چهارم ، شماره 1185 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 1 شنبه 13
|
|
دروني انقلاب و جوانان
همه از بيش آنچه.انتخابكنم شناخت با را مكتبم ميخواستم:جوان يك
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بود طباطبايي علامه زندگياخلاقي گذاشت تاثير من بر
.است نابالغ خانوادههاي ارزشمند ، جوانان اين مشكل ميرسد نظر به
حتي كنند ، قبول را تازهاي حرف نميخواهند كه فكري كوته خانوادههاي
قابل و عقلاني دلايل خود قبول مورد ديدگاههاي تبيين براي اگر
باشند توجيهينداشته
دهد ، سوق بيديني بهسمت را ما جوان نسل فرهنگ ميكند ، تلاش غرب اينكه
در و هستند منفعلي موجودات كهجوانها تصور اين اما است ، حقيقتي
و بيبند و شهوتراني لذتجويي ، موج تسليم بياراده اينتهاجم ، برابر
آماده شرايطي در كه جواناني بسيارند.است غلطي تصور ميشوند ، باري
نه استوار و متين شخصيتي و مستقل ارادهاي با بيگانه ، فرهنگ جذب براي
فضاهاي در بلكه نميكنند حركت ميشود ترويج كه آنچه جهت در تنها
فريبندهاي قالبهاي سرسپرده و ميگيرند پيش در را مذهب راه غيرمذهبي ،
است جوان نسل پوياي و جستجوگر انديشه و ذهن تسخير كمين در كه
در شدن محصور را آزادي جواني ، جلوههاي تجلي هنگام به حتي و نميشوند
.نميبينند بيقيدي چنگال
توجه بدون نسل ، به نسل تقليدوار ، خانواده كه اصولي ادامه از را خويش
اينگونه ، و ميرهانند است كرده آن رعايت به مقيد را خود زمان ، به
:ميكنند تشريح و توصيف را خانواده بر مسلط بينش
فكر موروثي است ، آنها اجدادي و آباء عقايد همان من خانواده عقايد -
و نگرش به نسبت گسترده فاميل آن از نفر يك اينكه بدونميكنند
ميشود شانشان كسر حال عين در و باشد داشته درستي معرفت جهانبينياش
و رفتارشان حرفشان ، كردم ، احساس وقتي من وبخوانند مذهبي كتاب يك
از را راهم گرفتم تصميم نميخورد من درد به كدام هيچ زندگيشان روش
.كنم جدا آنها
:دارد بهشهرزاد شبيه خانوادهاي ميگويد نيز مرضيه كه طور اين
كه است اولاسبابكشي و سين هفت سفره سر فقط سنت يك طبق بر قرآن -
با نديدهام ، خواندن براي كسي هرگزدست اما.ميشود آورده خانه به
در است ، نخريده سجاده و مهر خانه براي كسي اعجابآور ، ولخرجيهاي وجود
بوسيله تنها و نميشود پيدا مذهبي كتاب هيچگونه شخصي غني كتابخانه
.ميشود تمام كي و ميآيد كي رمضان ماه ميفهمم كه است تقويم
است چيزي آن ساله جواني 23 ارزيابي و فهم قدرت و آزادهطلبي انگيزه
.است داشته باز تعمق ديگرانبدون مسير در رفتن از را او كه
:بسيارند مرضيه امثال
سوال را آنهادينشان از وقتي فقط كه ميكند زندگي خانوادهاي در -
به ملزم را خود موردي هيچ اينكهدر بدون مسلمانند ، ميفهمي كني ،
نهايت.است پابند آن به مسلمان يك كه بنديكنند و قيد رعايت
تا پولميدهند كسي به درماندگي هنگام به كه است آن ايمانشان
خبري حجاب از فاميلي جمع اوقات ، در ديگر در و بخواند دعايي برايشان
سرگرمي و تفريح مايه بزرگ و كوچك براي مبتذل فيلمهاي تماشاي نيست ،
...و است بلامانع حرام ، كارهاي برخي انجام و است
معنويت با خانوادهايبيگانه در كه ساله جواني 25 ميگويم ، را عماد
را خود ساخته خود فرهنگ كهميخواهند مادري و پدر با يافته ، پرورش
و كنند منتقل امروز جامعه جوان نسل عضو يعني ، فرزندشان به
او از مادر و پدر آنچه با را خود روح نميپذيرد او اما..بقبولانند
آنها عقايد با ناسازگاري در از و نميبيند سازگار ميخواهند
.برميآيد
جوانان اين امثال چيزي چه مذهب و دين از افتاده جدا محيطهاي چنين در
عقيدتي نظام عليه واميدارد را آنها و ميكند؟ معنوي ارزشهاي متوجه را
را ديگر راهي و حركت خانواده سير خط برخلاف كرده ، عصيان خانواده
است؟ علت كدام معلول انديشه دگرگوني براستي و كنند؟ انتخاب
