چهارم ، شماره 1174 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 19 يكشنبه 30
|
|
فرومينشيند؟ كي پول به نياز عطش
بدرد آن از بيشتر.خوبه نشه نامرد محتاج آدم كه اندازهاي به پول
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
.ميكنه رانامرد نميخورهچونمرد
.بخوابي جا وجب يك در بايد سر آخر كني جمع هم تومان صدميليون اگر
پول چقدر با كرده فوت كه است ماه من 3 پسراست دست چرك مثل پول
برگردانم؟ را او ميتوانم
پول كسب آنها اصلي هدف كه افرادي ميدهد نشان تاريخي تجربه دستكم ،
معدود از پول شايد.برسند خويش هدف غايت به نميتوانند استهرگز
.ميسازد غيرممكن را نهايي كمال به رسيدن كه است مادي اهداف
انسان زندگي بر تاثيري -ثانيه چند حتي -لحظهها پولگاه سقف
.ندارد اثري چنين هرگز وسالها ماهها گذر كه ميگذارد
و خواهشها تعديل جهت و اجتماعي زندگي در ناچار سوءتفاهمهاي از خسته
در.زدم گورستان به سري دوباره (ع)علي امام توصيه به حرصها
خردسالي كودك پيكر يكي ;ميشستند را بيجان پيكر دو همزمان غسالخانه ،
كه سالخورده پيرمردي ديگري و داشت نقش لبش بر معصوميت لبخند هنوز كه
.است نكشيده بهراحتي را نفسها آخرين ميداد نشان پيكرش شكل
موقعيت اين در خانوادهاي هر همچون كودك خانواده غسالخانه ، بيرون در
زندگي محض حقيقت جاودانهترين درخت اشكها تراوش با ميرفتندتا
.سازند بارور خويش دلهاي در -مرگرا پذيرش -انساني
به تا ميگشتند كسي دنبال به گويي سالخورده پير آن خانواده سو ، آن و
كه نداشت آن توان -پيرمرد همسر -نفر يك آن و كند گريه همهآنها جاي
.رابكشد همه جور
.كردم دنبال مراسم پايان تا ميكرد گريه خويش سهم از بيش كه را پيرزن
شيونهايش و چهره در.شديم چهره به چهره هم با بار چند مدت اين در
بود دانسته.آمد سراغم به خودش مراسم خاتمه در.بود حاكم خاص سوزي
كفن هنوز !ميبيني:گفت مقدمهاي بيهيچ پس.نيستم آنها از من كه
خونه پسرهاش از تا دو.ميكنن دعوا منالاش و مال سر نشده خشك باباشون
كي به اينو آخه...برداره را مدارك و سندها كسي مبادا تا موندن
...بگم
تشويش با بگيرم آرامش گورستان در حضور از اينكه عوض به اينبار
.برگشتم
فرمايش) آمد چنين.رفتم (ع)علي مومنان امير سراغ به مجددا خانه در
گورستان به شرف و شهركوفه آستانه در صفين از بازگشت در (ع)علي امام
:(مردگان به خطاب
ايخاكيان ، تاريك ، گورهاي و خشك خطهي وحشتزا ، خانههاي اهالي اي
پيشتر ، را شما گذشتگان ، !وحشتزدگان اي و ماندگان تنها ايغريبان ، اي
ما و شدند درگور شما از زودتر گذشتگان).آيندگانيم پيرويتان در ما و
همسران شد ، اشغال شما خانههاي (مرد خواهيم شما همچون آينده در نيز
ما كه است چيزي اينشد تقسيم داراييهايشما و گرفتند ديگر جفتي شما
كردند ياران به رو امام داريد؟سپس خبري چه شما داريم ، خبر شما براي
داشتند ، رخصت گفتنرا مردگان اين اگر كه هشداريد:دادند ادامه و
.است تقوي توشه بهترين كه ميدادند خبر را شما بيگمان
ميدهيم انجام را تلاش و كار انواع مختلف دلايل به زندگي طول در ما همه
.است درامد كسب دلايل ، آن از يكي كه
