چهارم ، شماره 1179 ژانويه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 25 شنبه 6
|
|
(ع)امامحسنمجتبي فرخنده زادروز بهمناسبت
(ص)پيامبر به مردم شبيهترين
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بزرگوارش مادر نهادند حيات عرصه به پاي (ع)حسنمجتبي امام كه هنگامي
.برگزيند وي براي نامي كه كرد درخواست (ع)امامعلي از (س)فاطمهزهرا
.نميگيرم پيشي (ص)رسولالله بر او نامگذاري در من:فرمود حضرت آن
ايشان خدمت به را كودك.شد وارد آنها خانه به پيامبر بعد اندكي
و بك اعيذه اني اللهم:فرمود خويش نوه مشاهده بهمحض پيامبر و بردند
در شيطان شر از را فرزندانش و او بارالها ، )منالشيطانالرجيم ولده
گفت اقامه چپش گوش در و اذان راستش گوش در آنگاه (دادم قرار تو پناه
است گفته كتاباسدالغابه در عسكري ابياحمد.ناميد حسن را وي و
جاهليت دوران در هرگز كه است نامي اين و ناميد حسن را او (ص)پيامبر
....بود نشده شنيده
وعنوان ، نام در نهفقط (ع)ابيطالب عليبن فرزندان تاريخ ، بهشهادت
همهروزگاران انسانهاي برترين زمره در نيز خصال و انديشه در بلكه
،(ع)امامحسنمجتبي.بازنگشتند صراطالمستقيم از هيچگاه و بودند
بود ، مانده برجاي اول امام و خاتم رسول از كه بود ميراثي همه وامدار
از ناگزير اجتماعي شرايط بدترين در بود ، امت فرد برترين كه ايشان و
از احياءالعلوم در غزالي اماممحمد.بود عظمي رسالت اين كشيدن دوش به
جهت از تو:فرمود حسن امام به ايشان كه است كرده نقل پيامبر زبان
به روزگار مردم شبيهترين وي براستي و هستي من شبيه اخلاق و منظر
اين به مورخان و سيرهنويسان اجماع اين بر علاوه.بود (ص)رسولالله
پايه به هيچكس سعهصدر و كرم و بخشش در كه كردهاند اشاره معني
:است گفته جمله از كتابامالي در شيخصدوق.نميرسيد (ع)امامحسن
خود زمان در كه بود چنان فضيلت و تقوي و زهد و عبادت در امامحسن
بهراه پياده ميكرد حج سفر قصد كه همين.نميرسيد وي پايه به هيچكس
بهكاري هرگزميساخت برهنه نيز را خود پاي گاهي و ميافتاد
و راستگوترينمردم.ميكرد ياد را سبحان خداي اينكه مگر نميپرداخت
عرض مسجدميرسيد نزديك به چون.بود والاتر همه از بيان و نطق در
كننده ، احسان اي.است آمده خانهات در به تو مهمان بارخدايا:ميكرد
به بديهايم از تو كريم ، اي.ايستاده درگاهت به تو گناهكار بنده
بزرگوار برادر و (ع)امامحسن فضايل در.درگذر خود خوبيهاي و زيباييها
و حفظ و يكسو ، از خدا رسول سلاله گسترش كه بس همين (ع)امامحسين ايشان
بشريت ميان در رهگذر همين از فقط ديگر ، سوي از خدا دين معارف تفسير
به لب پيامبر بارها تا ميشد باعث بلندي ، رتبه چنين.است يافته بقا
:كند دعا چنين خداوند درگاه به و بگشايد خويش نوادگان ستايش
دوستدار هركس و را آنها هم تو پس دارم ، دوست را دو اين من بارالها
جهان برمسلمانان (ع)مجتبي امامحسن ميلاد.بدار دوست آنهاست
.مباركباد