چهارم ، شماره 1185 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 1 شنبه 13
|
|
عبادت فضيلت و قدر شب
2- طباطبايي سيدمحمدحسين فقيد علامه از قدر سوره تفسير
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
به نزديكو خدا سوي به را مردم استكه اين در قرآن عنايت همه o
عبادت از است بهتر عبادت با قدر شب زندهداري و كند زنده عبادت وسيله
.شب هزار
بعينه قدر شب كه اينشد كرديد ملاحظه كه بحثبهطوري مورد آيات حاصل
شب سالدرآن هر در و است ، ازهرسال رمضان مبارك ماه ازشبهاي يكي
اندازهگيري جهت از منظورماناحكام البته ميشود ، احكام امور همه
شده تقدير قدر شب در كه صورت آن از امري هيچ پس گفت خواهيد است ،
نه ، :ميگوييم پاسخ در نميشود؟ دگرگون عاملي هيچ با خودش جاي در باشد
طوري تحققش ظرف در ولي بشود مقدر قدر شب در كه ندارد منافاتي هيچ
در دگرگوني و است ، امري مقدر ، شدن موجود كيفيت چون شود ، محقق ديگر
لوح در حوادث كه ندارد منافاتي هيچ كه همچنان است ، ديگر امري تقدير ،
در كه همچنان دهد ، تغيير را آن الهي مشيت ولي باشد ، شده معين محفوظ
.(13)الكتاب عنده و يثبت يشاءو ما يمحواالله:آمده كريم قرآن
از دارد ، بعضي مراتبي تحققش حسب اموربه استحكام اين ، بر علاوه
كه دارد احتمال و ناقصاست ، بعضيها و است ، تحققشموجود شرايط امور
وقت به ديگرش بعضي و بشود ، تقدير احكام مراتب از بعضي قدر شب در
از رواياتش زودي به و برميآيد روايات از آنچه اما گردد ، موكول ديگر
.نيست سازگار وجه اين با گذشت خواهد خواننده نظر
القدر ماليله ادريك ما و
اينكه با چون ;منزلتش عظمت و شب آن قدر جلالت از است كنايه جمله اين
تكرار را آن خود بياورد ، را القدر ليله ضمير دوم نوبت در بود ممكن
هي ، ما ادريك ما و:بفرمايد ميتوانست اينكه با بگويم ، واضحتر.كرد
و آورد را كلمه خود سوم بار و باردوم براي شهر الف من خير هي
.شهر الف من خير القدر ليله القدر ليله ما ادريك ما و:فرمود
شهر الف خيرمن القدر ليله
ماليله ادريك ما جملهو در كه آنچهرا اجمال طور به جمله اين
و ميكند ، بيان را شب آن عظمت يعني بود ، شده اشاره بدان القدر
شب هزار از كه دارد ارجمند مقامي شب آن گفتيم جهت بدين:ميفرمايد
.است بهتر
كردهاند تفسير مفسرين طوريكه به شب هزار از بهتربودنش از منظور و
همين هم قرآن غرض با مناسب و است ، عبادت فضيلت ازحيث بودنش بهتر
خدا سوي به را مردم كه است اين در قرآن عنايت همه چون ;است معنا
بهتر عبادت با شب آن زندهداري و كند ، زنده عبادت وسيله به و نزديك ،
دخان سوره آيه از را معنا همين است ممكن وشب هزار عبادت از است
:فرموده و خوانده ، پربركت را قدر شب آنجا در چون ;كرد استفاده نيز
ديگري معناي ميان اين در البته.(14)مباركه ليله في انزلناه انا
.آمد خواهد آينده روايتي بحث در انشاءالله كه هست ، نيز
كلامر من ربهم باذن فيها الروح و الملئكه تنزل
كه است روحي آن روح از ظاهرامراد و بوده تتنزل اصل در كلمهتنزل
امر من الروح قل:فرموده بارهاش در تعالي خداي و امراست عالم از
به ويا آناست ، در دادن رخصت معناي به هرچيز در واذن ،(15)ربي
.نيست كار اين از مانعي كه است معنا اين اعلام ديگر عبارت
به مفسرين از (16)بعضي گفته امربه كل جملهمن در كلمهمن و
يعني است ، معنايخودش به:گفتهاند ديگر (17)بعضي.باءاست معناي
:ميدهد معنا چنين را آيه و ميرساند ، هم سببيترا ولي غايت ، ابتداي
الهي امري هر سبب به و پروردگارشان اذن به شب آن در روح و ملائكه
.ميشوند نازل
اين معنايش و است ، بهغايت تعليل براي باء گفتهاند ، ديگر (18)بعضي
