چهارم ، شماره 1184 ژانويه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 30 پنجشنبه 11
|
|
نهجالبلاغه از پرتوي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آخر بخش
مخاطبي و حضرت خود مخاطب بين كهنبايد ميكنم فكر فقيهي استاد o
گاه مخاطبها ، اين.باشد وجودداشته فرقي ميكند ، تعيين مترجم ، كه
حتي ميكنند ، صدق انسانها تمام باره در گاه ، و هستند افرادخاص
براي را صفات آن حمام ، خطبه در كه وقتي.ميآيند قيامت تا كه نسلهايي
فقط و نيست حمام فقط مخاطب دارد ، عموميت اين ذكرميكنند ، متقي افراد
اشتر ، مالك عهدنامه در يا.دهند گوش آن به مردم همه كه است وسيله يك
مصر اشتر مالك همان مخاطب ، ميگويد ، سخن قاضي ، صفات درباره وقتي
كه مخاطبي و داشته نظر در حضرت كه مخاطبي بين نميشود بنابراين.نيست
.شد قايل تفاوتي و فرق.ميگيرد نظر در مترجم
و ژرف چنان نهجالبلاغه ، تعبيرهايي در:معاديخواه حجتالاسلام o.
.بفهمند آنهارا نميتوانند عرب ادباي حتي عربي ، هر كه است پرمغز
.خاصيهستند افراد اميرالمومنين ، كلمات اينگونه مخاطب كه است طبيعي
اين ترجمه در طبعا.ميكردند رادرك مسايل اينگونه كه عدهاي يعني
اگر چون بگيرد ، نظر در را مردم عامه كه نيست لازم گونهمتنها ، مترجم
پا پيش را مطالب بايد كند ، ترجمه مردم ، عامه براي بخواهد انسان
خاص مخاطب ، گفتار ، اصل در وقتي كه است طبيعي.كند بازاري و افتاده
بايد نيز ترجمه در ميباشد ، جهانشناسي و فلسفه و كلام اهل يعني است ،
.باشد چنين
اميرالمومنين ، كلمات تمام هرچند.است عام مخاطب ، نيز مواقعي در
و عميق كلماتي كرده ، مردمصحبت عامه با آنها ، با كه حتيكلماتي
زميني وتعبيرهاي قالبها از حضرت موارد ، گونه اين در.است ژرف
نيز من نظر ، اين ازباشد فهم قابل مردم ، عموم براي كه كرده استفاده
.كنم حفظ را طبقهبندي اين كه كردهام سعي
است؟ ضروري چهاقداماتي نهجالبلاغه گسترش و اشاعه براي
بوده مهجور واقعا نهجالبلاغهتاكنون ، :جعفري محمدمهدي دكتر o.
يك عنوان به هم عدهاي و ادبي كتاب يك عنوان به عدهاي يعني.است
شرح را نهجالبلاغه كه آنهايي حتي.كردهاند نگاه آن به احاديث مجموعه
عموم به آن آموزش به نظر كمتر ،(عربي به چه و فارسي به چه) كردهاند
به نهجالبلاغه ، كه كنيم چه ما كه است اين سوال حال ، .داشتهاند مردم
كارمند ، دانشجو ، از اعم مردم ، همه ميان در عمل ، راهنماي كتاب عنوان
واقع ، در و كند پيدا گسترش طبقات ، همه و بازاري كارگر ، دانشآموز ،
از و بروند آن سوي به علاقه ، و عشق با همه كه باشد داشته جاذبهاي
كنند؟ استفاده آن گرانبهاي بسيار آموزشهاي
نهجالبلاغهبخواهد اگر كه ايناست واقعيت:معاديخواه حجتالاسلام o.
سطح در بايد كه ميطلبد بزرگ وفعاليتي كار شود ، جامعه عينيت وارد
كميسيونهايي بايد و شود مطرح فرهنگي انقلاب شورايعالي مانند بالايي
تا داد انجام ميتوان كارهايي چه ببينيم و داد اختصاص آن به
آنچه بين است ممكن مردم موارد ، برخي در كه چرا شود ، پياده نهجالبلاغه
.ببينند تضاد ميكنند ، ملاحظه عمل در كه آنچه و گفته نهجالبلاغه كه
سنگين بار:كنيد توجه اميرالمومنان جملات از يكي خلاصه به مثال ، براي
به اينكه براي يعني.بكشد نميتوان ملت ، يك دوش جز را حكومت يك
اين مردم ، همه كه كرد كاري بايد شود ، عمل درست حكومت ، مسئوليت
آن از همه كه است مردمي مشاركت همان اين ، و كنند احساس را مسئوليت
بسيار كارشناسي حركت يك اين ، كه است اين واقعيت ولي ميگويند ، سخن
و كرد پيدا حلها راه و گذاشت زمينه اين در بحثها بايد و است گسترده
باز كار اين براي را فصلي بايد مطبوعات و سيما و صدا امر اين در
.كنند
ميخواهم تقصير عذر پيشگاهاميرالمومنين ، از عرايضم ، پايان در بنده
.كرد معرفي را ونهجالبلاغه ايشان نميتوان حرفها اين با كهواقعا
بيــان و شرح را عشـق گويم هرچه
آن از گردم خجل آيم عشق به چون
آفتــــاب دليــــل آمــد آفتــاب
برمتاب رو آن از بايد ، دليلت گر