چهارم ، شماره 1184 ژانويه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 30 پنجشنبه 11
|
|
قرآن با برخورد شيوه دو
زهد و تقوا به تظاهر و ميشوند زياد متظاهران و مقدسمابان وقت هر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
رايج استفادهچيها طرف از كردن نيزه و قرآن سياست ميكند ، پيدا بازار
مطهري مرتضي شهيد استاد ميشود
كتاب در مرتضيمطهري شهيد استاد نوشتار از جستاري زير ، بحث:اشاره
به نگاه نوع دو و شيوه دو پيرامون كه ميباشد (ع)علي ودافعه جاذبه
اهميت به توجه ضمن استاد ، .است پرداخته تحليل بحثو به مجيد قرآن
به خداوند ، كلام به ايمان پرتو در قرآنمجيد فهم و بصيرت مسئله
شعارهاي و مظاهر از بااستفاده را مردم عامه كه گروههايي از انتقاد
دنيوي مقاصد قرآن ، از دروغين تفسيرهاي پرتو در و ميفريبند ضدارزشي
شب فرارسيدن بهمناسبت اينك.است پرداخته ميكنند دنبال را خود
بزرگترين و ناطق قرآن خود كه (ع)علي اميرالمومنان شهادت اندوهبار
كه مطهري استاد كلك از را زير مقاله بود ، الهي آيات روشنگر و مفسر
خوانندگان حضور به بود ، روزگار روشنگران و علوي مكتب شيفتگان از خود
.ميكنيم تقديم گرامي
رايج مسلمين ميان كموبيش كه است قرن سيزده كردن نيزه بر سياستقرآن
به تظاهر و ميشوند زياد متظاهران و مقدسمابان وقت هر است ، مخصوصا
طرف از كردن نيزه بر قرآن سياست ميكند ، پيدا زهدبازار و تقوا
:آموخت بايد اينجا از كه درسهاييميگردد رايج استفادهچيها
قدس مظهر بيخبرها و نادانها و جاهلها وقت هر كه اينست اول درس - الف
وسيله بدانند عملي مسلمان سمبل را آنها مردم و شوند شناخته وتقوا
را آنها همواره زيركها اين.ميافتد منفعتپرست زيركهاي خوبيبهدست
افكار جلو محكم سدي آنها وجود از و ميدهند قرار مقاصدخويش آلت
رسما ضداسلامي عناصر كه است شده ديده بسيارميسازند واقعي مصلحان
به اسلام عليه را اسلام خود نيروي كردهانديعني استفاده وسيله اين از
وسيله اين از استفاده در توجهفراواني غرب استعمار انداختهاند ، كار
زمينه در خصوصا مسلمين احساسات كاذب تحريك از خود موقع در و دارد
مثلا كه است شرمآور چقدر.مينمايد بهرهگيري مسلمين ميان تفرقه ايجاد
مردمي همان و برآيد خارجي نفوذ راندن بيرون درصدد دلسوختهاي مسلمان
در سدي مذهب و دين عنوان و نام با دهد نجات را آنها ميخواهد او كه
از منافقان باشند بيخبر و جاهل مردم توده اگر آري.گردند او مقابل
از و اهلبيت مقدس نام از منافقان.مينمايند استفاده اسلام خود سنگر
نفع به اهلالبيت و اسلام و قرآن عليه سنگري مقدسولاءاهلالبيت سنگر
و قرآن و اسلام به ظلم اقسام شنيعترين اين و ميسازند غاصب يهود
:فرمود اكرم رسول.است بزرگوار آن بيت اهل و اكرم پيغمبر
.سوءالتدبير عليهم اخاف ولكن الفقر امتي علي اخاف ما اني
بر آن از آنچه نيستم ، بيمناك خودم امت بر تنگدستي و فقر هجوم از من
فقر ميكند وارد امتم بر فكري فقر آنچه.است كجانديشي بيمناكم امتم
.نميكند وارد اقتصادي
صحيح قرآن از استنباطمان طرز كنيم كوشش بايد كه اينست دوم درس - ب
شود ، واقع صحيح تدبر مورد كه است هادي و راهنما آنگاه باشد ، قرآن
علم در راسخين كه قرآن اهل راهنماييهاي از شود ، تفسير عالمانه
تا و نباشد صحيح قرآن از ما استنباط طرز تا.شود گرفته بهره قرآنند
