چهارم ، شماره 1174 ژانويه 1997 ، سال دي 1375 ، 19 يكشنبه 30
|
|
توسعه فرآيند در سياسي نظام كاركردهاي
(اول بخش) استاددانشگاهـ عظيمي حسين دكتر با گو و گفت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
موضوعي جامعه ، يك اقتصادي توسعه و سياسي نظام ميان رابطه:اشاره
باره اين در.است داده اختصاص خود به متعدديرا بحثهاي كه است
يك بيوجود معتقدند انديشمندان برخي ;است شده ارائه گوناگوني نظرات
ماند نخواهد باقي توسعه حال در جوامع توسعه براي امكاني متمركز دولت
و اقتصادي توسعه لازمه را تكثرگرايي محققين ، از ديگر عدهاي متقابلا و
ماهيت معتقدند كه دارند وجود نيز صاحبنظراني همچنين.ميدانند فرهنگي
توسعه با چنداني رابطه (آن تكثرگرايي يا اقتدارگرايي) سياسي نظام
پيشرفت اسباب ميتواند كه است سياسي نظام يك كارآيي اين بلكه نداشته
.آورد فراهم را
شده گذاشته بحث به قبيل اين از موضوعاتي ميخوانيد ، كه گويي و گفت در
آمده عمل به كارشناسانهاي بررسي نيز دولت عمل حيطه باره در و
.است
مقالات سرويس
كيفيت ما فكري مهمجامعه موضوعات از يكي اخير سال چند در:همشهري
را بحث اگر ميرسد نظر به.است مسائلاقتصادي با سياسي نظام رابطه
ديگر موضوعات براي مناسبي مدخل كنيم ، آغاز رابطه همين بررسي از
..بود خواهد
كه ميكنم آغاز ايننكته طرح با را سوال اين به پاسخ.:عظيمي دكتر
ميدهد نشان اقتصاد علم در فكري سيرمكاتب و سيرانديشه عميق مطالعه
انديشههاي و مسائل طرح از فارغ علم اين در نظريهپردازي هيچگاه كه
برد نام نميتوان را بزرگي اقتصاددان هيچ عبارتي به.است نبوده سياسي
سياسي مسائل به تلويحي يا و صريح نحو به اقتصادي نظريات طرح در كه
كه نيست اينطور كه ميكنم تاكيدباشد نداشته عنايت بحث مورد جامعه
توسعه ، حال در يا و نيافته توسعه كشورهاي اقتصاد بررسي در فقط
بلكه باشد ، گرفته قرار بررسي مورد اقتصادي و سياسي ساختار ارتباط
واقتصاد حكومت ارتباط و ميباشد عموميتر و نكته اين از فراتر مسئله
اولين شايد.است شده اقتصادي تحليلهاي و تجزيه وارد جوامع همه در
آن از كلاسيك مكتب عنوان به كه است مكتبي اقتصادي منسجم فكري مكتب
تا و گرفت شكل و 19 قرون 18 در عمدتا مكتب اين.ميشود برده نام
در اساسا مكتب اين.بود حاكم اقتصادي برتفكر هم بيستم قرن اوايل
به لذا و گرفته شكل امروز دنياي صنعتي جوامع در توسعهاي گذر دوران
نيافته توسعه كشورهاي عنوان به امروز كه بخشي به معطوف وجه هيچ
جامعهاي كه است اين مكتب دراين بحث خلاصه.است نبوده ميشناسيم
سياسي نظام داراي كه يابد توفيق اقتصادي توسعه فرآيند در ميتواند
اين اول شرط پيش توسعه به دستيابي براي ديگر عبارت به.باشد خاصي
توسعه وگرنه باشد داشته ويژه شكلي حكومتي ، و سياسي نظام بايد كه است
مناسب دولت كه ميشود گفته ما به فكري مكتب اين در.نميافتد اتفاق
يك باشد خاص حوزه چند به محدود وظايفش كه كوچك است دولتي توسعه ،
