چهارم ، شماره 1175 ژانويه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 20 دوشنبه 1
|
|
نمينشيند فرو كه عطشي ;پول
(آخر بخش) مينشيند فرو كي پول به نياز عطش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از آنها هدف كه بودند مدعي گروهي شونده ، مصاحبه افراد ميان در
خود مقطعي هدف را پول كسب بعضي ميان اين در.است پول زندگيكسب
رفاه و پول دنبال به لحظه هر بودند معتقد نيز گروهي و ميدانستند
.هستند بيشتر
.نميخواهم پول ديگر باشم داشته تومان هزار پنجاه سيصدو:كهادي
چرا؟
.ميشوم خانه صاحب بدهم را پول اين اگر.است خانهام قسط آخرين -
باشي؟ داشته اتومبيل نميخواهد دلت
!ميشود؟ خوب كه باشم داشته هم ماشين يك اگر چرا؟ خب... -
است؟ متري چند بگيري است قرار كه خانهاي
متر 75-
باشي داشته متري مثلا 120 بزرگتر خانه يك نميخواهد دلت خب
چرا؟ والله.... -
سفر به خانوادهات با مرتبه چهار سه سالي بتواني نداري دوست يعني
...شيراز اصفهان ، كيش ، مثلا بروي
!دارد دوست كسي هر -
روسيه تركيه ، آلمان ، دهلي ، پاريس ، چطور ، خارجي سفر
.بگردد را دنيا ميتواند آدم.است خوب خيلي خب -
ساله ب 24 رويا ، خانم
.كنم درست خودم براي حتي را زندگي بتوانم كه ميخواهم پول آنقدر -
ميشود؟ چيزهايي چه شامل چه ، يعني راحت زندگي شما نظر به
...و سفر خريد ، براي بالا رقم با اعتباري كارت اتومبيل ، خانه ، -
كجاهاي به و سفر تعداد چه چيزهايي ، چه خريد اتومبيلي ، چه خانهاي چه
عالم اين
صد اتومبيل يك متري ، هزار ويلايي 3 خانه يك مثلا خانه بهترين -
آفريقا به سفر و تابلوها و عتيقهها و لباسها خريد براي پول ميليوني ،
...و اروپا و آمريكا و
است؟ پول چقدر معادل اينها كل
تومان ميليارد يك مثلا -
نميروي؟ پول دنبال ديگر ميليارد يك از بعد
آن تومان ميليون يك در منالان است افسانه و قصه همهاش اينها.... -
.ماندهام
.ندارد اشكالي كه فرض و تخيل حال هر به
را آدم خودش يعني.بروم بيشتر پول دنبال هم باز ميكنم فكر والله -
.ميكشد
چطور؟ ميليارد ده تا ميليارد دو از بعد
.ميشود وحشتناك دارد رقمها.نميدانم -
ده از بيشتر آنها سرمايه كه داريم آدم تا چند دنيا در ميزني حدس
.ميلياردباشد
.نميدانم -
.هستند نفر مثلا 500
.احتمالا -
اضافه دنبال به هم باز ميليارد ده از بعد آنها چرا ميزني حدس خب
.هستند آن كردن
.نميدانم...بگم چي -
زحمت بايد چقدر ميليارد ده اين آوردن بدست براي ميكني فكر حالا
.كشيد
.ميشود ساده بعد ولي خيلي اولش -
چه؟ يعني ساده
.ميآورد پول پول ، -
داشت...و محاسبه و برنامهريزي نبايد.ندارد احتياج فعاليت به يعني
باشد؟ اخلاقي و قانوني پول اين كسب و درآوردن راه آنكه شرط به تازه
دارد؟ زحمت حال هر به.چرا -
شادي و نشاط و جواني از نبايد آيا برسي مبلغ اين به آنكه براي خب -
ميارزد؟ آيا بگذري؟ دوران اين...و تجربه امكان
.دارد بستگي خب ،
.چيزي چه به -
.ندارم پولي كه من فعلا است شعار همه اينها
نزد در تكاثر و انباشت از پس آن ، مدتي متنوع كاربردهاي جهت به پول
قدرت ، شاخص نظير بهعناصري و داده ماهيت تغيير گروه ، يك فرديا
.ميشود تبديل جاودانگي نشانه گاه و شخصيت
گروههاي يا سرمايهداران ما ، جهان در حاضر حال در مثال عنوان به
اندوخته از بيش آنها مالي اندوخته كه دارند وجود سرمايهداري متشكل
نياز ديگر كه است بديهي شرايط اين در.كشورهاست از زيادي تعداد مالي
افزونترمالي تكاثر و بيشتر انباشت سمت به را افراد اين مالي ،
مثلا مالي گروههاي اين توسط طرحكودتا كه ميرسد نظر به.نميكشاند
مرگ كه آفريقايي وقبايل كشورها انداختن هم جان به يا و درشيلي
كه خريدسلاحهايي به آنها ترغيب با دارد همراه رابه انسان هزاران
ترويج و بسط يا و باشد آنها عاليه اهداف از نشانههايي ميكنند توليد
.باشد ميهني و ملي عرق نشانه نميتواند كشورشان در مخدر مواد استعمال
كسب براي و دارند قدرت به نياز خود حفظ براي مالي گروههاي اين بلكه
اين تامين براي و ماليدارند منابع كردن هزينه به نياز قدرت ثبت و
داشته قدرت اينترتيب به تا دارند درامد كسب بهراههاي نياز هزينه
را پول ومجددا ميخواهند پول بيشتر كسب براي قدرترا سپس و باشند
كه سيكلمعيوب اين ترتيب اين به.... دستآمده به قدرت حفظ براي
است...و اضطراب و خطرناك روابط در پيچيدگي عصبي ، فشارهاي از سرشار
جمله از..و آزادي اعتبار ، جاودان ، نام آسايش ، قدرت ، دارد ادامه
از تعريفي بتوان كه ميكنند پيدا معنا زماني تنها كه هستند مفاهيمي
صغور و حدود شناخت بدون مفاهيم اين به باور و تصور.داشت آن كرانه
براي اتكايي نقطه يا پايان هيچ كه بيانتها است چاهي در افتادن آنها ،
و اعتقادات فقط را مفاهيم اين صغور و حدود.شد متصور نميتوان آن
هر -اعتقادي بهمحك بيتوجه كسي اگر و ميكند مشخص آدمي باورهاي
صغور و حدود اين تعريف به نميتواند يافتهباشد پرورش -اعتقادي
طاقتفرساي مسابقه كهسختي ميماند دوندهاي مانند به فردي چنينبرسد
تحمل عضلاترا گرفتگي و قبلي فشار ميخرد ، جان رابه استقامت دو
خط به رسيدن اميد به ميدهد ادامه سابقه به تشنه و عرقريزان ميكند ،
به ميدود فقط او !كجاست؟ پايان خط كه نميداند اما.پيروزي و پايان
اين پايان براي خطي اما.پيروزي افتخار از لذت كسب و پايان اميد
:(صفحه 49 بحار) است نقل (ص)اكرم پيامبر از.ندارد وجود مسابقه
چهار پرسش مورد تا نميشود جابجا درقيامت بندگان از هيچيك قدمهاي
كه جوانياش ، از.نموده فاني راهي چه در كه عمرش ، از:شود واقع سوال
انجام چطور و بوده چگونه كه عملش ، از ساخته ، فرسودهاش كار چه در
.است نموده صرف راهي چه در و آورده كجا از كه مالش ، از و داده