چهارم ، شماره 1186 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 2 يكشنبه 14
|
|
قدر سوره تفسير
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
طباطبايي سيدمحمدحسين فقيد علامه:از
بهتر قدر فرمودشب اينكه از تعالي خداي منظور پرسيدم:ميگويد حمران
وانواعخيرات زكات و نماز از صالح عمل فرمود چيست؟ شب هزار از است
قدر شب آن در كه ماهي هزار در اعمال همان از است بهتر شب آن در
نميكرد ، مضاعف را مومنين خير اعمال جزاي تعالي خداي اگر و نباشد ،
مضاعف را ايشــان حسنات پاداش خدا ولي نميرسيدند ، بجايي مومنين
(35).ميكند
خداي مشيت حال عين در ولي:فرمود اينكه از امام منظور:مولف.
مطلق هميشه تعالي خداي قدرت كه است اين است ، محفوظ آنها در تعالي
را آن خلاف قبلا چند هر ميكند ، بخواهد را كاري هر زمان هر او است ،
رامقيد او مطلقه قدرت مقدر يك كردن حتمي خلاصه و باشد ، كرده حتمي
وقت هيچ كه چند هر نمايد نقض راهم خود حتمي قضاي ميتواند او نميكند ،
الله صلي)خدا رسول از عباس ابن از كه است مجمع در نميكندو كاري چنين
ملائكهاي ميشود قدر شب وقتي:فرمود كه شده روايت (سلم و آله و عليه
نازل است ايشان از يكي جبرئيل و هستند المنتهي سدره در ساكن كه
را پرچمهايي نامبرده سكان ساير اتفاق به جبرئيل كه حالي در ميشوند ،
و بيتالمقدس ، بالاي بر يكي و من ، قبر بالاي پرچم يك دارند ، همراه به
و مومن هيچ و ميكنند ، نصب سينا طور بر پرچمي و مسجدالحرام در پرچمي
مگر ميكند ، سلام او به جبرئيل كه آن مگر نميماند نقاط اين در مومنهاي
ماليدن زعفران يا و خوك گوشت خورردن به معتاد يا و دائمالخمر كه كسي
(36).باشد خود بدن به
از خود سند به كه روايتكرده عبدالله ازسعدبن برهان درتفسير و
كه بودم(عليهالسلام) صادق امام با:گفت كه كرده روايت ابيبصير
:فرمود آمد ، ميان به هنگامولادت در امام پارهايخصائص از سخن
فدايت عرضهداشتم.ميگردد بيشتري روح مستوجب امام ميشود قدر شب وقتي
و بزرگتراست ، جبرئيل از روح:فرمود نيست؟ جبرئيل همان روح مگر شوم
خداي نميبيني مگر نيست ، سنخ آن از روح و است ، ملائكه سنخ از جبرئيل
از غير روح ميشود معلوم پس الروح و تنزلالملئكه:فرموده تعالي
(37).است ملائكه
كه) است ، زياد بسيار قدر شب فضائل و خصائص و معنا در روايات:مولف.
روايات ازآن بعضي در و ،(آورديم آنرا از مختصري اينجا در ما
آفتاب قدر شب صبح:كه اين قبيل از شده ، ذكر قدر برايشب علامتهايي
اين چون وليكن است ، معتدل شب آن صبح در هوا ميكند ، طلوع شعاع بدون
روايات آن ذكر از لذا است ، چنين اغلب نه و است دائمي نه علامتها
.نموديم خودداري
:پانوشتها
.ح 6 ص 157 ، ج 4 ، كافي ، فروع(35)
.ص520 ج 10 ، البيان ، مجمع (36)
.ح 1 ص481 ، ج 4 ، برهان ، تفسير (37)