چهارم ، شماره 1173 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 18 شنبه 29
|
|
بيننده در تازه احساسي ايجاد
ثمر هفت گالري در نقاشي گروهي نمايشگاه برپايي از گزارشي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
در دي تا 28 از 22 جوان نقاشان از چهارتن نقاشي آثار از نمايشگاهي
.شد افتتاح ثمر گالريهفت
نقاشيهاي كلي فضاي خاكستري ، و غمانگيز مبهم ، و اسرارآميز دنيايي
و شعرگونه شكلي به اطرافش فضاي و انسان.ميدهد تشكيل را خزاعي مريم
و خط سطح ، ايجاد براي است بهانهاي عنصر وهر ارتباطند در هم با سيال
كارهاي در خصوصا ميشود ، ديده كار در كه ريتميدراثر مناسب بافتي
وجود با كه ميكند ايجاد كار در را خاصي موسيقي پانلي ، چند
.دارد فردا آرامش به بشارتي حزنانگيزي ،
در را كار كل هماهنگي متفاوت دنيايي و موضوع با تابلو يك حضور گرچه
اين از يكباره به ارتباطي بود نخواهد قادر بيننده و همميريزد
برقرار تابلو اين رنگين و مادي دنياي با آميز اسرار و معنوي دنياي
حذف به ميكند كار كه حساسيتي همان با بايد نقاش مواردي در شايد كند ،
خزاعي مريم..بپردازد كلي فضاي ايجاد براي كارهايش از بعضي
كارهايش مورد در وي است ، دانشگاهالزهرا از نقاشي رشته فارغالتحصيل
سمبلي.است معاصر انسان واقعنماينده در كارهايم در زن حضور:ميگويد
تركيب و آسمان از سمبلي بهعنوان بارش و است زايش و زمين مادر از
وي.خلوص و پاكي به برايرسيدن انسان از سمبلي عنوان به زمين و آسمان
اين در ميكنم ، كار اينروش به كه است نيم و سال يك حدود:ميافزايد
كردهام ، حذف را رنگهايديگر آبي و خاكستري رنگ به گرايش با دوره
و يكرنگي و بهخلوص نياز دنيا اغتشاش و پيچيدگي اين در ميكنم احساس
.كند تلطيف را روحم تا دارم آرامش
در اسلامي آزاد دانشگاه از نقاشي رشته فارغالتحصيل صفرزاده مرجان.
تذهيب ، كار با قدس آستان موزه در پيش سالها:ميگويد كارهايش مورد
كار به دانشگاه ، آزادتر به ورود از پس.شدم آشنا مرغ و گل و تشعير
كادرهاي با و بيشتر سرعت با كه يافتم را آن جسارت و دادم ادامه
.كنم كار بزرگتر
را چونماتيس نقاشانفوويستي كار هنرمند ، اين كارهاي بيجان طبيعت
كار ذهني كاملا نيست ، نظرم مد خاصي سبك:ميگويد ويميكند تداعي
ميشود ديده كارهايم در ماتيس چون نقاشاني كار از تاثيري اگر و ميكنم
.است اتفاقي كاملا
به كه خطوطي و تزئيني عناصر و يكدست سطوح تند ، و خالص رنگهاي
با بتوان كه ميدهند را اين اميد هستند نزديك مينياتور قلمگيريهاي
بهزاد كمالالدين مينياتورهاي خصوصا ايراني نقاشيهاي شناختبهتر
.كنيم پيدا نقاشي ساله چندصد خلا اين پركردن براي راهي
و مباني اين زيرا است ، بهانهاي بيجان طبيعت:ميگويد صفرزاده مرجان
حالا ايراني نقوش ديگر و مرغ و گل.است من مدنظر بيشتر كه فرماست
.ميشوند بيان جديدي نوع با
ما كه ميكنم فكر من:ميگويد آثارش نمايشگاه برپايي علت درمورد وي
پيش كه حسي.كنيم ايجاد بيننده در جديدي حس تا ميگذاريم نمايشگاه