يا تكاندهنده ضربه يك كوچك ، تبلور يك از عواملگاه و علل
با و ميروند مذهب ملاقات به جويانه دنيا تلاشي در شكست و ناكامي حتي
طريق از را خود بعدها و ميشوند جذب مثبت و لذتبخش تجربه اولين
بايك كه زندگيمرضيه است چنين اين.ميكنند مجهز مذهبي كتب مطالعه
:است شده دگرگون غيرمنتظره رخداد
بيايمان درخانوادهاي سرگرداني اوج در و عقيدتي بحران يك در
.بود هيچ چيز ، همه نظرم به معنا بهتمام پوچگراي يك.شدم نيهيليست
اينكه تا.ميخواندم زياد را زمينه اين در خارجي كتابهاينويسندگان
تكان شوك يك مثل بود عزيزتر برايم جان از كه دوستم صميميترين مرگ
.واداشت فكر به شدت به و كرد وارد من به هولناكي
خواندن نماز شروعبه كنم دعا خانوادهاش براي نماز آخر اينكه براي
و بخشيد من به عميق آرامشي خدا با ارتباط براي اوليه گام اين و كردم
و خواندن نماز تا بود آموزشي رساله خريدم مذهبيكه كتاب اولين
.بگيرم ياد را آن مبطلات و احكامروزه
بلكه نيست وناگهاني مقطعي رشد جريان:روانشناس يك گفته به اما
دنبال به بايد نوجواني دوران به مربوط مسائل در و است پيوسته جرياني
.بود عوامل مجموعه
ناخودآگاه در پيشزمينههاييحتي دروني فرآيندتحول در تعبيري ، به
صورت اين غير در كه چرا نظردورداشت ، از نبايد كه دارند وجود فرد
يا ميبوديم افراد دگرگوني شاهد ناگهاني هررويداد پي در بايد
ناكامي يكفرد فقدان مثال برايميداد يكسان نتيجهاي هميشهناكاميها
اينكه ، به توجه با حال.متفاوتاست آن با برخورد نوع اما بالاست سطح
دروني شرايط تنها و دانست علتالعلل بهتنهايي را عامل يك نميتوان
رفتاري و گرايش كهنوعي است حادثه با آن تقارن و مناسب روحي ومقدمات
خود گذشته در عميقتر كمي ازمرضيهميخواهيم ميكند ، ايجاب خاص
درآشنايي را دوستشاست شده متعجب خودماست از اوكه و كند ، بازنگري
تا نشست منتظر و گذاشت رويدست دست بايد.ميداند موثر مذهب با اوليه
انسان تصور از بدور كه ناگوار و تلخ يا وشاديآور مهيج واقعهاي
است؟ ضربهايهولناك حاصل رويه تغيير لزوما آيا و افتد؟ استاتفاق
بطلان خط گمان اين بر ميكند دروني كششي از حكايتي كه زندگيشهرزاد
:ميكشد
از وقتي داشتم دوست را قرآن آواي بود مدتها.نبود ناگهاني اتفاق -
ميداد آرامش من به آهنگش و لحن ميشنيدم ، مدرسه در يا تلويزيون راديو
بدون سالگي از 17 كه بود ، دروني كاملا و عجيب نيرويي اين و
را خدا با ونيايش عبادت بوي هرچه با بيگانه محيطي در و نصيحتهيچكس
.كشاند نماز سمت به مرا ميدهد
جمعهاي در حضورش مانع او ، انزواطلبي روحيه و گوشهگيريرامين
خانوادگي ارزشهاي شمردن ناپسند ديگر سوي از و است ، شده خانوادگي
حرف او با بتواند هميشه كه پشتوانهاي و حامي به نيازش و او تنهايي
تنهايش وقت كههيچ است دوستي دنبال به رامين.است كرده راتشديد بزند
دوستي در را ويژگيها اين و كند اودرددل با دلتنگي هنگام به و نگذارد
.است خدانديده جز كسي با
براي خودانگيزهاياست خانوادهها ، بودن غيرمذهبي نيز مواردي در
:جوان هوشياري
من و.نميرساند ميخواستم آنچه به مرا فاميلي ارزشهاي به بودن مقيد -
ختم ظاهرآرايي و پوچي و بيهودگي به سرانجامش كه بودم راهي دنبال به
عده يك با خيابان در زدن پرسهبرساند يكجايي به مرا و نشود
پارتي منميدادند ، به مادر و پدر كه حصري و بيحد آزاديهايي جوانخام ،
و ميكرد ثابت من به را بيهودهبودنشان هركدام رفتن ، مهماني و دادن
.كرد بيزار خود از مرا بودكه زندگي چنين اين
ميرساند؟ بهمقصود مرا ارزشهايي چه رعايت چيست؟ هدفم كيم؟ من
بيان ضمن روانشناس كارشناس يك.است جواني سوالهاي بزرگترين اينها
بعد اما.نيست منطقي تفكر سن سالگي ، سن 1713:ميكند اضافه مطلب اين
را موجوديتش ميخواهد و.ميشود مواجه هيجاني فروكش با فرد سالگي از 17
بوجودآورنده و است خاص قضاوت سن سننوجواني اين بر علاوه.كند ثابت
