چهارم ، شماره 1188 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 4 سهشنبه 16
|
|
پهلوي عصر در دولت
كليه در را دولت روستاها ، و دهات در دولت سيطره و گستردگي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
قشرهاي و گروهها ساير و روستاييان و ساخت سهيم اجتماعي درگيريهاي
.داد قرار دولت مقابل در را تهيدست
آنچه پهلوي ، دولت كارآمدن روي به و مشروطيت انقلاب از پس:اشاره
مانععمل عنوان به (آمريكا آن پساز و انگلستان) محور دول براي
با گوناگوناجتماعي ساختارهاي و ساختدولت همخواني عدم ميكرد ،
تحولاتي و تغيير به نياز مانع اين ساختن برطرف.بود كشورها آن منافع
كه مقالهاي.داشت ايران در عبارتيدولت به و ساختقدرت در عميق
زمانپهلوي در دولت دگرديسي به توصيفي و تاريخي است نگاهي ميخوانيد
تقديم اسلامي انقلاب پيروزي و دولت اين سقوط سالگرد با همزمان كه
.ميگردد
فيوضات ابراهيم دكتر
با قرن 19ميلادي ، اواخر در ايران ، دولتدر عشيرهاي و ايلي پايههاي
به رو سرمايهداري توسعه و انگلستان بويژه نيروهايبيگانه زمينهسازي
.نهاد ضعف
تجسم استبدادسلطنتي فروپاشيدن و الغايتيولداري با مشروطيت انقلاب
رشد و ايجاد به دسترسي براي ايراني بازرگانان بخشياز ناكام تلاش
به دستيابي براي انقلاب تلاشبود مردمي حاكميت و صنعتماشيني
در اساسي تزلزل اما.شد مواجه شكست با شدن صنعتي و دموكراسي هدفهاي
.آورد وجود به ايلي تسلط و بافت
اين.داد پايان كشور سياسي امور ايلاتدر نقش به رضاخان كودتاي
سرمايههاي ملكداريو ميان پيوند و بهزمينداري تكيه با دولت
همسايگي در) منطقه سوقالجيشي شرايط.كرد آغاز را جديدي فصل بيگانه
غني منابع وجود و (هند اقيانوس و عرب نفتي كشورهاي و شوروي روسيه
داشت وظيفه دولتي چنين.ميكرد طلب را مركزي نيرومند دولت كشور ، نفت
و خويش حيات ادامه جهت هند اقيانوس مرز تا را كشور دروني آرامش
روند.كند حفظ (شرقي هند كمپاني) انگليسي سرمايههاي حركت تامين
نفت) كشور فني و طبيعي منابع از استفاده با مدرنيزاسيون و شدن صنعتي
ضعف دليل به رسيد قدرت به كه جديدي قشر و رضاخان.گرفت صورت (بانك و
در بيگانگان حاكميت و تسلط ابعاد و ايراني بازرگانان و اشراف تاريخي
سرعت به اجتماعي ، -سياسي گروهبنديهاي در ريشهاي تغيير فقدان و گذشته
نتيجه در و كرد باز ديكتاتوري و نظامي فعاليت براي گستردهاي زمينه
.ساخت مستقر كشور در خارجي سرمايههاي با پيوند در را مالكي بزرگ
، رژيم(ژاپن و ايتاليا آلمان ، ) درجهان فاشيستي رژيمهاي افول با
ورود.واژگونشد داشت ، آلمان بانازيسم زندگي پيوند كه رضاخان
رشد اثر در.بود همراه دموكراتيك دورهشبه يك با ايران به متفقين
.روييدند جامعه در قارچ مثل سياسي احزاب نسبي آزادي اين
اوج دهقاني جنبشهاي ومازندران گيلان كردستان ، آذربايجان ، در
و قشرها ميان درگيري.خورد هم دولتبر دستگاه انسجام.گرفتند
ملي شوراي مجلس بويژه مقننه ، قوه.گرفت بالا حاكم و اجتماعي گروههاي
.گرفت تازهاي جان بود مردمي نيروي مشاركت از انعكاسي كه
حكومت بهوسيله بود انگليسي اختيارانحصارات در كه نفتي صنايع
از ايران اقتصاد با انگليسي سرمايه پيوندشد ملياعلام مصدق دكتر
.گرفت رونق مردم امپرياليستي ضد جنبش و شد سست شاهي بانك تضعيف طريق
زانو به را بزرگ قدرتهاي ميتوانند شوند متحد اگر كه دريافتند مردم
.درآورند
انگليس ، سابق برانحصارات علاوه مرداد 1332 كودتاي 28