استفاده مختلف اهداف و راهها در خود اندوخته و پول از ما همه
خانوادگي يا شخصي زندگي براي پول كردن هزينه آنها يكياز.ميكنيم
پول اين سقف:دارد وجود كوچك سوال ميانيك اين در اما.است
است؟ چقدر موردنياز
:مثل شد قائل سقفي نتوان روحي و كيفي مقولات از مجموعهاي براي شايد
پول به نياز يا عطش براي اما...و عبادت صحبت ، ارادت ، عشق ، نفرت ،
گرفت؟ سقفيدرنظر ميتوان
و اجتماعي سني ، مختلف جايگاههاي در مختلف افراد با را سوال اين
طرح كه داد نشان چنين پاسخها نخستين حاصل.گذاشتيم ميان در تحصيلي
كه كند ايجاد را اشتباهي برداشتهاي يا سوءتفاهم ميتواند سوال اين
:است لازم بحث شروع از پيش آن از شبهه رفع
حيات توسعه و رشد براي بلكه نيست نهتنهامذموم (شروع) درامد كسب
را راحت زندگي يك لازم امكانات موظفيم ما.است ضروري واجتماعي فردي
آن اساسي راههاي از يكي است بديهي كه كنيم فراهم خود خانواده براي
را آن ميتوان درامد و سرمايه انباشت با همچنيناست درامد و پول كسب
سطح و كرده هزينه...و اجتماعي فرهنگي ، اقتصادي ، مختلف عرصههاي در
ساخت ، بزرگ كارخانههاي نميتوان پول بدون.برد بالا را عمومي رفاه
و مدرسه و ورزشگاه و خانه و سد كرد ، داير تحقيقاتي موسسات
آياپول كه نيست اين سوال پس.ساخت..و جاده و آزمايشگاه
زندگي براي:بلكهميپرسيم بد يا است خوب (كاربرديآن كلان درمعناي)
ميليون ، ده يك ;شويم راضي باشيمتا داشته پول چقدر شخصيبايد
كه كرد تصور ميتوان آيا و چقدر؟..ميليارد ميليون ، يك صد ميليون ،
نخواهد؟ را آن از بيش كه برسد دارايي از ميزاني به انسان
اجتماعيميتوان كلان نگاههاي ودر اقتصادي تئوريك عرصه در
را سوالها اين به پاسخ در سعي يا و ديدگاهها ، طرح لابهلاي از
.دريافت
و دربارهفقر سيسرو يا آگوستين ابنخلدون ، سنت بحثهاي در مثلا
موضوع اين به ميتوانتوجه ايدئولوژيك هدف مثابهيك به آن نابودي
.ديد را
ساختار روسواز يا لاك جان نظيرمونتسكيو ، متفكريني بحثهاي در
پاسخهاي و پرسش اين ميتوان اقتصادي روابط علمي بررسي و اقتصادي
.بازيافت را پنهان
بهويژهبحثهاي و قرن 18 در جديدمالياتي سيستمهاي درباره بحث
...و آن حداقل نشاندادن يا فقر درباره كارلماركس يا ريكاردو
.سوالهاست اين به توجه مويد
ميبرند سرمايهدارينام ناجي بهعنوان ازاو كه كنز مينارد جان حتي
جامعه تعادل باشد وجودنداشته ثروت سقف اگر بيانميكند كه وقتي
ثروتمندان از ماليات اخذ بهمسئله روي همين از و) بههمميخورد
زده دست سوالها همين به پاسخ جهت در تلاشي به بهواقع (..و ميپردازد
.است
اينكه و فرديبپردازيم منظر از پول به سعيداريم گزارش اين در اما
متصورشد؟ آن مقدارمطلوب و حجم براي ميتوانسقفي آيا
با روز هر حرفهخود بهواسطه -شما از كميبيش شايد -گزارشگران ما
برايمعاش تلاش در كه مردانوزنان ازداريم مختلفيسروكار افراد
!تلاش همين از ديگر نوعي كهدر سارقيني.تكاپويند شامدر تا صبح از
يا و هستند ما ميان اكنون ميلهها پسازتجربه يا هستند ميلهها پشت يا
.ميفروشند مرگ كه خردهفروشي معتادان.رفت خواهند ميلهها پشت بهزودي
.كنند خداحافظي زندگي با بايد ديگر روزي يا ساعتي تا كه قاچاقچياني