براي نازلميشوند ، پروردگارشان اذن به شب آن در وروح استملائكه
.كنند تدبير را امري هر اينكه خاطر
كه باشد الهي امر آن امر ، اگر از مراد:كه است اين مطلب حق ليكن
تفسيرش(19)فيكون كن له يقول ان شيئا اراد امرهاذا آيهانما
هم را سببيت حال عين در و خواهدبود ، ابتدا براي حرفمن كرده ،
اذن به قدر شب در روح و ملائكه:ميدهد معنا چنين آيه به و ميرساند ،
هر و ميكنند ابتدا را نزولشان كه حالي در ميشوند ، نازل پروردگارشان
.مينمايند صادر را الهي امر
واقع بايد كه باشد وحادثهاي كوني امر هر مذكور امر از منظور اگر و
را آيه و بود ، خواهد تعليل لام معناي به حرفمن صورت اين در گردد ،
نازل پروردگارشان اذن به شب آن در روح و ملائكه:ميدهد معنا چنين
.عالم امور از امري تدبير خاطر براي ميشوند
الفجر مطلع حتي هي سلام
آفات از بودن عاري معناي به وسلامت كلمهسلام:گفته مفردات در
.(20)است باطني و ظاهري
به است گرفته تعلق الهي عنايت بهاينكه است اشاره هي جملهسلام پس
ميآورند ، روي سوياو به كه بشود بندگاني آن همه شامل اينكهرحمتش
اين به باشد ، بسته عذابش و نقمتش باب قدر شب خصوص در اينكه به نيز و
آن در طبعا كه است آن معنا اين لازمه و.نفرستد جديد عذابي كه معنا
هم روايات از بعضي در كه همچنان نشود ، واقع موثر هم شيطانها كيد شب
.است رفته اشاره معنا اين به
در:كه است اين كلمهسلام از مراد:گفتهاند مفسرين از (21)بعضي ولي
برگشت.ميدهند سلام بگذرند عبادت به مشغول مومن هر از ملائكه شب آن
آيهتنزل يعني آيه دو اين و است اول معناي همان به هم معنا اين
كه قبلي آيه براي است تفسيري معناي در سوره آخر تا الروح و الملئكه
.شهر منالف خير القدر ميفرمودليله
روايتي بحث
رسول به:گفت كه آورده ابوذرروايت از طوسي شيخ از برهان تفسير در
آيا الله يارسول داشتم عرضه (سلم و آله و عليه صليالله) خدا
و ميشده نازل آنان بر امر و بوده انبياء عهد در كه است شبي قدر شب
نه:فرمود است؟ ميشده تعطيل شب آن در امر نزول ميرفتند دنيا از چون
.(22)هست قيامت تا قدر شب بلكه
.(23)آمده نيز سنت طرقاهل از زيادي روايات معنا اين در:مولف.
نقل علي ابي ابن حسان عثماناز بن حماد از كه است البيان مجمع در و
در پرسيدم ، فرمود قدر شب از (عليهالسلام) صادق ازامام:گفت كه شده
.(24)كن جستجويش سوم و وبيست يكم و بيست و رمضان نوزدهم
از بعضي در و هست ، نيز ديگر رواياتي روايات اين معناي در:مولف.
سوم ، و بيست ديگري و يكم و بيست يكي شده ، شب دو بين ترديد اخبار
روايت (عليهالسلام) باقر امام از عبدالواحد از عياشي كه روايتي مانند
بيست خصوص قدر شب كه ميشود استفاده ديگر رواياتي از و.(25)كرده
تا بوده ، آن امر تعظيم منظور به نكردهاند معينش اگر و است ، وسوم
.(26)نكنند اهانت آن امر به خود گناهان با خدا بندگان
يكي از زراره از بكير عبداللهبن روايت در عياشي تفسير در نيز و
سوم بيستو شب:فرمود كه آمده (عليهماالسلام) صادق و باقر امام دو از
صلي) خدا رسول به:گفت كه است اين جهني حديث و است ، جهني شب همان
است ، دور مدينه از من منزل:داشتم عرضه (سلم و آله و عليه الله
داخل سوم و بيست شب:فرمود شوم مدينه داخل معيني شب در بده دستورم
.(27)شو
طرق از انصاريبود ، بنانيس عبدالله نامش كه جهني حديث:مولف.
و مالك الدرالمنثوراز رادر آن سيوطي و شده ، نيزروايت اهلسنت
(28).كرده نقل بيهقي
امام:گفت كه كرده روايت اززراره خود سند به كافي در و
يكم و بيست شب در ابرام و نوزدهم در تقدير:فرمود (عليهالسلام)صادق
(29).است سوم و بيست شب در وامضا
(30).هست ديگري همروايات معنا اين در:مولف.