.گشت نخواهيم بهرهمند آن از نياموزيم را قرآن از استفاده راهورسم
را باطل احتمال و ميخوانند را قرآن گاهي نادانان يا و سودجويان
را حق كلمه آنها شنيديد نهجالبلاغه زبان از كه همچنانميكنند دنبال
آن احياء و قرآن به عمل اين ، .ميكنند اراده را باطل آن از و ميگويند
آن از درك كه است آنگاه قرآن به عمل قرآنست اماته اين بلكه نيست
.باشد صحيح دركي
و استنباط ولي ميكند طرح اصولي و كلي بهصورت را مسائل همواره قرآن
قرآن در مثلا.ماست صحيح درك و فهم به بسته جزئي كليبر تطبيق
علي با حق درميگيرد معاويه و علي بين روز درفلان كه جنگي در ننوشته
:كه است آمده همينقدر قرآن در است ،
احديهما بغت بينهمافان فاصلحوا اقتتلوا منالمومنين طائفتان وان
امرالله10 الي تفييء حتي تبغي التي عليالاخريفقاتلوا
يكي اگر و را آنان دهيد آشتي كردند ، كارزار مومنان از گروه دو اگر
بهسوي تا كنيد نبرد است ستمگر آنكه با كند ستمگري و سركشي ديگري بر
.برگردد خدا فرمان
حق كس فلان جنگ فلان در نميگويد قرآن اما قرآن ، بيان طرز و قرآن اين
!باطل؟ وديگري است
بيشتر يا و كمتر يا سال چهل از بعد نميگويد نميبرد ، اسم يكييكي قرآن
علي بهنفع شما ميكند جنگ علي با و ميشود پيدا معاويه بهنام مردي
را موضوعات نبايد قرآن.بشود جزئيات وارد هم نبايد و.شويد جنگ وارد
قرآن نيست ، ممكن چيزي چنين بگذارد ، باطل و رويحق انگشت و كند شماره
در تا كند روشن را كليات و اصول پسبايد بماند جاودانه تا است آمده
عمل كليات آن معيار با ميگيردمردم قرار حق رودرروي باطلي عصري هر
طائفتان ارائهاصلوان با كه است مردم خود وظيفه ديگر اين كنند ،
فرقه رااز طاغي فرقه و كنند باز را چشمشان..اقتتلوا منالمومنين
كشيدبپذيرند سركشي از دست سركش فرقه واقعا اگر و دهند تشخيص غيرطاغي
شكست از را خود اينكه براي و كرد حيله و نكشيد دست اگر اما و
و كند سركشي دوباره و آورد بهدست حمله براي جديدي فرصت تا نجاتدهد
:كهميفرمايد آيه ذيل به
.بينهما فاصلحوا فائت فان
.نپذيرند را او حيله شود ، متمسك
و عقلي رشد مسلمانان ميخواهد قرآن است ، مردم خود با اينها همه تشخيص
مرد غير از را حق مرد عقلي رشد همان بهموجب و باشند داشته اجتماعي
صغير ولي مانند مردم با هميشه براي كه است قرآننيامده دهند ، تميز حق
و دهد انجام شخصي قيموميت با را آنها جزئياتزندگي كند ، عمل صغير با
.نمايد تعيين نشانهحسي و علامت با را خاص مورد هر
وابستگي و شايستگي حدود و آنها صلاحيت ميزان و اشخاص شناخت اساسا
اين از ما غالبا و است وظيفه يك خود اسلامي حقايق و اسلام به آنها
.غافليم خطير وظيفه
تركه20 الذي تعرفوا حتي الرشد تعرفوا لن انكم
كه آنكس مگر برد نخواهيد پي راست راه به و شناخت نخواهيد را حق هرگز
.بشناسيد كرده رها را ، راهراست
و مصداق به تطبيق تا ندارد فايده بهتنهايي كليات و اصول شناخت يعني
با و اشخاص و افراد درباره اشتباه با است ممكن زيرا جزئينشود ،
ضد بر اسلامي شعارهاي تحت و اسلام نام و حق بانام مورد ، نشناختن
.كنيد عمل باطل بهنفع و حقيقت و اسلام
آنها مصداق ديد بايد اما است آمده حق و عدل و ظالم و ظلم قرآن در
همين بهموجب بعد و ندهيم تشخيص ظلم را حقي و حق ، را كدامست؟ظلمي
.نبريم را حق و عدالت سر - خودمان بهخيال - بهحكمقرآن و كليات
:يادداشتها
.آيه 9 حجرات ، سوره - 1
.خطبه 147 نهجالبلاغه ، - 2