حوزه كند حفظ را ثبات و بكند ايجاد را امنيت و نظام كه است اين حوزه
دهد سامان و سر را كشور دفاعي سياستهاي و برنامهها كه است اين ديگر
در اقتصادي فعاليتهاي در ندهد اجازه كه است اين آخري و نهايي حوزه و
مانعي نوع هر مسير اين در بايد ، دولتبگيرد شكل انحصار كشور درون
مكتب عصاره.ببرد بين از دارد وجود شخصي نفع پيگيري راه سر بر كه را
جامعه در ويژگيها اين با لازم سياسي نظامي اگر كه است اين كلاسيك
دنبال به الزامي صورت به را اقتصاد از گونهاي سياسي نظام اين بيايد
تاكيد مورد بحث اين در آنچه.است يافته توسعه اقتصاد كه آورد خواهد
نظام به معطوف اساسي توجه اقتصادي ، مكتب اين در كه است اين است
مانند مكتب اين بزرگ اقتصاددانان چند هر ديگر عبارت به.است سياسي
اين كه چند هر بودند اقتصادي مسايل بررسي مشغول ريكاردو و اسميت
آن اساسي توجه نهايي تحليلهاي در ولي است اقتصادي مكتب يك مكتب
.ميشود جامعه سياسي ساختار به معطوف
اساسا بزرگ توجهنظريهپردازان كلاسيك مكتب در كه ميبينيم بنابراين
در اقتصادي تفكر سير اگراست جامعه سياسي ساختار در تحول به معطوف
برسيم كينز چون افرادي تفكر و معاصر زمان به و بدهيم ادامه غربرا
وظيفه كه است دولت باز هم دانشمندان اين تحليلهاي در كه ميبينيم
وارثان از خود كه كينزدارد برعهده را جامعه اقتصادي نوسانات اداره
نظراو بهندارد را لازم جامعيت مكتب اين است معتقد است كلاسيك مكتب
كه ميگيرد خود به جرياني و شكل جامعه اقتصادي اوضاع شرايط برخي در
عدم كينز عقيده به شرايط اين در.كند مداخله اقتصاد در بايد دولت
را بحرانها (داشت اصرار آن بر كلاسيك مكتب آنچنانكه) دولت مداخله
مداخلهاي ميكند پيشنهاد كينز كه مداخلهاي نوع البته.زد خواهد دامن
حجم كردن عنواناداره تحت اقتصاد علم در كه است مداخلهاي ;است ويژه
نيست اين كينز بحث ديگر عبارت به.ميشود برده نام آن از كل تقاضاي
دولت كه است اين بحث بلكه كند ، سرمايهگذاري يا توليد خود دولت كه
كشور دفاعي وضع به دادن سامان امنيت ، و نظم حفظ مانند وظايفي دركنار
تقاضاي كل سطح مداوم مختلف ، دربازارهاي انحصار ، ايجاد از جلوگيري و
اين آيا كه كند ارزيابي بايد دولت.بسنجد را خدمات و كالا براي مردم
را اقتصاد كه هست اندازهاي به است ، مردم درآمدهاي از ناشي كه تقاضا
بازار نياز مورد شغل ايجاد كفايت آيا دارد؟ نگه كامل اشتغال سطح در
ساختار بودن موثر و دخالت بحث كنيم تاكيد كه است لازم.. و دارد؟ را
كمتر كشورهاي در جامعه توسعه فرآيند در و اقتصادي وضعيت در سياسي
نظريات در.ميباشد گسترده و اساسي بسيار كنوني جهان يافته توسعه
انسان ;هستند قايل توسعه براي اساسي پايه و ركن سه توسعه متاخر
بايد كه معناست اين به باوري انسان.آيندهباوري و باوري علم باوري ،
آن هم انسان اصالت پذيرش لازمه.شود پذيرفته جوامع دراين انسان اصالت
همه ، دولت از بيش و باشد داشته خاصي ويژگيهاي سياسي ساختار كه است