هستند؟ پول دنبالچقدر اينهابه
ثروت گفتهميشد كه افتاد دام به موادمخدري قاچاقچي پيش سال چند
اروپايي كشورهاي از دريكي وي كه ميشد گفته).نجومياست رقمي وي
كه تو ;اوبپرسم از تا بودم موقعمشتاق آن.(دارد تفريحي كشتي
شد ، خواهي اعدام حتما قاچاقچي يك بهعنوان شوي دستگير اگر ميدانستي
پول ديگر چقدر مگر نكردي؟ رها را قاچاق كار پول همه اين با چرا
توانستم اتفاق يك اثر بر اينكه تا نيامد پيش فرصت اين اما ميخواستي؟
.كنم مطرح زندهدل هدايتالله با اينبار سوالرا اين
آنها تنهامطالعه كه جرايم از بهخاطرانبوهي زندهدل هدايتالله
وي جرايم از گروه يك.شدهاست محكوم بهاعدام لازمدارد وقت ماهها
عملا كه جايي تا است مالي فعاليتهاينامشروع انواع به مربوط
.است كرده عمل تروريستاقتصادي يك بهمنزله
كرده صادر ازدستگيري قبل تا او كه مبلغچكهايي و وي دارايي ميزان
.بود رقمي ده -خودش بهگفته -بود
صورت در ميدانستيد يقين به كه مسيريبوديد در:پرسيديم او از
داديد؟ ادامه چرا پس داشت ، خواهيد سنگيني بسيار محكوميت دستگيري
.ميرسيدم رفاه به آن با.داشتم دوست را پول:گفت
ميليون كسبيك با است تومان سرمايهاشصدهزار كه كسي:پرسيديم
سرمايهاش كه هم كسي.ميآيد بهوجود زندگياش در تغييرمحسوسي تومان
تغييري ديگر تومان ميليون دويست يا صد كسب با است تومان صدميليون
.بود ميلياردي شما سرمايه اما.ميآيد بهوجود زندگياش در چشمگير
ميلياردي ، سرمايه به تومان دويستميليون يكصديا شدن اضافه بنابراين
دستكم چرا بنابراين.نميكرد ايجاد شما مالي نيازهاي رفع در تغييري
همان با تا نكشيديد خط را كار اين دور دستگيري از قبل سال سه يا دو
كنيد؟ زندگي پولها
.نداشت پاسخي
به ميخواستيد وقت چه تا نميشديد ، دستگير شما كنيد فرض:پرسيديم
احتمال آن در هميشه كه فعاليت نوع اين از هم آن پول ، جمعآوري
دهيد؟ ادامه دارد ، وجود دستگيري
.نداشت پاسخي
بهر از عمر نه است عمر آسايش بهر از مال:ميفرمايد سعدي:گفتيم
حال هر به آن نامشروع حتي و مشروع راه از درآوردن پول مال كردن گرد
را اضطراب و سختي اين ميخواستيد وقت چه تا !ريسك با همراه و است سخت
خود دنياي اين آسايش براي داشتيد تصميم وقت چه دستكم و.كنيد تحمل
كنيد؟ استفاده آن از
.نداشت پاسخي
خود با شمارا پول يا بوديد پول شمادنبال:پرسيديم بالاخره و
ميزديد؟ را حرفاول و ميگرفتيد تصميم كدامشما ميكشيد؟
.پول ظاهرا:گفت
!ظاهرا
!پول واقعا:گفت
خدا به:(ص 148 جلد 3 الحديث ، ) ميفرمايند (ص)اكرم پيامبر
ثروتمند كه ميترسم آن از بلكه.نميترسم شما بر تنگدستي و فقر از قسم
كسانيتمكين شما از پيش كه همانطور يابد ، گشايش شما دنياي و شويد
شما ثروت ، وسرانجام شويد دچار زيادهروي به مانندآنها آنگاه يافتند ،
.ساخت را آنان چنانكه كند ، هلاك را
نياز مورد پول سقف ميكنيد سوال مردم از ويژه شرايط در وقتي
هيچ سراغ به ديگر باشيد داشته پول چقدر اگر يا چقدراست ، شما
جوابهائي نميرويد؟ باشد ، درآوردن پول آن اصلي هدف و نيت كه فعاليتي
ميدهند پرسش اين به عادي شرايط در افراد اين پاسخيكه با ميشنويد كه
.است متفاوت
زهرا بهشت.مهرماه 1375
