چهارم ، شماره 1186 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 2 يكشنبه 14
|
|
تفاهم؟ يا تضاد جوانان ، خانواده ،
(دوم بخش) دروني انقلاب و جوانان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
.است نابالغ خانوادههاي ارزشمند ، جوانان اين مشكل ميرسد نظر به
اگر حتي كنند ، قبول را تازهاي حرف نميخواهند كه كوتهفكري خانوادههاي
توجيهي قابل و عقلاني دلايل خود قبول ديدگاههايمورد تبيين براي
.نداشتهباشند
(!كنند طوفان از كه حكايتها آن) -خانواده عكسالعمل
چگونگي مينماياند رخ خانواده در فرزند رويه تغيير از بعد كه آنچه
عقيدتي تحول صورتيكه در و.است واطرافيان خانواده پذيرش و برخورد
از مقاومت ايجاد نوعي به قاعدتا باشد ، خانواده انتظار از فرزنددور
در را وي حركت ميخواهند گاه:شكلي به ميانجامد ، هركدام نزديكان جانب
.سازند منصرف ادامه از را او و متوقف مسير آن
ميكرد سرزنش مومن باافراد مراودت و بخاطردوستي مرا پدرم:مرضيه
هنوز اينكه يا.عقيدهامبگردم از آرزوميكند هم هنوز مادرم و
نموده تعيين را خود زندگي جهت كه فرديمستقل عنوان به را فرزندشان
ميدانند وي نپختگي و بچگي از راناشي او نگرش تغيير.ندارند قبول است
در جبههگيري و مخالفت اين بسا چه و ميكنند محسوبش بيتجربه فردي و
خانواده گفتاري و رفتاري واكنشهاي.ميدواند ريشه زندگي جوانب تمام
.ادعاست براين شاهد عماد
برخورد البته.ميكند موضعگيري من مقابل بقيه از بيشتر بزرگم خواهر -
مطابق كه مواقع بعضي.نيست !اشكال از خالي هم مادرم و پدر
عماد ازهمسر براين علاوه.ميكنند خطابم !ديوانه ميكنم رفتار عقيدهام
خوب است ، بچه هنوز او !كند رادرست او ميخواهند اوست عقيده هم كه
و علتيابي را رفتارش اينگونه و.ميسازد اورا زندگي !ميشود
.توجيهميكنند
من به مدرسه در:ميبرد سر به مشابهعماد وضعيتي در هم شهرزاد
بتواني آينده در اينكه بخاطر فقط ميكنيو بازي فيلم داري تو ميگفتند
فاميلهم.ميكني ظاهرسازي بياوري ، بدست شغلي استخدامي مراكز در
ميديدند خانه در را وقرآن سجاده وقتي.بودند كرده پيدا عجيبي حساسيت
وقتها بعضي هم پدرم ميخونه؟ نماز كياينجا ميپرسيدند تعجب با
از مدام و.وبرميدارد مهر روي ميگذارد را سرش ميگفت و مسخرهامميكرد
و كردي ترك را خودت دين چرا كه مواخذههاياطرافيان و سرزنشها تيغ
.نبودم امان در دادي ، دست از اصالتترا
اما عكسالعملهاست ، شايعترين مواقع گونه اين در تنش ، ايجاد اگرچه
و كوشا ، روانشناس دكتر كه صورت بلكهبدين نيست برخورد تنهانوع
آزادي جو آن و ;است متصور نيز روشديگري:ميگويد استاددانشگاه
است حاكم ندارند ، مذهبي منع كه غيرمذهبي خانوادههاي برخي در كه است
خانواده سيستم به و كند پيدا افراطي و تند گرايشهاي جوان اينكه مگر
صميمي و گرم آنقدر خانوادهبايد ميكند تاكيد كوشا دكتر.شود معترض
نشانه اين و بخواهند خودشان خاطر به را يكديگر افراد تا باشد
ارزشهاي ميدهد اجازه فرزند به كه است خانواده كردن رفتار بالغانه
فرزندش كه اگرسيستمي حتي كند ، انتخاب خود و زند محك را گوناگون
.باشد آنها با مخالفت ميپذيرد
مذهبي خواندنكتابهاي به شروع وقتي:دستهاند اين از رامين خانواده
و.روبهرونشدم مخالفتي باهيچگونه كردم ، ديني انجامفرايض و
استخانواده خوب بودند داده بهمن را آئين انتخاب خانوادهآزادي
منطقيترغيب و عقلاني بااستدلال انتقادي نگرش بهداشتن را فرزندان
براي بلكه.نگيرد انتخابقرار ملاك تمايلات بغضهاو و حب تا كند
دهند قرار مقياس را وجدان نيروي و عاقله قوه ناسره سرهاز تمييز
يمن به را تازهاي هر و رد بودن كهنه جرم به را كهنهاي هرچيز و
ارزشمند ، جوانان اين مشكل ميرسد نظر به.نكنند قبول تازگيش
حرف نميخواهند كه (فكري كوته) خانوادههاي نابالغاست ، خانوادههاي