.قضاوت و استقلالطلبي خود ، كشف قبيل احساساتياز
به وادارميكند را وي كه است ديگري عامل جوان كنجكاوي حس
كسب نتيجه در و بپردازد ، اديانمختلف و مكاتب درباره تحقيق و مطالعه
وواقعبيني ، ژرفنگري يك با گوناگون ، ديدگاههاي ازتبيين عظيمي اندوخته
به يافت ، نادرست را فكريخانواده نظام چنانچه و ميزند انتخاب به دست
:ميزند خالصانه عماد مانند را حرفخودش عقلاني شناختي مدد
با ميدهم زندگيمقرار سرلوحه كه را مكتبي ميخواستم كه آنجائي از -
انجيل.كردم اديان مذهبي خواندنكتابهاي به شروع كنم ، انتخاب شناخت
در.كردم مطالعه را پولسنبي نامههاي و توراتخواندم بار چند را
را اسلام گفتارپيشوايان و زندگينامه.كردم تفحص اوستا و دينزرتشت
.بودم آنها عقلاني واستدلال تاريخيمكاتب سنديت دنبال به و خواندم
منتاثير بر همه از بيش آنچه اما.كردم كار غربهم رويفرهنگ بر همزمان
مطهري ، استاد كتابهاي وي.بود طباطبايي علامه اخلاقي زندگي گذاشت
شيعه) مكتبش انتخاب در نيز را مصباحالهدايه و آملي حسنزاده
جوان غش و بيغل و پاك انديشه اين ;آري.نميداند بيتاثير (اثناعشري
عبث به پديدهاي هر پي در كه اوست جستجوگر نگاه و ميگيرد جهت كه است
ميخواهد ، كه است امروز جوان رويه اين و.ميبرد پي آن حقيقت يا بودن
در را خود نيست حاضر چون و.كند انتخاب خود سپس و بشناسد بيانديشد ،
تا ميجويد ، جواب بيقرار و مشتاقانه رهاكند تقليدي عقيدههاي دام
مسيريرا گاه آزادانديشي حس اين با چنانكه باشد ، وآگاه بداند
.اطرافيان راه از جداي برميگزيند
محيط و شرايطيكسان واحد ، مادر و پدر ;كه است اين بجامانده سوال
ميآفريند؟ فرزندان رابين مختلفي عقايد چگونه همگون ، خانوادگي
كه داشت ، انتظار نبايد:ميگويد درجواب محسني والمسلمين حجتالاسلام
شخصيتيمشابه شكل و فكري جريانهاي تاثير تحت همگون ، درشرايط افراد
سمت به رفتن براي منطقييكسان و معقول عوامل از جداي.گيرند قرار
:ميدهد ادامه وي.دارد متفاوتي علل عدمهمسانيها مذهبي ، اعتقادات
نيز خصوصيات ساير در افراد ديني گرايشهاي منهاي ميبينيم همچنانكه
كه چرانميكنند عمل يكسان موسيقي ، يا ورزش هنر ، به گرايش مانند
كنترل تحت چندان نيست ، هم كم آنها نقش كه خانواده از بيرون محيطهاي
تحت فرزند است ممكن آن سطح سادهترين در و باشد نميتواند خانواده
اين با همسالان گروه در يا.گيرد قرار ايمان با معلمي شخصيت تاثير
.باشد داشته برخاست و نشست افراد گونه
مراكز در حاكميتاسلام شد ، اشاره نيز شده انجام گفتگوهاي در چنانچه
يا مستقيم اوليه ، آموزشهاي بهصورت جامعه سطح در و فرهنگي آموزشي ،
;انتظاري علي تصديق به بنا آن ، از جداي.عملميكند غيرمستقيم
در و هستند گرفتنپاسخ دنبال به هميشه نيز فطري نيازهاي:مدرسدانشگاه
اعتراف سوي به فطرت حكم طبق كهافراد دارد وجود امكان اين شرايطي هر
نوعنگرش به اينانتظاري بر علاوه.بروند يگانه بهمعبود اعتقاد و
به فرزند علاقگي نتيجهكم در كه ;ميكند اشاره والدين به فرزندان
در خشن شيوههاي گرفتن پيش در و برخوردهاياقتدارطلبانه اثر در والدين
.راانتخابكند مادر و پدر روش و راه دارد احتمال تربيتكمتر
اين حد چه فرزندتا اينكه البته ;ميكند اضافه جامعهشناسي مدرس
برخي و ظلمپذيرند بعضيها.بستگيدارد وي روحيه به بپذيرد را اقتدار
تحكمي حالت با و كنند دفع را است زورگويي آنچه هر ميخواهند ، ديگر
خانواده عقيدتي فردنظام اينكه امكان حالتي چنين در ونمايند برخورد
سعي ببيند ، خود مشوق را دوستان گروه مخصوصااگر.است زياد بپذيرد را
.دارد مرجع گروه با همنواييبيشتر در
روابط و كههنجارها سنتي خانوادههاي در ;اينكه ديگر ذكر قابل مطلب
وجود وي خواني مخالف و فرزند متحولشدن امكان كمتر است ، شده تعريف
.دارد
دارد ادامه