بس داشت راحت زندگي يك آن با بشود كه قدر همين...هيچي !پول؟ چقدر -
.است
جا وجب يك در بايد سر آخر كني جمع هم را تومان ميليون صد اگر -
.بخوابي
چقدرپول با.كرده فوت كه است ماه سه من پسر.است دست كف چرك مثل -
برگردانم؟ را او ميتوانم
به را خود ناخداي كه كشتيها نوع آن از تنها.ميماند كشتي مثل پول -
!ميبرد جهنم سمت
به حسابي و درست نداشتم فرصت كه بود سالها زندگي پول همين خاطر به -
حماقتي عجب ميبينم خوابيده زير اين كه حالا.بزنم سر مادرم
...كردم
عروسي تالار مقابل شريعتي خيابان مهرماه 1375 ،
البته.ميكند كفايت باشد داشته سعادتمندي زندگي بتواند آدم همينكه -
نه را سعادت و محبت اما آورد دست به ميشود چيزها خيلي باپول
به آن از بيشتر.است خوب نشود نامرد محتاج آدم كه اندازهاي به پول -
.ميكند نامرد را مرد چوننميخورد درد
مقدار هيچ.كردند عروسي هم با نوههايم از تا دوشادم خيلي امشب -
.كند شاد اينقدر را من نميتوانست پولي
كه پاسخي نخستين ميكنيد طرح را اينسوال وقتي عادي شرايط در اما
ميكنند تصور ابتدا سوال اين با مواجهه در گروهي !است سكوت;ميشنويد
ذهن در را شما سوال تا ميكنند تامل مدتي و ميكنيد شوخي آنها با كه
.بدهند آن به طبعانه شوخ پاسخي و كرده تحليل و تجزيه خود
مجموعهاي مدتي براي و ميكنيد توهين آنها به ميكنند تصور ديگر گروه
.بدهند شكني دندان جواب تا ميكنند مرور خود درذهن را واژگان از
از مريخيها جنس از سوالي گويي چنانچه ميمانند مبهوت نيز ديگر گروهي
.پرسيدهايد آنها
يا هدف به نيل دنبال به زندگي در كه هستيم مدعي ما همه
.است زيادي فاصله واقعيت تا شعار و ادعا از اما.هستيم مشخص اهدافي
پنج يا روندچهار يك در مثلا -ديگران يا خود زندگي تحليل و تجزيه با
ادعايهدف عليرغم آيا كه داد پاسخ پرسش اين به ميتوان -ساله
سير بيهدفي در اينكه يا هستيم هدفي دنبال به واقعا آيا داربودن
.ميكنيم
معنا بدين.دارد وجود پول و هدف بين معنيدار رابطهاي حال هر به اما
عمر غالبا كه است جدي و وقت تمام مشغله يك هدفي هر به كهرسيدن
;كرد دنبال را آن تفنن سر از و آرامي به كه نميدهد آن كفاف انسان
شدن ، حاذق واعظ شدن ، رياضيدان شدن ، مبتكر مكانيك شدن ، نمونه معلم
و مادر نمونهبودن ، پدر شدن ، معتبر خطاط و نقاش كردن ، ظلم با مبارزه
به واقعا كه كساني.دارد لازم زمان و تلاش و كار..بودن شايسته همسر
و خواستنيها بسياري از كه ندارند چارهاي هستند اهداف اين دنبال
داشت باور نميتوان كه همانطور بنابراين.بگذرند خويش جنبي آرزوهاي
از و رياضيدانان برجستهترين جزو هم ميتواند حال عين در نفر يك كه
اينها از كدام هر به رسيدن كه چرا)باشد شنا قهرمانان معتبرترين زمره
نفربتواند يك كه پذيرفت نميتوان (ميكند طلب كاملي و تام انرژي و وقت
.زبانشناسي مسلم استاد هم و (هدف يك عنوان به) شود پولدار خيلي هم
همانطور و دارد وجود استثناء هميشه انسانها به مربوط امور در البته
مبارز تعدادي ميتوان برد نام را دانشمند قهرمان تعدادي ميتوان كه
جزو گروه اين اما.برد نام نيز را...و پولدار دانشمند پولدار ،
.باشد قاعده نميتواند و استثناهاست
دارد ادامه