عليهم) بيت اهل ائمه از كه مختلفي همهروايات آنچه شد معلوم پس
قيامت روز تا قدر شب:كه است اين دارند اتفاق آن در شده وارد (السلام
شبهاي از شبي ليلهالقدر نيز و ميشود ، تكرار ساله همه و است ، باقي
.است سه و بيست و يك و بيست و نوزده شب سه از يكي نيز و رمضان ،
هيچ به كه دارند اختلاف عجيبي طور به روايات سنت اهل طرق از اما و
كه است اين سنت اهل بين معروف ولي ;كرد جمع را آنها بين نميشود وجه
از.شده نازل قرآن كه بوده شب آن در و است ، هفتم و بيست شب
تفسير به بايد ببيند را روايات آن بخواهد كه هر محترم خوانندگان
.كند مراجعه حديث جوامع ساير و الدرالمنثور
:گفت كه روايتكرده مسيب ابن از كهخطيب است المنثور الدر در و
مننشان به خواب در:فرمود(سلم و آله و عليه صليالله) خدا رسول
گران سخت برمن معنا اين و ميروند ، بالا منبرم بر اميه بني كه دادند
را ليلهالقدر في انزلناه سورهانا مناسبت اين در تعالي خداي و آمد
(31).كرد نازل
عباس ازابن خود تاريخ در هم راخطبيب روايت اين نظير:مولف.
در روايتي هم بيهقي و مردويه ابن طبراني ، ابنجرير ، و ترمذي و.آورده
روايات ميان اين در و (32)كردهاند نقل بنعلي حسن از آن معناي
نقل (عليهمالسلام) اهلبيت ائمه از شيعه طرق از معنا اين در بسياري
هزار از بهتر كه را ليلهالقدر تعالي خداي كه آمده آنها در و شده ،
و عليه صليالله)خدا رسول به تسليت عنوان به است اميه بني سلطنت ماه
(33).فرمود عطا (سلم آلهو
امام راوياناز عدهاي از عمير ازابنابي خود سند به كافي در و
كه اماميه ما اصحاب از بعضي:گفت كه آورده روايت(عليهالسلام) صادق
از قدر شب چگونه:پرسيد جناب آن از بود سمان بن سعيد ميآيد نظرم به
يك ماهش دوازده هر در هزارماه آن در اينكه با) است؟ بهتر ماه هزار
ماهي هزار در عبادت از است بهتر قدر شب در عبادت فرمود ،(است قدر شب
(34).نباشد قدر شب آن در كه
حمران از محمدبنمسلم و زراره فضيل ، خوداز سند به كتاب همان در و
انزلناه آيهانا معناي از(عليهالسلام)باقر امام از كردهكه روايت
ماه در ساله همه كه قدر شب بله فرمود كرد ، سوال مباركه فيليله
نازل شب آن در جز قرآن كه است شبي ميشود تجديد آخرش دهه در رمضان
كل يفرق فيها:فرموده دربارهاش تعالي خداي كه است شبي آن و نشده ،
.حكيم امر
گردد واقع سال آن طول در بايد كه هرحادثهاي شب آن در:فرمود آنگاه
كه فرزندي چه و معصيت ، چه و طاعت چه شر ، چه خيرو چه ميشود ، تقدير
كه رزقي يا و رسد ، فرا است بنا كه اجلي يا و شود ، متولد است قرار
و شود ، مقدر شب اين در آنچه پس ;برسد (وسيع يا و تنگ) است قرار
در تعالي خداي مشيت حال عين در ولي حتمي ، است قضايي شود رانده قضايش
خود دست به العياذبالله مقدرات ، كردن حتمي با خدا و) است محفوظ آنها
.(نميزند دستبند
دارد ادامه
:پانوشتها
بخواهد را چه هر و محو ، بخواهد مقدرات از كه را چه هر خدا (13)
.آيه 39 رعد ، سورهاست او نزد ناپذير تغيير وكتاب ميكند ، اثبات
.آيه3 دخان ، سوره.كرديم مباركينازل شب در را آن ما (14)
.آيه 85 اسراء سوره.است من امرپروردگار از روح بگو (15)
.ص 196 ج30 ، المعاني ، روح (16و17و18)
چيزي خلقت وقتياراده كه است چنين (درعالم)خدا نافذ فرمان (19)
آيه يس ، سوره.ميشود باش ، موجود بگويد اينكه بهمحض بكند را
.82
.مادهسلم راغب ، مفردات (20)
.ص197 ج 30 ، المعاني ، روح(21)
.ح 26 ص488 ، ج 4 ، تفسيرالبرهان ، (22)
.ص371 ج 6 ، الدرالمنثور ، (23)
.ص 519 ج 10 ، مجمعالبيان ، (و 27 و 26 و25 24)
.ص373 ج 6 ، الدرالمنثور ، (28)
.ح 9 ص 159 ، ج 4 ، كافي ، فروع (29)
.ص 627 ج 5 ، نورالثقلين ، (30)
.ج 6ص371 الدرالمنثور ، (31)
.ص371 ج6 ، الدرالمنثور ، (32)
.623-ص621 ج 5 ، نورالثقلين ، (33)
.ص 157 ، ح 4 ج 4 ، كافي ، فروع (34)