.نباشد سالار
حكومت كه اقتصادينداريم نظريه هيچ كه كرد تاكيد بايد اينجا در
توسعه متناسب را سالار حكومتدولت و كردهباشد توصيه را سالار دولت
ساخت وجه هيچ به تئوريك و نظري تحليل در هم ماركسيستها حتي.بداند
ماركسيسم ، نظريه در.نميدانند توسعه مناسب را سالار سياسيدولت
اجتماعي امور و سالاري دولت و دولت فاقد كه است جامعهاي مطلوب ، جامعه
عمل دنياي البته.ميگيرد صورت جامعه اعضاي كامل مشاركت با صرفا
نيز چنين متعددي موارد در و باشد تئوري دنياي با متفاوت ميتواند
بايد دولت كه معتقدند دستراستي اصطلاح به متفكراني كه همين.است بوده
دنياي در تئوريك وضعيت اين عليرغم و باشد مداخلهگر غير كوچك بسيار
هستيم ، هيتلر راستي دست مداخلهگر شديدا توتاليتر دولت با مواجه عمل
دنياي در نيست قرار تئوري براساس شده عرض كه همانگونه ديگر طرف از
دولت عمل در ولي باشد داشته وجود مرسوم معني به دولتي كمونيسم
سابق شوروي كمونيسم جامعه در را توتاليتراستاليني و كوبنده شديدا
وجود اقتصادي درمكاتب نظريهاي هيچ تئوري جنبه از ولي بوديم شاهد
اشاره هم موضوع اين به بايد همينجا در.باشد سالار كهدولت ندارد
مربوط ادبيات در عمدتا نيز ، سياسي ادبيات در ميرسد نظر به كه كنم
مواجه سالار حكومتهايدولت با فاضله يامدينههاي و شهر بهآرمان
.اجتماعي تجربي علوم بر متكي تحليلهاي در نه و هستيم
ندارد ، توسعه با سالارتناسبي حكومتدولت كه موضوع اين آيا:همشهري
عقبماندگي از گذار دوران به ارتباطي و است يافتگي توسعه شرايط مختص
حكومت هم توسعه حال در جوامع در كه آن يا ندارد يافتگي توسعه به
حال در جوامع آيا ديگر عبارت به.داشت نخواهد جايگاهي سالار دولت
آن يا دارند سالار حكومتدولت به نياز توسعه به دستيابي براي توسعه
سالار غيردولت حكومتهاي هم جوامع اين توسعه با مناسب سياسي ساخت كه
نظريهپردازان برخي كه دارد اهميت جهت آن از موضوع اين.ميطلبد را
حكومتهايدولت سايه در توسعه حال در جوامع اقتصادي توسعه معتقدند
..است امكانپذير سالار
حكومتهاي ميبينمميان لازم سوال اين به پاسخ براي.:عظيمي دكتر
بحثهاي در.شوم قايل تمايز حكومتهايدولتسالار و متمركز و مقتدر
هرچند نميگيرد ، قرار توجه مورد كفايت اندازه به اينتمايز مرسوم ،
واقتدار سالاري مورددولت در.است كننده تضمين و اساسي مسئله مبين
است اين اول نكته.كرد توجه يكديگر از جداي نكته دو به بايد حكومتي
جامعه مسايل از حوزههايي چه در دخالت به مجاز را خود دولت كه
دخالت براي را شيوهها كدام از استفاده كه است اين دوم نكتهميداند
فارغ) دخالتها اين كه است اين سوم نكته و ميشمارد مجاز جامعه اداره
.ميگيرد صورت كارآيي از درجهاي چه با (دخالت شيوه يا و پوشش حوزه از
در يكديگر از آنها كردن جدا و نكته سه اين به داشتن عنايت و توجه
از صحبت كه زماني.است اساسي بسيار سياسي ساختار و دولت بحث
حوزه حكومت و دولت كه است آن مراد ميشود سالار سياسيدولت ساختارهاي