روش مورد در ويباشند نكرده برخورد آن با ديگر جاي ايندر از
و مردم اكثريت بين آنقدر:ميگويد چنين مدرن نقاشي با مردم برخورد
اين تا است لازم بسيار زمان ميكنم فكر من كه است فاصله مدرن نقاشي
من.نمايشگاههاست از مردم بودن دور علتها از يكي.شود پر فاصله
نمايشگاههاي به ورود براي ميكردند تصور كه ديدهام را زيادي افراد
!پرداخت بليط بايد نقاشي
است درشتي و ريز سطوح ميكند ، نظر جلب رحماني كارهايبنفشه در آنچه
بافتهاي و دلنشين رنگهاي.يافتهاند انسجام نكردني باور شكل كهبه
و كلاژ از بجا استفاده ميبخشد ، كار به خاصي سرزندگي و كهتنوع متعدد
رحماني بنفشه.است جوان نقاش اين تجربه حاصل موقع به اضافههاي و حذف
سابقه مورد در اسلامي آزاد دانشگاه از نقاشي رشته فارغالتحصيل
نقاشي آزاد كلاسهاي با پيش سال پنج از را طراحي:ميگويد نقاشيهايش
در كار روش بين كه اختلافي شدم ، دانشگاه وارد كه زماني كردم ، آغاز
كارهايم در ابتداكرد بحران دچار مرا بود دانشگاه و كلاسها اين
سال دو حدود از اما نداشتم رنگ به زيادي تمايل و بود خاكستري فضاها
نقاشي كردم شروع فكري پرورش كانون در را كودكان با كار كه زماني پيش
بيجان طبيعت به زيادي علاقهگذاشت كارهايم روي بر زيادي تاثير آنان
كار زمينه بافت بهعنوان روزنامه از و داشتم كار كردن دفرمه و
زياد و كم سپسبا كردم پياده آن روي بر را بيجان طبيعت و استفاده
طور به نه و بود روزنامه فضاي نه ديگر كه آوردم بوجود تركيبي كردن ،
كارهايمعلاقهمندم در عناصر فيالبداهه آوردن به من.بيجان طبيعت مطلق
ميگذارم نمايشگاه:ميافزايد وي.دارم اعتقاد اوليه حس به اصولا و
پيوند دنيا اين با را احساسم كه است طنابي مثل من براي نقاشي چون
.دارد اهميت برايم مردم قضاوت و ميزند
دانشگاه از نقاشي رشته فارغالتحصيل بياني خانممتين نقاش چهارمين
در.نداشت حضور نمايشگاه افتتاحيه جلسه در كه است آزاداسلامي
اسلامي آزاد دانشگاه از نقاشي رشته فارغالتحصيل بياني متين كارهاي
تابلو يك در شده نيم و متفاوت دنياي دو به نيز ديگر شركتكننده
از استفاده كه باشد تكنيك محدوديت علت به ميتواند اين.برميخوريم
عمدي كردن دولته دليل به ميتواند يا.كار زمينه عنوان به است زيراكس
كه مواردي در.دارد متعدد ضعف نقاط و مزايا حال هر به اما.باشد كار
جدا آمده ، بدست فضاي بررسي و جديد فضاهاي ساختن براي تكنيك اين از
تركيببنديجديد يك به رسيدن جهت در فضا آن تصرف و دخل و كردن
علت به كه آنگاه اماميگيرد قرار خود قدرت اوج در كار شده ، استفاده
فرمهاي يا خطوط بعضي به مباني اصول به توجه عدم يا تكنيكي مشكلات
تصوير يك در بيارتباط و جدا تركيب دو با نگاه نشده ، لازم توجه نابجا
او كارهاي از مواردي در كه است تجربهاي حال هر به.ميكند برخورد
در شركتكننده نقاشانميدهد را دلنشين و جديد فضايي آمدن بوجود اميد
هفت گالريهاي در جمعي نمايشگاه چندين در اين از پيش نمايشگاه اين
.نمودهاند شركت ابنسينا و اشراق فرهنگسراي برگ ، ثمر ،