چهارم ، شماره 1183 ژانويه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 29 چهارشنبه 10
|
|
كنيم؟ برخورد چگونه زندگي بحرانهاي با
را ماجرا اصل از بدتر بهمراتب نتايجي اداري پراكنيهاي شايعه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
فشارهاي علت يافتن جستجوي در همواره همكارانخواهدداشت بهدنبال
آماده بايد شود طولاني بحران اين اگر و هستند شما غيرمعمول روحي
باشيد خود همكاران سوالات سيل به پاسخگويي
وحامي ياريگر كسانيكه به نسبت قدردانيخود ابراز در اغلب مردم
اين اما مسامحهميشوند و غفلت دچار بحرانيبودهاند دوران در آنها
آنها از دارند انتظار افراد همه كه بسپاريد بهخاطر همواره را موضوع
شود قدرداني و تشكر
دفتر جلسهايدر مشتريانش از يكي با اسكاتكه ميزندكن زنگ تلفن
را همسرشكارن تلفنصداي گوشي برداشتن با.دادهاست تشكيل كارش
در مشكوك غدهاي وجود ناخوشايند خبر و ميگيرد تماس منزل از كه ميشنود
.ميدهد بدنش
داشت بهعهده شركترا يك عمومي روابط كهرياست اسكات براي پيام اين
بهطول ماه هشت بودكه خانوادگي درگيريهاي آغازيكسري بهمنزله
.بود شده مبتلا لنفاوي غدد سرطان به همسرش كه چرا انجاميد
كه چرا مجسمكردم را خانه وضعيت خبر شنيدناين بهمحض ميگويد اسكات
اين چون شد نظرمعوض بلافاصله اما بود شده بحرانيمواجه با خانواده
و كرد حل را آن يكماه حتي يا و هفته يك طول در كهبتوان نبود مشكلي
به وقت كردن تلف درواقع ميرسيدم شركت كارهاي به بايد هم هنوز ضمن در
.نخواهدكرد كمكي داريم دوستشان كه افرادي
وجودداشتن با كه است شاغلي ميليونهاافراد از يكي نيز اسكات
.برسد نيز خود كار به بايد شخصي زندگي ناآراميهاي
اين دررفععلت توانست نخواهد بحرانزندگي كاري و عاطفي فشارهاي
يا و طلاق اعضايخانواده ، از يكي مرگ جملهبيماري ، از ناآراميها
.بگذارد تاثيري آتش در سوختنخانه
مسائلخانوادگي و كار ميان مشكلاتي بروزچنين هنگام ميتوان چگونه راستي
.ساخت برقرار را دقيقي و لازم هماهنگي
چنين مواجهبودهاند بحرانهايي چنين خودبا كه افرادي و كارشناسان
.ميكنند پيشنهاد
مطلع خود وضعيت از نيز زندگي ، ديگرانرا اسرار افشاي با (1
.سازيد
ميشود مطلع خبر اين از كه كسيباشد اولين بايد شما كارفرماي
استموضوع بهتر ميباشيد كارتان كارفرمايمحل خود شما درصورتيكه
.درميانبگذاريد خود كارمند ونزديكترين بهترين با را
بخواهد كه بود مشكل بسيار هنر موزه متصدي ساله ، خانم 50 يك براي
كند صحبت رئيس با خون سرطان بهعلت خواهرشبابي تدريجي مرگ به راجع
:ميگويد وي
صحبتي محلكار در زندگيام خصوصي بهمسائل راجع ميدهم ترجيح من
.نياورم بهميان
صريح كهافشاي ميكند توصيه مريلند شركتمشاوره رئيس وينكل ، ولف
راهحل بهعنوانمهمترين همواره ميتواند زندگيشخصي بزرگ مشكلات
اخراج مورد در داستانهايوحشتناكي بگوييد ممكناست بله.باشد
موارد اين كه داشت توجه بايد اما شنيدهايد بيماريشان افرادبهعلت
مساعدت و ياري به شما كه است اين حقيقت.هستند كمياب و نادر بسيار
باشند بياطلاع شما مشكل از آنها اگر و داريد احتياج همكارانتان
.بكنند كمكي توانست نخواهند
رفع را نگرانيها و ترديدها تا گيريد بهكار را درستي تدابير (2
.كنيد
همسرتان يا و بهدوست است قرار كه را تمامحرفهايي كنيد سعي هميشه
.كنيد تمرين خود نزد بزنيديكبار
اشاره امر اين به نيويورك ، شهر رواندرمانگر يك باربانل ، ليندا
از بدتر بهمراتب نتايجي اداري پراكنيهاي شايعه اوقات گاهي كه ميكند
يافتن جستجوي در همواره همكاران.خواهدداشت بهدنبال را ماجرا اصل
بحران اين اگر و هستند شما (نامتعارف) غيرمعمول روحي فشارهاي علت
