چهارم ، شماره 1179 ژانويه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 25 شنبه 6
|
|
:عمروعاص به عليهالسلام حسن امام خطاب
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
!سرش نه و ميستايد را او دمش نه كه هستي سگي مانند تو !عمروعاص اي
شدي ، متولد مشتركي فراش از !شرك تو كنوني حالت و است مذموم تو گذشته
و برخاستند ستيزه به يكديگر با تو فرزندي درباره نفر پنج كه حالي در
بر منصب ، لحاظ از خبيثتر و بود حسب لحاظ از پستتر همه از كه كسي
رسول محمد كه بودي تو و برگزيد بفرزندي را تو و كرد غلبه ديگران
نجاشي بطرف كه بودي تو و بودي ، او دشمن و خواندي ابتر را (ص)خدا
و بكاهي عليهالسلام (طيار) جعفر شان و ابهت از تا رفتي (حبشه پادشاه)
هفتاد در را (ص)خدا رسول كه بودي تو !كني ترغيب جعفر كشتن به را او
هر به را او !خدايا:فرمود (ص)اكرم رسول اينكه تا كردي هجو شعر بيت
(مسلمانان خشم) باتش را مدينه كه بودي تو.فرست لعنت بيتي
آن از پس و كردي ، فرار فلسطين به آن از پس كه بودي تو.برافروختي
.فروختي معاويه بدنياي را دين
فتن و كتابملاحم
حسينمرزبان محمدبن از (سره قدس) طاوس سيدبن
جلد 58 ص 622 البصائر تفسير از برگرفته