چهارم ، شماره 1186 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 2 يكشنبه 14
|
|
زميني وعشق مذهبي ايمان
خارجي مطرح فيلم دو به نگاهي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و ميكند استفاده دست روي دوربين از امواج درشكستن ترير
فيلم به كه است دليل اين به خوداو ، گفته به بنا فن اين كارگيري به
بدهد رئاليستي جنبه
فيلمهاي در ندرت به كه مضامينيهستند زميني ، عشق و مذهبي ايمان
شهر فيلمجادوگران دو در.ميشوند داده نمايش هم موازات به امرزي
.ميروند پيش هم كنار در موضوع دو اين امواج ، وشكستن سيلم
در آرتورميلر نوشته براساسنمايشنامهاي سيلم ، شهر جادوگران
بازيگريدانيل با و سيلم شهر جادوگران محاكمات درباره سال1953
;شدهاست ساخته الن وجوان اسكافيلد ديـلوئيس ، وينونارايدر ، پل
.آشنا وجلوههاي يكپارچه ساختي با فيلمي
كارگردان ترير ، فون زبانلارس انگليسي فيلم نخستين امواج ، شكستن
زخمي و بزرگ قلب درون از كه عشق ، معجزه درباره است فيلمي دانماركي ،
.ميكند جلوه فيلم قهرمانان
جمع جنگلي در نوجوان ازدختران گروهي ماساچوست در سال 1692 در
سركرده جادوگرند همگي آنها.برانگيزند را (1)خشمسيتن تا ميشوند
نابود قصد كه ميكند ادعا است شرير دختري كه (رايدر) ابيگيل آنها ،
با را ،(الن) اليزابت وهمسرش ، (لوئيس ديـ) پروكتور جان كردن
قاضيدانفورت قضاوت با جادوگران دادگاهمحاكمه در آنها خشم برانگيختن
.دارد (اسكافيلد)
ارائه خوب بازيگراني از صحنههاييپرجاذبه سيلم ، شهر جادوگران
شاهد ميگيرند قرار فيلم درمركز زنان كه زماني بهويژه و.ميدهد
.رايدر هيستريخونآشامي برابر در الن تابندگي:هستيم صحنههايي چنين
سيلم شهر جادوگران.مامينماياند به را فيلم اصلي ريشههاي رايدر
.است استعماري شوم نوعيجاذبه
راندهشده دختري ابيگيل همچون (اميليواتسون) بس امواج ، درشكستن
يان با اسكاتلندي دختر ايناست خوشبخت اليزابت همچون و
و كوچك شهر ساحل در چاههاينفت از يكي كارگر ،(استلاناسكارسگارد)
ميكند ، كمك آن كردن تميز بسدر كه كليسايي ميكند ازدواج منجمدبس ،
گوش به آن از ناقوسي صدايهيچ كه است ومتروك افتاده چناندور
و مهربان بس كهبدانند نيست دلپذير كليسا ارشدهاي نميرسدبراي
به ميشنود پاسخ نيز او ميكندواز نياز و راز خدا با كه بيآلايشآنها ،
.ميورزد عشق همسرخود به و برده پي زناشويي لذاتزندگي
ميشود ، فلج پايين به گردن از هنگامكار به حادثهاي طي يان كه زماني
كردن خوشحال درصدد هنوز ولي ميكند ، گناه احساس و ميشود وحشت دچار بس
ديگري مرد سراغ به و كند ترك را او ميخواهد بس از ياناست يان
.برود
تقدس او رسالت به ندارد ، كار براياين طبيعي ميل هيچ بس اينكه
او.كند عمل آن به وظيفه انجام برحسب او ميشود موجب و ميبخشد ،
يان وقف را خود عشق ورزيد ، نخواهم عشق ديگري مرد هيچ به من:ميگويد
.داد خواهم نجات مرگ از را او و كرد خواهم
يكقديس حقيقتا او اما ;است يكجادوگر بس ميكنند تصور شهر اهالي
.است عشق عذاب دچار كه قديسي است ،
مجادله كليسا ، ارشدهاي از فوجي با روستايي معصوم دختر نزديك
ويك وخشن خشك چهره چندين نزديك نماهاي اخلاق ، و نفسانيت بين
دراير ، صامتكارل شاهكار اينهامصائبژاندارك همه درخشان ، چهره
آن در ترير فون فيلم ميآورند ، ياد به سال 1928 در را ديگري دانماركي
.است گرفته الهام فيلم اين از اما ندارد ، قرار سطح
نخستين.ميگيرد قرار نوگرايي معرضنوعي در بس ، همانند ترير فون
شگفتانگيزي بهطور Zentropax و (1984) جنايت عامل او ، فيلمهاي
اوعقايد اينجا در;ميشوند محسوب اروپا سينماي آثار پركار نمونههاي
شخصيتها به كاملا را بيننده دارد قصد.ميزند كنار را معمول
.كنيد حس را پريدهآنها رنگ پوست زير گرماي تا نزديككند ،
تلويزيونيقلمرو همانندمجموعه امواج درشكستن ترير
اين كارگيري به و.ميكند استفاده دست روي دوربين از (1994) شاهانه
جنبه فيلم به كه است دليل اين به او خود گفته به بنا تكنيك
.شيدايي و عميق فيلمي ;بدهد رئاليستي
در فالكونتي همچون ميدهد كهارائه درخشاني بازي با واتسون اميلي
عرياندارد و خالص احساساتي او.ظاهرميشود قدرت با ژاندارك ، نقش
.است مذهبي تجربه نوعي كه
خارجي رسانههاي واحد:ترجمه
تايم:منبع
.يهود و مسيح دين در خدا دشمن -پانوشت1