در كه نيز را هرشيوهاي از استفاده و ميگيرد وسيع بسيار را خود دخالت
خودرا دولتهايي چنين.ميشمارد مجاز جامعه در دخالت براي باشد ، دسترس
فرد ساختارها اين در.ميدانند حق صاحب حوزهها همه در دخالت براي
كليت اين نميگيرد ، قرار توجه مورد يگانه مخلوق عنوان به انساني
پس.است اصالت داراي كه است كليت اين از خاص نحوهاي هم آن و اجتماعي
ناشناخته و مبهم كليت اين يا و كل اين فداي ميتوانند افراد تمام
حكومت اقتدار كه چرا نيستند ، مقتدر حكومتهاي الزاما اينها شوند
و بهكلگرايي اينكه نه و دارد دخالتهايش كارآيي درجه به بستگي
.باشد داشته وابستگي دولتي نگرش جامعگرايي
كشورهاي تجربه و دوحكومت اين ميان مرز باره در است ممكن:همشهري
.بفرماييد توضيحبيشتري جنوبشرقي آسياي
طولاني بسيار بحثي حكومت نوع دو اين مرز و حد باره در.:عظيمي دكتر.
سالار دولت غير حكومتهاي كه كنم عرض مختصرا قدر همين آن كليت در است
محدود مواردي به فقط را جامعه در خود دخالتهاي كه هستند حكومتهايي
كه ميپذيرند دولتها اين.ميكند مشخص را آنها اجتماعي علوم كه ميكنند
اعجازهاي از كه ميپذيرند و است يگانه هويت داراي انساني هر
عليرغم كه آفريده چنان را انسانها خداوند كه است خلقت شگفتانگيز
به تهاجم و حملهدارند را خود يگانه هويت كدام هر انسان ميلياردها
مخلوقات اشرف اين و مياندازد انسانيت از را انسان يگانه ، هويت اين
سالار دولت حكومت عبارتي به و ميكشاند حيوانات پوچ و پست دنياي به را
هستي خالق درمقابل حقيقت در نميپذيرد را انساني فرد يگانه هويت كه
موفق نهايت در البته كه است انسان خلقت پوچكردن دنبال به و بوده
غير حكومت پس.ميريزد هم به را زندگي همه مدت كوتاه در ولي نميشود
تك تك اصالت به جامعه كل اصالت از قبل كه است حكومتي سالار دولت
در و ميكند دخالت مسائلي چه در اينكه اما.ميانديشد جامعه انسانهاي
عرض بعدا توسعه ديد از كه ديگراست بحثي نميكند دخالت مسايلي چه
حوزهاي در كه است دولتي مقتدر دولت كنم عينحالاشاره در.كرد خواهم
اقتدار ، معيار پس.باشد داشته كارساز و موثر تاثير كه ميكند دخالت
رعايت عدم و دخالتي پوشش سالاري دولت معيار كه درحالي.است كارايي
را دراقتصاد دولت دخالت مرز حدود اما.است انساني فرد اصالت
نيافتگي توسعه از گذر از صحبت وقتي.ميدهد نشان ما به علمي تحليلهاي
براساس مورد اين در.ميگويد چه علم ديد بايد ميشود يافتگي توسعه به
همان يكياست شده مشخص توسعه براي مسير چند توسعه ، موجود تئوريهاي
.كردهاند گذر آن از قبلي جوامع كه است مسيري معني به مسيرطبيعي
مسير ديگر مسيركرد طي و انتخاب نميتوان امروز ديگر را مسير اين
آغاز همينجا از مشكل افراد برخي براي.است توسعه شده برنامهريزي
ميآيد ، ميان به برنامهريزي لزوم از سخني اينكه محض به چون.ميشود
ميكنند فكر پس مردم ، براي تكليف تعيين يعني برنامهريزي ميكنند تصور
