قدرت نداشتن زمان در چه آنان همه و ندادهاند
امام زندگي دوم دوره همچون -اظهارنظر زمينه بودن فراهم و قدرت زمان
و كم بدون و جامع و كامل را موجود قرآن ،-(ع)رضا امام و (ع)صادق
.دانستهاند كاست
:است اينبارهدردست در شيعه و سني ازبزرگان نيز ديگري روايات
بعداز(ع)علي كه شده روايت:گويد(ص 137 ج 3 ، ) درطبقات ابنسعد
و كند جمع را لوح دو مابين تا نپوشد ردا كه كرد ياد سوگند (ص)پيغمبر
(15).كرد وفا سوگند به كاملا
پيغمبر رحلت از پس كه(ع)اميرالمومنين مصحف:گويد تذكره در علامه
عثمان را ديگر مصاحف و متداولامروزياست مصحف همين جمعكرد
(16).سوزانيد
.صالح صبحي دكتر شمارهگذاري به نهجالبلاعه حكمت 184 -منابع1
نهجالبلاغه خطبه 1 از -2
نهجالبلاغه خطبه 198 از -3
نهجالبلاغه خطبه 87 از -4
.تهران نقره ، نشر دوم ، 1367 ، چاپ ص656 ، فتوحالبلدان ، ترجمه -5
اسدالغابه از نقل به ص 95 دزفولي ، كمالي قرآن ، شناخت -6
.الاعلمي ، 1369 موسسه ص 323 ، الصدر ، حسن السيد الشيعه ، تاسيس -7
به المختاره الفصول كتاب در مفيد شيخ از نقل به مرتضي سيد قول -8
.ص 324 تاسيسالشيعه ، گفته
.المحاسن ، 201 و العيون من المختاره الفصول المفيد ، الشيخ -9
.ترجمه ص 203 ، ج 1 ، سيوطي ، اتقان ، -10
.ترجمه ص 202 ، ج 1 ، اتقان ، -11
.ترجمه ج 1 ، ص 209 ، اتقان ، -12
.ص 62 ،(الكبري المعجزه ترجمه)بزرگ معجزه -13
دراسلام ، ص 165 قرآن -14
.ص 113 قرآن ، شناخت دزفولي ، كمالي -15
.همان -16