دخالت نفت بهرهبرداري در را فرانسوي و هلندي -فرامليتيهايامريكايي
آغاز همان در و گرفت پا مذكور شركتهاي وسيله به نفت كنسرسيوم.داد
.كرد حساب تسويه نفت ملي شركت كارگران با
شركتهاي نتيجه در و رسيد تصويب به سرمايههايبيگانه از حمايت قانون
بيبند هجوم اثر درشدند تاسيس ديگري از پس يكي خارجي -ايراني مختلط
فقدان و كشور توليدي سازمان در مرج و هرج و بيگانه سرمايه بار و
.شد متمركز باغداري و ملك در سرمايهگذاريها صنعتي ، مناسب زيربناي
را اجتماعي و سياسي -اقتصادي شديد بحران و گرفت رونق زمين بازي بورس
.كرد طلب را دولت سازمان تجديد و آورد دنبال به
بحران بهكاهش بالا از بهانقلابسفيد ، انقلاب توسل با دولت
جنگ از پس كه بود ، ارضي اصلاحات سفيد ، مسالهاساسيانقلاب.پرداخت
اين.بود درآمده (آمريكا) نواستعمار اساسي خطمشي عنوان به دوم جهاني
كشورهاي در كه بود دهقاني انقلابات و تحولات از جلوگيري جهت در روند
كرده رواجپيدا (الجزاير و كوبا ويتنام ، چين ، بويژه) گذار حال در
اين در دولت دردستگاه اصلاحات ايجاد و دگرگونيارضي برنامه.بود
روز دستور در كهن شكستاستعمار و دوم جهاني جنگ از كشورهاپس
تانيروي داد امكان راديكال ايناقدام.گرفت قرار امپرياليسم
و كند پر را (هلند و فرانسه انگلستان ، ) كهن استعمار خالي جاي جديد
.آورد فراهم گذار درحال كشورهاي روستاهاي تا را سرمايه حركت زمينه
درزمينه تغيير ضرورت از ناشي نيزبايد را ايران ارضي اصلاحات
در.دانست جديد شرايط با دولت دستگاه وانطباق دگرگوني و قوا تناسب
كاربرد در ملكداران و زمينداران برخي ضعف دولت ، در قوا تناسب زمينه
در ارضي بزرگ مالكين دگرگوني اين موازات به.بود مطرح جديد تكنولوژي
صاحبان و تكنوكراتها و شدند زده كنار به دهات در خانها و حاكميت
دولت تحولبه اين.گرفتند قرار جايآنان به دولت در مدرن صنعت
سر از طورموقت به را 1339-سالهاي 42 بحرانحاد تا داد امكان
بانكي ، جديد پيدايشنهادهاي و سنتي پژمردگينهادهاي.بگذراند
اقتصاد مهم بخشهاي در فرامليتيهارا عملكرد وسرمايهداري تعاوني
اسكلهها ، جادهها ، افزايشسريع با دولت.داد ايرانافزايش
فرامليتيهارا سرمايهگذاريهاي فعاليتو فرودگاهها بندرگاهها ،
اهرمهاي اين زمينهفعاليت ارضي اصلاحات بهعلاوهساخت آماده كاملا
تلمبه ، فروش و خريد ايجادبازار طريق از روستا در اقتصاديحتي
جين كفش ، شلوار) خارجي البسه وهمچنين كشاورزي آلات ماشين و تيلر
مستقيمفرامليتيها ، سرمايهگذاريهاي افزايش.كرد آماده را (...و
سرمايه انباشت تشديد براي تسهيلاتي پتروشيمي صنايعبزرگ در بويژه
شاياني كمك وابسته سرمايهداري روابط تحكيم به روند اين.كرد ايجاد
از پيش كه را ايران در بيگانه اقتصادي قدرتهاي ميان رقابت و كرد
كه جديدي درگيريهاي اما.داد كاهش موقتا بود ، رسيده اوج به اصلاحات
نقش افزايش آمد ، وجود به كشاورزي و صنايع در فرامليتيها رشد اثر در
.گرديد باعث را اجتماعي وجوه كليه در دولت
دركليه را دولت روستاها ، و دردهات دولت سيطره و گستردگي
قشرهاي و سايرگروهها و روستاييان و سهيمساخت اجتماعي درگيريهاي
همه در دولت كارفرماشدن.داد قرار دولت درمقابل را تهيدست
تداوم را اجتماعي و سياسي ، اقتصادي مزمن بحران زمينههاياجتماعي
كالا ، واسطهگري سياه بازار تورم ، بيكاري ، شكل به بحران اين.بخشيد
و ديوانسالاري رشوهخواري ، فساد با همراه نامولدانگلي كارهاي و
وصدور جهاني سرمايهداري بحرانادواري تشديد.يافت اداريافزايش