همواره كه است زمان آن در شود شما گريبانگير طولاني زمان مدت براي
.باشيد خود همكاران سوالات سيل به پاسخگويي آماده بايد
يك در كه مارلين نيكلاس.رابپذيريد همكارانتان پيشنهادهاي (3
قبول را كسي كمك كارش محل در هيچگاه اينكه از ميكند كار آرايشگاه
او تصادف از قبل به مربوط احساس اين اما ميكرد غرور احساس بود نكرده
.ميشد
كه بمانمچرا زنده توانستم كه خوششانسيبودم آدم:ميگفت دكتر
و بود شده شكستگي و آسيبديدگي دچار جا چند بازوهايماز و شانهها
اين به كار محيط در ساعت ده حداقل روزانه من كه بود درحالي اين
.داشتم احتياج دستها
درحاليكههنوز و دردها همه جراحيعليرغم عمل بعداز هفته دو او
.بازگشت خود كار محل به بود آويخته گردنش به بند با دستهايش
كارهاي هفتهتوانستند يك طول در چطورهمكارانم كه متعجبم هم هنوز
برايم را تاكسي صدازدن حتي يا و قهوه آوردن كوچكيازجمله هرچند
نيز من و ميكردند احساسهمدردي من با هم مشتريان حتيدهد انجام
حتي دانست خواهند را يكديگر قدر همواره مردم كه فهميدم تجربه اين با
.دهد انجام درست را كارش نتواند مقابلشان طرف اگر
.كنيد سرگرم كاركردن با را خود است بهتر (4
زندگي در مسئلهاي وقتي ميكنند مردمفكر:ميگويد چنين وينكل ولف
معطوف را حواسشان تمام بتوانند است غيرممكن ديگر ميآيد پيش خصوصيشان
انسان انرژي تمام كردن كار با كه چرا نيست درست اين اما كنند كارشان
كار درواقع.دهد انجام نحو بهترين به را خود كار تا ميشود اين صرف
.شخصي روحي فشارهاي از خلاصي براي است تفريحي زنگ
خود ازهمسر جداشدن بعداز فرزند ، صاحبدو و ساله جانسون ، 51 كتي
حاضر سركارش يكمعلم بهعنوان چطور كه بود اينمسئله نگران همواره
او.داشت خواهد را كارش محل در مجدد حضور آياتوانايي و شود
اين و ميطلبد را بسياري احساسي تلاشهاي كه است شغلي معلمي:ميگويد
.نيازمندم بدان من كه است چيزي همان
.كنيد جستجو كار محيط خارجاز در را عاطفي حمايتهاي (5
ميتواند هستند روحي فشارهاي تحت كه افرادي براي كار محيط اگرچه
روي عاطفي حمايتهاي زمينه در نيست درست اما باشد پناهگاهي بهعنوان
.بازكنيم حساب خود همكاران
توصيه بهمراجعانش همواره است يكرواندرمانگر خود كه باربانل
مشكلات رفع در تا باشيد نداشته توقع خود همكاران از هيچگاه كه ميكند
.دهند ياري را شما خصوصي ،
ودوستان فاميل اعضاي بهسراغ عايدتاننشد چيزي كار محيط در اگر
رجوع متخصصينمشاور به ميتوانيد حتي صورتلزوم در و برويد خود
از بيش و كنيد حفظ را تعادل مجبوريد همواره شما ميان اين در.كنيد
.نكنيد فاش كارتان محل در را خود زندگي اسرار حد
پشتسر زندگيخود در را بحراني كه ميكندكساني اشاره همچنان وينكل
نشان خود از بيشتري حساسيت برابرناراحتيهايجزئي در ميگذارند
.ميدهند
عصباني ترساندنو نه است آگاهانه يكتلاش آوردن فراهم شما وظيفه
.همكاران كردن
.برسانيد رابهپايان خود كار بحران رفع بعداز (6
حامي و ياريگر كسانيكه به نسبت قدردانيخود ابراز در اغلب مردم
اين اماميشوند مسامحه و غفلت دچار بودهاند بحراني دوران در آنها
آنها از دارند انتظار افراد همه كه بسپاريد بهخاطر همواره را موضوع
فرد از خود صحبتهاي با نيستيد قادر اگر.شود قدرداني و تشكر
نيست راحت چندان برايتان نيز يادداشت نوشتن و كنيد تشكر مقابلتان
بهعنوان.باشد شما سپاس و قدرداني نشانگر ميتواند رفتارتان و حركات
خانواده با نيز خواهرش تدفين مراسم بعداز روز ده رزگلنون مثال
محل در بيشتري ساعات حضور با بازگشت از پس اما كرد سپري داغدارش
چنين توقع او از كسي البته بكند را مرخصي روزهاي جبران توانست كارش
را ديگران زحمات جبران بهنوعي خواست خودش او اما نداشت را كاري
.بكند