خود قبول مورد ديدگاههاي برايتبيين اگر حتي كنند قبول را تازهاي
.باشند نداشته توجيهي وقابل عقلاني دلايل
:نرمميكند پنجه و دست آن با عماد ، كه است مشكلي همان اين و
منظور اين به نه كنند رد كه نيت اين به اما ميكنند گوش من حرفهاي به
را ديگر مذاهب كتب خواندن حتي آنها.كنند قبول بود درست اگر كه
بقيه از درستي شناخت اينكه بدون و ميدانند (بازي امل) بيفرهنگي
گفته چه اگر.بزنند را ديگرانحرفشان نميدهند باشنداجازه داشته مكاتب
عيني تجربه به من اما متعصبند مذهبيبرعقيدهاشان افراد كه ميشود
بنشاند ، بهكرسي را خود سخن ديگران ، حرف شنيدن بدون ميخواهد ديدمآنكه
.است غيرمذهبي
!دشمنانمدارا با مروت دوستان با) ;جوان واكنشهاي -
از نيز فرزند ، جوان قبال در خانواده موضعگيري و مخالفت مقابل در
بنابه وي اول وهله در نظرميرسد به كه ميدهد واكنشنشان خود
از گريز و پرخاشگريوجنگ حالتهاي بروز مخالفت ، به دامنه و وسعت
از ميبيند ، مصر برمخالفتشان را اطرافيان وقتي و.شود متوسل خانواده
را سرزنشها باب اينكه براي و ميكشد دست عقيده طبق كردن عمل آشكارا
حتي بخواند چشمكسي از دور را نمازش ميكند سعي بازنكند خود روي به
تا ميخواند پنهاني يا برميگردد نماز وقت به ميرود ، كم فاميل خانه به
بگومگوهاي از اينكه:ميگويد خودش.نياورد فراهم را شوخي اسباب
عقيدهام دادن دست از براي كه است دليل اين به نه ميكنم حذر اطرافيان
عذاب ميشمارند سبك را نماز آنطور اينكه از بلكه باشم داشته بيم
.ميكشم
تحقيري و طعن هيچ ديگر است ، برگزيده آگاهانه را آئينش چون اما
كه مكتبي سايه كند ، در حركت موج برخلاف اگرچه.نيست او بازدارنده
توجيهاتي با و ميدهد شكل را رفتارش و رابطه ، گفتار ميداند ، نيكوترين
شديم بزرگ آن در كه فرهنگي و بارآورد اينگونه را ما قبيلشرايط از
آسوده خطير و عظيم مسئوليتي بار از را خود وجدان بود چنين اين
.نميبيند
و ايجادفاصله جز متفاوت انديشههاي بين ناسالم برخورد آنجائيكه از
قابلقبول نيز ديگري داشت ، واكنش نخواهد روابطثمرهاي گسيختگي
و باشد قويبرخوردار شخصيت چنان از كهفرزند اين آن و است
وادارد تفكر به را مادر و پدر كه دهد نشان جذاب و منطقي عكسالعملهاي
شوند ، وي گرايش جذب چنانچه و شوند كشيده سمت اين به نيز آنها بسا چه
خوردن گول و بچگي نوعي از ناشي گرايش ، تغيير اين كه ميكنند باور
در ميكند اشاره جامعهشناسي مدرس انتظاري چنانكهعلي.نيست
و ميزنند دم فرزندان ازبياحترامي بزرگترها كه امروزي خانوادههاي
آنها قلبي اعتقاد از كه فرزنداني چنين واقعي احترام دارند ، شكايت
.است فرزند مسلك تغيير به نسبت والدين نظر باعثتعديل ميگيرد ، مايه
:يادآورميشود را واكنس از ديگر نوعي حجتالاسلاممحسني
و مادر و پدر كه كند رفتار روشي به فرزند كه است اين ترجيح چه اگر
از مادر و پدر مخالفت كردن خنثي اگر ولي كند جذب را نزديك اطرافيان
اعتقاد كردن پنهان نوع يعني ازتقيه ناگزير بود خارج وي توان عهدهو
محيطهاي در مذهبي افراد از كه كنم اضافه هم را نكته اين البته.است
ميگويند.مصرترند شرعي موازين و اصول رعايت در ما مذهب با غريبه
مقابل در بياورد ايمان چيزي به اگر اين بنابر لجبازياست مومن جوان
عقيده به گرايش علت چنانچه و دارد معكوس پاسخ ديگران مخالفت و فشار
با مباحثه براي باشد ، كامل شناخت و فكري دقت نكتهيابي ، از ناشي جديد
.است برخوردار بالايي پتانسيل و انديشه توانايي از ديگران
زندگي به كه عواملي عمدهترين از بيترديد:رفتاري تضاد آئين ، اختلاف
دروني عقيده ميدهد ، قرار خاص مسيري در آنرا و جهت اجتماعي و فردي
استوار قلبي باور بر نوعي به سرميزند ما از كه رفتاري اين بنابر است
والبتهمشكلاتي است رفتاري نظامهاي تضاد آئين ، اختلاف نتيجهطبيعي و است