را دولت دستگاهايدئولوژيك وتكنولوژيكي ، صنعتي ابزار طريق از آن
را اجتماعي گروهبنديهاي در زمينههايتحول و داد قرار دربنبست
.ساخت دوچندان
دراوايل آن قيمت ناگهاني وافزايش خام نفت توليد صعودي سير
و مصرفي سويزندگي به پيش از بيش را وجامعه دولت پنجاه ، سالهاي
در.گرفت تازهاي تسليحاتياوج ادوات و ابزار خريد.داد سوق انگلي
سامان و سر را جديدي قشر و شد برابر چند نفت درآمد زمانكه همان
نفت درآمد افزايش نسبت به جامعه تهيدست قشرهاي و گروهها وضع بخشيد ،
اين.داد شدت را اجتماعي تضادهاي و تناقضات نتيجه در و نشد متعادلتر
تحرك به بيشتر اجتماعي عدالت جهت در را اجتماعي گروههاي تناقضات
.واداشت
روي شدن مسلح به لاتين ازامريكاي تاسي به روشنفكران از بخشي
كردندو ايستادگي حكومت روي در مذهبيرو نيروهاي از بخشي.آوردند
سوال زير به ظاهر به غربي و مصرفي زندگي.افزودند رژيم تناقضات بر
در فرامليتيها و دولت نفت ، درآمد طريق از كه مصرفي فرهنگ اما و رفت
.ماند باقي خويش جاي به بود كرده باز جا جامعه
وجود و دموكراسي فقدان اجتماعي ، -اقتصادي حيات نابسامان شرايط
بازرگانان و صنايع صاحبان براي حتي پيش از بيش را زندگي خفقان ،
بالاي گروههاي گريبانگير دولتي دستگاه ببند و بگير.ساخت مشكل بزرگ
چنين.گرفت فزوني دولت بالايي دستگاه در ارتشاء و فساد.شد نيز جامعه
سبب او ضربهپذيري و ساخت شكنندهتر پيش از بيش را دولت بحراني ، شرايط
دستگاه تنها و بدهد بيشتري ميدان ساواك و سركوب ابزار به كه گرديد
نارساييهاي و تناقضات ابزار اين كارگيري به.بداند مشروع را زور
دستگاه دخالت و نظارت ضرورت نارساييها اين.آورد دنبال به را بعدي
.كرد گستردهتر را دولت
به خود اجتماعي-اقتصادي امور در گوناگوندولت دخالتهاي نتيجه در
و بيمحتوا را دولت نقش اصلاحاتپياپي و شد تبديل جديدبحران عامل
باواردات بحران كاهش جاي به درواقع دولتي اصلاحات.ساخت خنثي
.افزود بحران شدت به صنعتي كشورهاي از كشاورزي و صنعتي گوناگون
گسترده دركشور بزرگ صنايع نوعي درمجموع كه شد سبب روندي چنين
و نباشد خبري بافتدروني هماهنگ توسعه از همچونگذشته اما شود ،
در تنها بود ايران ديرينهمردم آرزوي كه مردمي ومشاركت استقلال
و بيبند ورود تكنوكراسي ، جديد ، رشد صنعتي روندبماند آرزوهاباقي
حياتسياسي ، عرصه در دلالي و گستردگيواسطهگري خارجي ، كالاي بار
اين نتيجه در.آورد بار به اغتشاش وفرهنگي اقتصادي اجتماعي ،
گوناگون فشارهاي و ثروت و فقر نگراييد ، شادابي به مردم زندگي روند ،
يك به را رژيم مقابل در مقاومت تا ساخت وادار را مردم و شد بيشتر
.نمايند بدل اصل
جانشينيصادرات ، سياست..و كره ، تايلند كشورهاي ايران ، با همزمان
كشورهاي دهه سه تا دو طي و گرفته پيش در را Export Substitution
نظام در تحولي و دادند شكل تغيير صنعتي به كشاورزي جامعه از مذكور
منابع امكانات از برخورداري با ايران دولت.آوردند وجود به توليدي
در.گرديد واردات جانشيني سياست جذب طبيعي غني منابع ساير و نفتي
را صنعتي و توليدي سرمايههاي ديگران و كره يعني اولي كشورهاي نتيجه
صنعتي كشورهاي براي بالقوه رقيبي توليدي زمينه در و ساختند فعال
رشد زمينه مذكور سياست گرفتن پيش بادر ايران رژيم اما.شدند
گذشته مانند به و كرد تقويت را واسطهگري و تجاري نامولد سرمايههاي
مصرف بيشتر بازار به و نساخت متحول را (صنعت و كشاورزي) توليد بخش
.گرديد تبديل صنعتي كشورهاي