دولت يعني.بيافتد اتفاق توسعه شودتا سالا دولت بايد حكومت كه
از و اساسا نگرش اين.كند تكليف تعيين مردم براي و توسعه بايدبراي
يك برنامهريزي كه كرد فراموش نبايداست اشتباه و غيرعلمي بنيان
توسعه براي برنامهريزي.است كننده هماهنگ فعاليت يك و علمي فعاليت
به و علمي پيشبينيهاي براساس را كارها بايد كه است معني اين به
است تكليفي مانند ميشود تعيين تكليفي اگر لذابرد پيش هماهنگ صورتي
خود اراده با مريض نهايتا و ميكند تعيين مريض براي پزشك يك كه
تحول علم سراغ بايد پس.عملكند را نسخه آن كه نميپذيرد يا ميپذيرد
(... و فرهنگشناسي سياست ، جامعهشناسي ، توسعه ، مباحث يعني) اجتماعي
و ميشمارند دولت دخالت حوزه را حوزههايي چه علوم اين در ديد و رفت
علمي كار اگر و ميدانند دولتي دخالت مجاز شيوههاي را شيوههايي چه
توسعه بحث در مثلابود خواهد مجاز دخالتها نوع اين وقت آن بشود ،
ارتباطي زيربناهاي نيازمند توسعه براي جامعه يك كه ميدانيم اقتصادي
توان اندازه چه تا غيردولتي بخش يا و دولت كه كرد مشخص بايداست
عمل وارد ميتوانند اندازه چه تا و دارند را زيربناها اين سريع ايجاد
لازم توان و قدرت و تمايل غيردولتي بخش اگر كه است اين معمول.شوند
و كند ايجاد را زيربناها اين انحصار ايجاد بدون كه باشد داشته را
ولي نميشود امور اين وارد دولت كند ، ايجاد كفايت اندازه به را آنها
زمانمناسب در را فعاليت اين نتواند غيردولتي بخش علت ، هر به اگر
بماند باقي استفاده غيرقابل ظرفيتها جامعه در و برساند بهانجام
به ورود دولت كه زماني است طبيعي.شود كار وارد بايد دولت آنگاه
بهتر انجام براي گرفت ، اختيار در را بخشهايي و كرد تقبل را حوزههايي
با دولت آنكه يعني دولت اقتدارباشد داشته اقتدار بايد خود وظايف
اجرايي امور و تصميمگيريها در نوسان و تزلزل كند ، كار برنامهريزي
دخالت كه حوزههايي به مربوط امور انجام براي لازم ابزار.باشد نداشته
و باشد قاطع خود سياسي و اقتصادي اجتماعي ، عمل در باشد ، داشته كرده ،
گاهي اما است لازم توسعه براي معنا اين به اقتداراين مانند مسايلي
دولت اقتدار ، نوع اين در.ميشود تفسير ديگر گونهاي به اقتدار
است بيبرنامه عملا ميكند ، دخالت جامعه امور همه در كه است مجموعهاي
به را انتقاد امكان وجه هيچ به و است متزلزل.است روزمرگي دچار و
ظاهرا دولتها نوع اين و نميدهد سياسي و اجتماعي گروههاي و جامعه
ديده جا همه سايهشومشاندر و سركوبگرند ميكنند ، عمل آمرانه بسيار
حال است دولتهايي چنين اين مقتدر ازدولت بعضيها منظور گاهي.ميشود
درآسياي كه ميكند ادعا شواهدي چه براساس و كسي چه ديدكه بايد
و سر را توسعه چنيندولتهايي جهان ديگر درمناطق يا و جنوبشرقي
حوزه كه ميدهند سامان را توسعه دولتهايي ميدهند؟ يا دادهاند سامان
ميكنند مشخص اجتماعي و تجربي علوم شناختههاي براساس را خود دخالتهاي
كافي بازدهي داراي كه دهند انجام نحوي به را امور ميكنند سعي و
.باشد
دارد ادامه