كه است واقعيتي دارد ، نزديكان عقيدهبا تعارض بخاطر خانواده فرزند كه
:است جمله آن از.روبهروست آن با
نيست خبري آن در وافطار سحري از كه خانوادهاي در گرفتن روزه البته -
ميگرفتم روزه بيسحري و نميشدم بيدار سحر خيليوقتها.است سخت واقعا
چون كنم ، خانهدعوت به را دوستهايم نميتوانستم وقت هيچ يااينكه
پايبند آن به دوستانم و من راكه شرعي مسائل از خيلي خانوادهام
.رعايتنميكردند بوديم ،
از يكبار:ميگويد است ، نشده پاك ذهنش از هنوز كه خاطرهاي از وعماد
وقتي يا.نداد مرا خداحافظي جواب هيچكس رفتم ، جمعه نماز به مهماني
كه مواخذهميكنند را خودم ميكنم ، اعتراض آنها به كردارشان خاطر به
مخرب تاثير كه هنگامي و ازشماست مشكل باشند ، خوش ميخواهند بقيه
پدر به و ميبينم ، پائين سن بچههاي در را فيلمهايمبتذل و ماهواره
هم عماد همسر.عادتميكنند نداره ، عيب ميگويند ، ميدهم تذكر ومادرشان
بقيه مانند وي با ميخواست آقايان از يكي ميكندكه تعريف جشني از
نشان هيچعكسالعملي من آورد ، راجلو دستش وقتي:ميگويد ;دستبدهد
و نگهداشت را دستش ثانيه چند هم بودنداو ما متوجه فاميل تمام.ندادم
از البته و ردشد دهد ، جلوه بياعتنا را خودش ميكرد سعي درحاليكه بعد
.تكرارنكرد را كار آن هرگز بعد به آن
عنايات دوست ، همراه ، كتاب ، به -بماند يار حرم در دل محرم شد هركه)
الهي
كشاكش اين در و ميماند؟ عقيدهاش بر پشتوانهاي و حمايت كدام با
جانش و روح بوستان در كه معنويت غنچههاي سرخ اين دستي كدام پرفرياد
ميدارد؟ درامان پژمردن از را آنها و ميكند؟ محافظت را زدهاند جوانه
بخشد نصرت و نموده ياري را شما خدا اگر:ميفرمايد خود خداوند وقتي
و عنايات از نااميد (عمران160 آل) آيد غالب شما بر كسي است محال
.بود نهانياشنميتوان امداد
و ميشدم كسيحمايت جانب از انگار.بود من با هميشه غريبي حس -
آن ، به سال از 5 بعد هنوز ديدمكه هم خوابي البته داشتم تكيهگاهي
من به خواب در كسي كه بود اين آن و دارم ايمان قوي محركي عنوان به
احساس از هم مرضيه ، ميشوي ، نابود نخواني نماز اگر بخوان ، نماز گفت ،
با نياز و راز و نماز خواندن از بعد كه ميگويد ، روحفزايي و جانبخش
و واميداشت مجدد عبادتي به را او و ميگرفت ، فرا را وجودش سراپاي خدا
كارشناس يك اما.است كرده مذهبي كتب مطالعه به شروع است مدتي حالا
اما ميكند ، ذكر راه ادامه لازم اركان از را مطالعه چه اگر جامعهشناسي
و مرجع گروه تغيير بلكه بست ، دل آن به نميتوان تنها كه است معتقد
و است ضروري معنويت اهل و صلاحيتدار افراد با ارتباط چنين هم دوستان
.است كرده احساس را نياز اين عماد
شدم مطمئن و رابرگزيدم مطالعه روش مكتب انتخاب براي صرفا چه اگر
را كتاب تنها اما نيست قوياستوار و تئوريك دلايل بر اطرافيان عقايد
باآنجا هم هنوز و كردم برقرار تماس علميه حوزه با ندانستمو مكمل
.دارم ارتباط
نظر به:همراهيميكند !اعتقادشان به راسخ عقيده همان نيز را برخي
اغماض قابل آن در تزلزل برنگزيدهاست ، را مسلكي فرد وقتي تا من
آنرا و بايستد بايد كرد پيدا اعتقاد چيزي به آدم وقتي اما است ،
خور عامليدر را الگوسازي اين ، بر علاوه رامين.ندهد قرار بازيچه
كه وي.ميداند تحملآنها و ناملايمات ، مسير كردن هموار براي توجه
زندگي در را گفتارش ميكند سعي است قرارداده خود اسوه را علي حضرت
.كند تبعيت او از و كاربندد به
به و بدانم آئيني به متعلق را خود لفظ در فقط اينكه از:ميگويد خودش
كنم عشق و علاقه اظهار دهم ، قرار سرمشق زندگي در ميخواهم كه كسي
.ميكنم مسخرهگي احساس
چگونه؟ ;احترام رعايت -
بيتوجهي من بهوجود اينقدر اطرافيان ، هستم ، من وقتي دارم دوست -
نگه كه چرا كنند ، رعايت را برخيمسائل سطح كمترين در وقتي.نكنند
.است من خود به گذاشتن احترام حرمتعقيدهام ، داشتن
دارد ادامه